(Minghui.org) چند روز پیش، احساس ناآرامی و آشفتگی داشتم. مسئله‌ای به‌ظاهر طبیعی مرا به‌شدت مضطرب کرد. نمی‌دانستم این رنجش از کجا آمده است. در ظاهر، مثل این به‌نظر می‌رسید که من نگران تأثیرِ منفیِ کاری هستم که انجام داده‌ام یا مسئله‌ای در خصوص ایمنی و امنیت که شاید به‌واسطۀ آن کاری که انجام دادم به وجود بیاید.

با جستجوی عمیق‌تر، ماده احساس قوی «خود» را پیدا کردم که بسیار سرسخت و کاملاً پنهان بود. اگر این واقعه به‌ظاهر تصادفی آن را تحت تأثیر قرار نداده بود، آن را در خودم نمی‌یافتم.

من صبح روز بعد شعر استاد «راهنمایی واضح» در هنگ یین۵ را ازبرکردم:

راهنمایی واضح

ما پیروان دافا هستیم
خوبی و برکت می‌آوریم
حقیقت را روشن و موجودات را نجات می‌دهیم همان‌طور که
اخلاقیات دنیا به‌سمت افول و ابتذال می‌رود
اندیشه‌ها و شیوه‌های مدرن با زهر الحاد بافته شده است
الحاد اکنون جایگزین ایده الهیات شده است
نظریۀ تکامل هم به‌ خداوند و هم به انسان بی‌حرمتی می‌کند
ازطریق آواز، حقیقت مسائل را به‌تصویر می‌کشیم
در حالی که با موجودات خدایی می‌رقصیم، کمک می‌کنیم بار زندگی‌تان سبک شود
از مسیر سنت به سمت جاده‌‌ای خطرناک منحرف نشوید
آفریدگار قدم به این دنیای بشری گذاشته‌اند
ایشان در پی این هستند که در آستانۀ فاجعه ما را بیدار کنند و نجات دهند
نادان نباشید، چراکه تمام دنیا در انتظار ایشان بوده‌اند!
حقیقت می‌تواند شما را به بهشت ببرد، پس مردد نباشید.

جمله «الحاد اکنون جایگزین ایده الهیات شده است» مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. ناگهان متوجه شدم که هنوز این نوع مواد فاسد و منحط در میدان بُعدی‌ام وجود دارد که به آن توجه نکردم یا پاکسازی نشده است. با فهم این موضوع، کم کم به‌وضوح درک کردم که به چه دلیل وضعیت تزکیه‌ام غیرطبیعی است.

قبل از شروع تزکیه، همیشه احساس می‌کردم از دیگران بهتر هستم، انگار که دیگران برای حمایت باید به من وابسته باشند. غالباً این شخص را رقت‌انگیز و آن شخص را اهل نزاع می‌دانستم . با احساسات و فرضیات خودم به آنها کمک کردم بدون اینکه به عزت نفس‌شان توجهی داشته باشم. وقتی دیگران از کمکم قدردانی نمی‌کردند، زیاد به آن فکر نمی‌کردم اما از آنها به‌خاطر ناسپاسی کینه به دل می‌گرفتم و در قلبم احساس سنگینی کردم. فقدان نیکخواهی‌ام باعث شد که افراد اطرافم زیبایی دافا را در من نبینند.

معتقدم چنین وضعیت روانی ناشی از «الحاد» است. من بیش از حد به احساساتم وابسته بودم و نمی‌توانستم احساسات دیگران را در نظر بگیرم. حتی وقتی به دیگران کمک می‌کردم بیش از حد سلطه‌گر و قدرت‌طلب بودم. فرهنگ خودنمایی حزب را داشتم و تصورم این بود که از دیگران بهترم. اما اگر از منظر یک تزکیه‌کننده به مسائل نگاه کنم، باید بدانم که همه سرنوشت خود را دارند. من می‌توانم نسبت به آنها نیکخواه باشم، اما نمی‌توانم مشکلات شان را حل کنم. این مسئله اساسی است.

ما در دافا تزکیه می‌کنیم و باید به‌طور مداوم خود را اصلاح کنیم و با دافا همگون شویم. استاد لی، بنیانگذار، همه امور از جمله هر چیز در تزکیه‌مان را نظم و ترتیب دادند. چگونه می‌توانم برای کاری که انجام داده‌ام اعتباری برای خودم بدانم؟ وقتی که شین شینگم به میزان مناسب رشد نکرده باشد، معتقدم که هنوز بقایای «الحاد» در میدان بُعدی‌ام وجود دارد که باعث مغرور شدنم می‌شود و مرا ترغیب می‌کند که خود را بالاتر از دیگران بدانم، بدون اینکه نظم و ترتیب الهی را در همه چیز ببینم. می‌خواهم آن را کاملاً از بین ببرم و دیگر تحت تأثیر آن قرار نگیرم.

این درک من در این سطح است. لطفاً به هر مطلب نامناسب اشاره کنید.

یادداشت سردبیر: نظرات بیان شده در این مقاله بیانگر نظرات نویسنده است که فقط نویسنده مسئولیت آن را بر عهده دارد. خوانندگان باید نکات خوب و بد این مقاله را خودشان ارزیابی کنند.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفا عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.