فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

اخبار دیرمنتشرشده: مردی اهل هبی پس از دو دهه آزاردیدن از پای در آمد و در 63 سالگی درگذشت

13 مارس 2021

(Minghui.org) یکی از ساکنین شهر باودینگ، استان هبی، پس از دو دهه آزار و اذیت و زندگی تحت فشار به دلیل آزار و شکنجه علیه ایمانش به فالون گونگ، در 20فوریه2019 در سن 63 سالگی درگذشت.

فالون گونگ (فالون دافا)، یک تمرین مدیتیشن معنوی است که از سال 1999 توسط رژیم کمونیست چین هدف قرار گرفته است.

یادگیری فالون گونگ

آقای وانگ بینگی، صاحب کسب و کاری کوچک، فالون گونگ را در اوت1997 یاد گرفت. او هر روز ساعت 5 صبح به یک پارک محلی می‌رفت تا به‌مدت یک ساعت تمرین‌های فالون گونگ را انجام دهد و خیلی از بیماری‌هایش به زودی از بین رفت. او همچنین سیگارکشیدن، نوشیدن الکل و قمار را ترک کرد.

آموزه‌های معنوی فالون گونگ نیز او را به شخص بهتری تبدیل کرد. او یک روز در سال 1998 یک تلفن همراه مدل بالا در خیابان پیدا کرد. او آن را در غرفه فروشندگی‌اش به نمایش گذاشت و منتظر صاحب تلفن شد. وقتی مالک آمد و پیشنهاد داد 500 یوان به او جایزه دهد، به‌طور محترمانه پیشنهاد آن فرد را رد کرد.

در زمان دیگری، او یک کیف پیدا کرد که حاوی گواهینامه رانندگی، 600 یوان پول نقد، یک چک 200هزار یوانی و دو مهر کارخانه شیمیایی بود. او مجدداً منتظر آمدن صاحب کیف شد و آن را پس داد. هنگامی که صاحب کیف می‌خواست 600 یوان به‌عنوان تقدیر به او بدهد، آقای وانگ گفت که او باید از فالون گونگ تشکر کند زیرا اگر فالون گونگ را تمرین نمی‌کرد، کیف را بر نمی‌گرداند.

حدود سی نفر در شهر آقای وانگ، تحت تأثیر تغییراتی که در او دیدند قرار گرفتند و آنها نیز شروع به تمرین فالون گونگ کردند.

مورد هدف قرار گرفتن به‌خاطر پابرجا ماندن بر ایمانش

بعد از اینکه رژیم کمونیست در سال 1999 دستور آزار و شکنجه فالون گونگ را صادر کرد، مسئولین آقای وانگ را به‌عنوان یک فرد کلیدی درنظر گرفتند. مسئولین شهرستان هر روز او را در خانه تحت آزار و اذیت قرار می‌دادند، به او دستور می‌دادند کتاب‌های فالون گونگ را تحویل دهد و بیانیه‌هایی را به‌منظور رها کردن فالون گونگ بنویسد. مسئولین همچنین از ترس اینکه او به‌منظور دادخواهی برای فالون گونگ به پکن برود، زندگی روزمره او را مخفیانه زیر نظر داشتند.

در 13ژانویه2008، گروهی از مأموران پلیس به سرپرستی ژائو هونگ‌شیانگ و لیو گویشوان حدود ساعت 10 شب به خانه آقای وانگ هجوم آوردند. آنها بدون نشان دادن کارت شناسایی یا حکم بازرسی، اتاق خواب، حمام، آشپزخانه و بالکن، و همچنین مبلمان، بالش و زیر تخت او را جستجو کردند.

یک مأمور آقای وانگ را گرفته بود و به او اجازه حرکت نمی‌داد. مأمور به آقای وانگ توهین کرد و او را به تلاش برای "برانداختن حزب" مقصر دانست. پس از دو ساعت، ده‌ها جلد کتاب فالون گونگ، مطالب اطلاع‌رسانی، چندین هزار یوان پول نقد و سایر اشیای قیمتی دیگر به ارزش 15هزار یوان از خانه آقای وانگ مصادره شد.

مأموران بدون اینکه اجازه دهند کفش‌هایش را بپوشد، او را از طبقه پایین آپارتمانش به طبقه پایین کشاندند و داخل ماشین پلیس پرت کردند.

آقای وانگ ابتدا به ادارۀ پلیس محلی منتقل شد و سپس در نیمه شب به اداره پلیس لینگ‌شیشیانگ منتقل شد. پلیس او را مجبور به چمباتمه زدن کرد و دستهایش را که هنوز با دستبند بسته بودند، بالا برد.

هنگام بازجویی از آقای وانگ، مأمور لیو به پاها و مچ پای آقای وانگ لگد زد. سپس مأمور ژائو گفت: «می‌توانیم با او راحت‌تر باشیم»، به این معنی که آنها می‌توانند بدون نگرانی از عواقب، او را کتک بزنند. مأمور دیگری افزود: «اگر با ما همکاری نکنی، تا حد مرگ کتکت می‌زنیم. می‌توانیم بدنت را به داخل خندق بیندازیم و هیچ کسی آن را نخواهد دید.»

آقای وانگ از دستوراتشان پیروی نکرد. وقتی از خستگی دستهایش را پایین آورد، مأمور لیو دستبندهایش را کشید. دستبند به داخل گوشت دستش فرو می‌رفت و درد آزاردهنده بود.

بعد از دو ساعت شکنجه، آقای وانگ خسته شده بود و پاهایش پُر از کبودی بود. او سعی کرد مأموران را متقاعد کند که دیگر او را شکنجه نکنند، زیرا خوبی با خوبی پاداش داده می‌شود و پلیدی مجازات می‌شود. یکی از مأموران به او گفت: «آیا ما تو را متحول می‌کنیم یا تو ما را متحول می‌کنی؟»

مأموران تا سحر همچنان به شکنجه او ادامه دادند. آقای وانگ پس از چمباتمه زدن برای کل شب قادر به ایستادن نبود. بازوها و مچ‌هایش نیز بی‌حس و در عین حال دردناک بودند. احساس کرد بدنش در حال فروپاشی است. مأموران که نتوانستند هیچ اطلاعاتی از او بگیرند، بسیار عصبانی بودند و به فالون گونگ و بنیانگذار آن بددهنی کردند.

صبح، آقای وانگ را به اداره پلیس منطقه منتقل کردند. لیو او را به صندلی دستبند زد و به دو مأمور دستور داد تا بر او نظارت کنند. تا ساعت 10 صبح، پاهایش چنان متورم شده بود که دیگر قادر به راه رفتن نبود. سپس مأموران او را به اداره پلیس بردند و از او خواستند تا از طریق یک سری عکس بر روی کامپیوتر، تمرین‌کنندگان محلی فالون گونگ را شناسایی کند. از آنجا که آقای وانگ از همکاری با آنها امتناع ورزید، مأموران او را به بازداشتگاه منطقه فرستادند.

در طول نزدیک به دو هفته بازداشت، ورم پاهای آقای وانگ هرگز برطرف نشد.

پلیس در این مدت چندین بار از او بازجویی کرد و از او خواست اطلاعاتی درباره سایر تمرین‌کنندگان ارائه دهد. وقتی آقای وانگ در جواب به سؤالات آنها سکوت می‌زد، به صورتش سیلی می‌زدند و به او بددهنی می‌کردند. آنها همچنین به او دستور دادند که در برابر آنها زانو بزند. وقتی او نپذیرفت، آنها به پاهایش لگد زدند و او را زمین زدند. او هنوز از گفتن یک کلمه امتناع ورزید.

در طول بازداشت آقای وانگ، مأموران همسرش را نیز مرتباً تحت آزار و اذیت قرار دادند و او را مرعوب کردند. آنها از او پرسیدند که آیا فالون گونگ را تمرین می‌کند، او و شوهرش با چه تمرین‌کنندگانی ارتباط داشتند و آیا آقای وانگ در افشای آزار و شکنجه کاری انجام می‌دهد؟ او نیز از پاسخ دادن امتناع ورزید.

بعداً پلیس آقای وانگ را به دو سال کار اجباری محکوم کرد. آقای وانگ هنگام رفتن به اردوگاه کار اجباری بالیژوانگ، از لیو پرسید: «من چه قانونی را نقض کردم؟ آیا خانواده‌ام از دوره اردوگاه کارم اطلاعی دارند؟ شما با آزار و اذیتم مرتکب جرم می‌شوید.»  یک مأمور مانع صحبت او شد.

وقتی آقای وانگ در ماشین بود، احساس سرگیجه کرد و حالت تهوع داشت. هنگامی که به اردوگاه کار رسیدند، او بالا آورد و صورتش رنگ پریده بود.

دکتر اردوگاه پس از معاینه دریافت که فشار خون آقای وانگ بسیار بالا و ضربان قلبش سریع است و از پذیرش وی امتناع ورزید. دکتر گفت: «وضعیت او این چنین است و شما هنوز او را به اینجا می‌فرستید؟ بهتر است همین حالا او را از اینجا ببرید.»

وضعیت آقای وانگ پس از آنکه پلیس او را به بازداشتگاه بازگرداند همچنان بد بود. او سرگیجه شدید داشت و قادر به خوردن و خوابیدن نبود. او بسیار ضعیف بود و به‌مدت یک هفته اجابت مزاج نداشت.

نگهبانان از ترس اینکه آقای وانگ در بازداشتگاه بمیرد، پلیس را مقصر می‌دانستند که او را در آنجا نگه داشته‌اند. مأمور ژائو که هنوز نمی‌خواست آقای وانگ را آزاد کند، او را برای انجام معاینه دیگری برد، اما متوجه شد که وضعیتش بسیار وخیم است.

در همان زمان، مادر آقای وانگ ، که حدوداً 70 ساله بود، از وضعیت پسرش مطلع شد. او برای درخواست آزادی پسرش به اداره پلیس رفت. مأمور لیو دروغ گفت که حال پسرش خوب است و آنها پس از چند روز او را آزاد می‌کنند.

در عوض، پلیس به سراغ سایر اقوام او رفت و سعی کرد آنها را ترغیب کنند تا آقای وانگ را مجبور به تسلیم کنند. عمویش که تهمت‌های پلیس علیه آقای وانگ را باور کرده بود، به بازداشتگاه رفت و از آقای وانگ خواست تا برای پذیرفتن اعمال ناشایست خود زانو بزند و بیانیه‌هایی را برای رها کردن فالون گونگ بنویسد. وقتی آقای وانگ مقاومت کرد، عمویش به او بددهنی کرد، به او لگد و او را زمین زد.

سرانجام خانواده آقای وانگ مجبور شدند در ازای آزادی او 2000 یوان به پلیس بپردازند.

هنگامی که آقای وانگ به محل کار خود برگشت، پلیس همچنان او را تحت نظارت قرار داد. مأمور لیو روزی عکس‌ سه خانم را به آقای وانگ نشان داد و از او خواست در ازای دریافت پاداش آنها را شناسایی کند. آقای وانگ قبول نکرد.

آزار و اذیت ادامه یافت

پلیس در مارس 2008 دوباره برای آزار و اذیت آقای وانگ آمد. پس از اینکه آقای وانگ مجبور شد به اداره پلیس مراجعه کند، پلیس دوباره از او پرسید که با چه تمرین‌کنندگانی در تماس است. قبل از اینکه به او اجازه دهند به خانه بازگردد، او را به‌مدت یک روز در اداره پلیس نگه داشتند.

در ژوئیه2008 ، یک ماه قبل از بازی‌های المپیک پکن، پلیس تلاش کرد کارت شناسایی آقای وانگ را مصادره کند. او از تحویل آن امتناع کرد. مأموران در ابتدا گفتند که ظرف چند روز آن را پس می‌دهند. آنها ساعت‌ها در خانه‌اش ماندند تا او را متقاعد کنند، اما آقای وانگ تسلیم نشد.

چهار نفر از اعضای کمیته مسکونی روز بعد دوباره برای آزار و اذیت آقای وانگ آمدند. آنها ادعا كردند كه شب گذشته آقای وانگ را در حال توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ دیده‌اند و تهدید كردند كه او را به پلیس معرفی می‌كنند.

یکی از کارکنان زن با دیدن اینکه آقای وانگ تحت تأثیر تهدیدهایشان قرار نگرفته است، گفت: «اگر در زندگی یا شغل خود مشکلی دارید، فقط به من اطلاع دهید و من به شما کمک می‌کنم.» آقای وانگ پاسخ داد: «از پیشنهاد شما متشکرم. واقعاً ممنون می‌شوم اگر از آزار و اذیت من دست بکشید.»

آن مأمور گفت: «تا زمانی که برای ما دردسر درست نکنید و از شهر خارج نشوید، ما شما را تنها خواهیم گذاشت. اگر نیاز به بیرون رفتن دارید، ابتدا باید از ما اجازه بگیرید. اگر نتوانیم شما را پیدا کنیم، شغل‌مان را از دست خواهیم داد.»

روز بعد همان افراد به غرفه آقای وانگ رفتند، و از اینکه آقای وانگ را در آنجا ندیدند بسیار مضطرب شدند. آنها همان دور و اطراف منتظر ماندند تا آقای وانگ آمد.

در روز سوم، چهار نفر دیگر از اعضای کمیته مسکونی برای درخواست کارت شناسایی آقای وانگ آمدند تا از رفتن وی به پکن به‌منظور دادخواهی برای فالون گونگ جلوگیری کنند. او دوباره امتناع کرد.

کارمندان و مأموران  تا پایان المپیک هر روز او را تحت آزار و اذیت قرار دادند. آنها همچنین پسر آقای وانگ را تحت آزار و اذیت قرار داده و از او خواستند که از بیرون رفتن پدرش جلوگیری کند.

مقامات او را مجدداً در اکتبر 2015 و آوریل 2016 به‌خاطر طرح شکایت کیفری علیه جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیستی که دستور آزار و شکنجه فالون گونگ را صادر کرده بود، تحت آزار و اذیت قرار دادند. مأموران از او بازجویی کردند، از او عکس گرفتند و سعی کردند او را مجبور به نوشتن بیانیه‌ای کنند که در آن قول دهد دیگر شکایت نکند.

آقای وانگ در آزار و اذیت گسترده تمرین‌کنندگان محلی فالون گونگ در اوت2017 دوباره هدف قرار گرفت.

آزار و اذیت طولانی مدت و فشارهای روحی بر سلامتی‌اش اثر گذاشت. او دچار حملات قلبی متعدد شد و در بیمارستان بستری شد. علی رغم وضعیت سلامتی ضعیفش، او برای تأمین هزینه خانواده تلاش کرد به کارش ادامه دهد. او در 20فوریه2019 درگذشت.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفا عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.