(Minghui.org) هرساله به مناسبت جشنهایی مانند روز جهانی فالون دافا، سال نو چینی، جشنواره نیمۀ پاییز و غیره، تمرینکنندگان در سراسر جهان کارتهای تبریک و پیامهای خود را از طریق وبسایت مینگهویی برای استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، ارسال کرده و قدردانی خود را بابت نجات نیکخواهانه ایشان ابراز میکنند.
من خوشاقبال هستم که میتوانم به سایر تمرینکنندگان و اعضای خانوادهشان و نیز حامیانی که به زیبایی فالون دافا پی بردهاند، کمک کنم کارتهای تبریکشان را آماده کرده و به وبسایت مینگهویی ارسال کنند. همیشه خیلی تحتتأثیر این کارتها قرار میگیرم و احترام و قدردانی عمیق و خاطرات ارزشمندی را در آنها میبینم.
با نزدیکشدن به روز جهانی فالون دافا، 13مه2021، مایلم برخی از ماجراهای خارقالعاده مرتبط با این کارتهای تبریک را با سایرین به اشتراک بگذارم. امیدوارم بهعنوان همتمرینکنندگان بتوانیم این فرصت را که دستیافتن به آن دشوار است گرامی بداریم. همه تلاشم را به کار خواهم گرفت تا به مردم كمک كنم تبریکهای بیشتری ارسال کنند، از استاد محترممان تشكر كنند و بيستونهمین سالروز معرفی فالون دافا به عموم را جشن بگیرند.
به سایر تمرینکنندگان فرصت دهیم قدردانیشان را ابراز کنند
در گذشته عادت داشتم از جانب کل خانوادهام، تمرینکنندگان در گروه مطالعه فایم، تمرینکنندگان در منطقه محلیام و تمرینکنندگانی که در زندان محبوس هستند، کارتهای تبریکی برای ارسال به استاد، آماده کنم.
بعداً به این واقعیت فکر کردم که هر شخصی منحصربهفرد است و درکها و احساسات متفاوتی دارد. سخنان من نمیتواند افکار آنها را ابراز دهد. انجام این کار برای یک یا دو بار خوب است، اما فهمیدم سالهای بسیار زیادی است که فرصتی به آنها نمیدهم. پس از اینکه این افکارم را با همسرم در میان گذاشتم، همسرم بهنمایندگی از دو خانواده بزرگ پیام تبریکی نوشت. خواهرزنم هم همینطور. مادرم که 70ساله است، خودش پیام تبریک نوشت.
تمرینکننده مسنی در گروه مطالعه فای ما معمولاً در انجام سه کار بسیار فعال است اما در نوشتن مهارت ندارد. چند بار ترغیبش کردم پیام تبریک بنویسد اما این کار را نکرد. بعداً پرسید که آیا میتوانیم دوباره کمکش کنیم. تشویقش کردیم و او گفت: «تمایل دارم بنویسم اما نمیدانم چه بگویم.» گفتیم: «از استاد کمک بخواه!» او بلافاصله عود روشن کرد، مقابل تصویر استاد زانو زد و پیشانی بر زمین گذاشت. سپس گفت: «خوب! حالا میدانم چه بنویسم.» او قلم به دست گرفت و شروع به نوشتن کرد. پیامش خیلی خوب شد.
تمرینکننده مسنی در ضلع غربی پکن زندگی میکند. روزی به خانهاش رفتم و گفتم: «تولد استاد نزدیک است. آمدهام کمکتان کنم که کارت تبریکی آماده کنید.» او مانند یک کودک هیجانزده شد و گفت: «چند روز است که به این موضوع فکر میکنم و حالا تو آمدی. استاد، متشکرم! باید چه چیزی بنویسم؟» با عجله رفت تا کاغذ و قلم بیاورد. تحتتأثیر احترام خالصانهاش قرار گرفتم و گفتم: «نیاز نیست چیزی بیاورید. هر چیزی لازم است آوردهام.» قبل از اینکه افکارش را مرتب بنویسد، آرام شد و مدتی تأمل کرد: «بهخاطر فرارسیدن روز جهانی فالون دافا هیجانزده هستم. تولد استاد، که شب و روز به ایشان فکر میکنم، را تبریک میگویم! امیدوارم سالم و تندرست باشید! استاد، متشکرم!» تحتتأثیر جمله «شب و روز به ایشان فکر میکنم» به گریه افتادم.
او مرا نزد تمرینکننده دیگری در منطقهاش برد که تمرین فالون دافا را قبل از شروع آزار و شکنجه آغاز کرده، اما بهدلیل سرکوب چند سالی دافا را رها کرده بود. او بهتازگی دوباره تمرین دافا را شروع کرده بود. بسیار سرحال بود اما نمیدانست دقیقاً چه بگوید. قلم و کاغذی بیرون آوردم و از او خواستم بنویسد. او گفت: «قلم و کاغذ دارم. از مال خودم استفاده میکنم.» پاسخ دادم: «عالی است! قلم و کاغذ نیز موجوداتی زنده هستند. برای آنها چه افتخاری است که یک تمرینکننده از آنها برای نوشتن تبریک به استاد استفاده کند! ممکن است آنها روزی به موجوداتی زنده در دنیای آسمانیتان تبدیل شوند!» او حرفم را تأیید کرد.
یک گروه مطالعه فا است که در طول تمام این سالها، هر شب بدون هیچ استثنایی مطالعه گروهی داشته است. در گذشته به تمرینکنندگان در این گروه کمک میکردم کارت تبریک درست کنند. بعداً هرکسی خودش تبریکش را نوشت. معمولاً فقط یک یا دو جمله مینوشتند. با این حال، یک سال تمرینکنندهای بهنام زنگ شعری نوشت. فکر نمیکردم او بتواند شعر بسراید!
پسر این تمرینکننده از مزایای دافا بهرهمند شد و پدرش را به تمرینکردن دافا ترغیب کرد. وقتی او از پسرش خواست از استاد قدردانی کند، پسرش اینطور نوشت: «استاد، از صمیم قلبم از شما متشکرم که همیشه به این دنیا هدیه دادهاید.» پسرش از یکی از دوستانش که از حزب خارج شده بود نیز خواسته بود پیام تبریکی برای استاد بنویسد: «13مه تولد معلم لی است، شخصی مهربان که در سراسر جهان معروف هستند. تولد معلم لی را صمیمانه تبریک میگویم! حقیقت، نیکخواهی و بردباری در قلبم جا دارد.»
به اعضای خانواده خود فرصتی دهید که از استاد تشکر کنند
بارها تحت آزار و شکنجه قرار گرفتهام، بازداشت شدهام، در اردوگاههای کار اجباری و زندان حبس شدهام. تهیدست و بیخانمان بودهام. میتوانم درک کنم که خانوادههای تمرینکنندگان چقدر فداکاری کردهاند. آنها در حالی که محنتها و آزار و شکنجهها را تحمل میکنند، در طول این مسیر همراهیمان کردهاند. انجام این کار برایشان دشوار بوده و باید به آنچه از میان آن گذشتهاند احترام بگذاریم. باید به فکرشان باشیم و وقتی زمان ارسال تبریک برای استاد میرسد، به آنها فرصتی برای این کار بدهیم.
مادرشوهرم 80ساله است. استاد دستکم 3 بار جانش را نجات دادهاند. او که زمانی از آزار و شکنجه میترسید و در این خصوص نگران بود، کمکم تغییر کرد و خودش فریاد میزد «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است!» و به سایرین نیز میگفت که این عبارات را تکرار کنند. در گذشته پس از تأیید او، از جانبش برای استاد پیام تبریک میفرستادیم. قبل از سال نو امسال، همسرم از او پرسید که آیا میخواهد خودش پیامی بنویسد؟ مادرشوهرم با خوشحالی گفت: «برای معلم لی آرزوی سلامتی میکنم! استاد، متشکرم! فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است!» ما کارت زیبایی برایش درست کردیم و او بسیار خوشحال شد.
در چین اکثر کودکان خردسال را مادربزرگ و پدربزرگهایشان مراقبت میکنند. نوههای تعداد زیادی از تمرینکنندگان مسن، فا را مطالعه کرده و تزکیه میکنند. همه آنها مریدان خردسالِ دوستداشتنی هستند. تمرینکننده کائو نوهای 5ساله دارد. وقتی پدربزرگ و مادربزرگش برای استاد عود روشن میکنند، او به سمت عکس استاد میدود و مقابل استاد موقرانه پیشانی بر زمین میگذارد. امسال که به او گفتند میتواند برای استاد تبریک سال نو بفرستد، او گفت: «سال نو را به استاد تبریک میگویم! استاد، متشکرم!»
نوجوانی 11ساله امسال در طول تعطیلات زمستانیِ مدرسه توانست با پدربزرگ خود در مطالعه گروهی فا شرکت کند. او ترانههایی را که تمرینکنندگان ساختهاند میخواند. او و برادرش که 2.5ساله است، پیام مشترکی برای استاد فرستادند. او هر کلمه را با دقت انتخاب کرد و نوشت: «استاد محترم، تبریک! سال نو قمری را به شما تبریک میگوییم و امیدواریم همه چیز برایتان خوب پیش برود!»
نوه تمرینکننده مسنی در استان هبی نیز پیام تبریکش را برای استاد ارسال کرد. او از والدین و عمویش نیز پرسید که برای جشن تولد استاد چهکار کردهاند؟ برخی گفتند که میوه خریدهاند، در حالی که سایرین گل خریدند یا گفتند که عود روشن میکنند. کل خانواده تولد استاد را با شادی جشن گرفتند. او کارت تبریکی برای خانواده 7نفرهاش آماده کرد. وقتی تبریکش منتشر شد، آن نخستین تبریک از منطقهشان بود و همگی خوشحال شدند.
تمرینکنندهای 79ساله بدون گرفتن پرستار، از شوهر 84سالهاش که در بستر بیماری بود، مراقبت کرد. اعضای خانواده و همسایگانش شاهد بودند که دافا چقدر شگفتانگیز و خارقالعاده است. او از جانب شوهرش سال نو را به استاد تبریک گفت. از آنجا که بیسواد است، کمکش کردیم مقالهای برای جشنهای روز جهانی فالون دافا بنویسد. شوهرش که در بستر بیماری بود، تولد استاد را تبریک گفت. او صمیمانه گفت: «تولدتان مبارک!» حتی اگرچه کلماتش واضح نبود، میتوانستیم قلب قدردانش را بهوضوح احساس کنیم که تأثیرگذار و قابلتوجه بود!
شوهر یک تمرینکننده که در کوههای شمال پکن زندگی میکند، از دافا بسیار حمایت میکند حتی اگرچه خودش دافا را تمرین نمیکند. وقتی آنها در منزل دخترشان بودند، شوهر دوست داشت برنامههای تلویزیون اِنتیدی را تماشا کند. او آنچه میشنید برای دوستانش تعریف کرده و آنها را ترغیب میکرد حکچ را ترک کنند. قبل از سال نو، تلویزیون اِنتیدی را در منزلش نصب کردیم و او خوشحال شد. این تمرینکننده برای سال نو تبریکی برای استاد نوشت. شوهر ابتدا نگران بود که اگر به نام خودش تبریک بفرستد خانوادهاش را به دردسر میاندازد.
ما به او اطمینان دادیم که برای اطمینان از ایمنی تمرینکنندگان و اعضای خانوادهشان در چین، وبسایت مینگهویی قبل از انتشار تبریکها، نام واقعی ارسالکنندگانشان را حذف میکند و او میتواند فقط نام منطقۀ محل زندگیاش را بنویسد و همین کافی است. او مدتی تأمل کرد و سپس از همسرش خواست که برایش بنویسد: «استاد، سال نو مبارک! شما پدر مریدان دافا هستید و آنها عمیقاً شما را دوست دارند.» اگرچه صدایش بلند نبود، اما بهطرزی استثنایی آرام و باوقار بود. متحیر شدم و اشک در چشمانم حلقه زد. همسرش نیز تحتتأثیر قرار گرفت و به گریه افتاد. هیچکس فکر نمیکرد او چنین حرفی بزند. دخترش نیز متعجب شد و گفت که پدرش را تحسین میکند.
یک بار در طول مطالعه گروهی فا، به این موضوع اشاره کردم که از اعضای خانوادهمان بخواهیم برای استاد پیام تبریک بفرستند و تمرینکنندهای گفت: «بگذار با شوهرم صحبت کنم.» تمرینکننده دیگری که با وضعیت خانوادگی او آشنا بود سرش را تکان داد و گفت که شوهرش موافقت نمیکند. وقتی آن تمرینکننده به خانه رفت و از شوهرش سؤال کرد، او بدون هیچ تردیدی موافقت کرد و حتی گفت: «در گذشته در خصوص دافا اشتباه عمل میکردم و حتی همسرم را کتک زدم و سرزنش کردم. اشتباه میکردم. لطفاً از استاد دافا بخواه که مرا ببخشند.» همسرش از سخنان او شگفتزده شد. تمرینکنندگانی که این موضوع را شنیدند تحتتأثیر قرار گرفتند. گاهی ممکن است از افکار واقعی عزیزانمان آگاه نباشیم. نباید سایرین را با عقاید و تصورات قدیمی قضاوت کنیم. هرچه باشد دافا بیکران است.
تمرینکننده دیگری گفت: «18 سال فالون دافا را تمرین کردم و شوهرم 18 سال کتکم زد.» ممکن است مردم تصور بدی درباره شوهرش داشته باشند، اما وقتی او از شوهرش پرسید که آیا میخواهد برای استاد پیام تبریک بفرستد، شوهرش موافقت کرد و گفت: «امیدوارم استاد لی در همه جای دنیا مریدانی داشته باشند.» فالون دافا عالی است، استاد نیکخواه هستند، آنها این را در قلبشان بهروشنی میدانند. وقتی حرف شوهرش را شنیدم، تحتتأثیر قرار گرفتم. این سخنان از سمتِ الهی شوهرش بود.
استاد، متشکرم که به همه موجودات ذیشعور نیکخواهی دارید.
به حامیانی که میدانند دافا چقدر شگفتانگیز است فرصتی دهیم از استاد تشکر کنند
دو خانواده خانهای را که مالکش هستم اجاره کردهاند. ما مثل خانواده با هم کنار میآییم. از آنجا که آنها نیز از مزایای دافا بهرهمند شدهاند، فکر کردیم باید به آنها فرصتی بدهیم که با ارسال تبریک برای استاد، از دافا تشکر کنند و احترامشان را به استاد نشان دهند. زوج جوانی حکچ را ترک کردند. همسرم از خانم سؤال کرد که آیا دوست دارد به استاد تبریک بگوید؟ او به نمایندگی از خانواده 6نفرهاش نوشت: «استاد، بابت برکاتتان متشکرم!» پدر مسن مستأجر دیگر در بیمارستان بستری بود. همسر مستأجر به دیدار پدرشوهرش در بیمارستان رفت و به او گفت که عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی وبردباری خوب است» را تکرار کند. پدرشوهرش پس از مدت کوتاهی به خانه بازگشت. برادر مستأجر به نمایندگی از کل خانوادهاش تبریکی نوشت و گفت: «استاد، متشکرم! شما همیشه به فکر ما هستید!» ما تحتتأثیر حرفهایش قرار گرفتیم. آن حرفها احتمالاً از سمتِ الهیاش میآمد.
یک تبریک کوچک، کارتی عادی، برای یک موجود چقدر ارزشمند است که از طریق آن با استادِ دافا در طول دورۀ اصلاح کیهان تماس مستقیم داشته باشد. حکچ بیش از دو دهه دافا را تحت آزار و شکنجه قرار داده است. در چنین شرایطی، هرکسی که جرئت کند تبریک خالصانه خود را برای استاد ارسال کند، در حالی که از فیلتر و سد سازماندهیشده از سوی قویترین رژیم توتالیتر جهان عبور میکند، چه چیز باشکوهی است! دنیای آسمانی که آن شخص با آن مطابقت دارد اصلاح خواهد شد. جهانی مملو از قدردانی، آیا دنیای زیبایی نیست؟ آرزوهای خوب و کارتهای تبریکش باید به نمونهای والا در آن جهان تبدیل شود. این گواهی است بر رحمت عظیم خالق، و نیز امیدها و قدردانی بیکران موجودات ذیشعور. آن باشکوه، مقدس و زیبا است! ما بهعنوان تمرینكنندگانی كه در اصلاح فا به استاد یاری میرسانیم، بايد هرچه زودتر فرصتهای بيشتری از این دست را در اختیار موجودات ذیشعور قرار دهیم!
همسایه ای در زادگاه همسرم فردی صادق و مهربان است. او عاشق شنیدن صحبتهای همسرم درباره دافا است و حکچ را ترک کرده است. وقتی درباره ارسال تبریک به استاد صحبت میکردیم، همسرم بلافاصله به فکر او افتاد. سپس با این همسایه تماس گرفت و موضوع را به او گفت. او با هیجان اظهار کرد: «عالی است! به نمایندگی از همه اعضای خانوادهام از استاد فالون دافا تشکر میکنم.» همسرم پرسید آیا به نمایندگی از خودش و شوهرش یا خانواده 4نفرهاش. او کمی فکر کرد و گفت: «آیا میتوانم به نمایندگی از خانواده بزرگم تبریک بفرستم؟ میخواهم آنها نیز سود ببرند.» همسرم گفت البته. او شمارشی کرد و گفت: «24 نفر هستیم، پیر و جوان. همه ما تولد استاد را تبریک میگوییم!» همانطور که آن کلمات را میگفت، احساس کردم کل منطقه در زادگاه همسرم روشن شده است. دافا چقدر قدرتمند است! فکر ابراز قدردانی از استاد در جهان بشری، چنین برکات بزرگی را دریافت خواهد کرد! رحمت بودا بیکران است!
با شنیدن چند داستان خندهام گرفت. تمرینکنندهای با صاحب یک مغازه نودلفروشی که قبلاً حکچ را ترک کرده بود صحبت کرد. وقتی از او سؤال کرد که آیا میخواهد برای استاد پیام تبریک بفرستد، او بلافاصله موافقت کرد و گفت: «برای استاد آرزوی سلامتی میکنم! استاد، تولدتان مبارک!» تمرینکننده دیگری برای خرید به بازار رفت و از صاحب غرفهای درباره ارسال تبریک سؤال کرد. او خالصانه گفت: «باید مقداری پول برای جشن تولد استادتان بدهم.» وقتی آن تمرینکننده پیشنهادش را رد کرد، او با خوشحالی چند بار برای استاد چیزهای خوب آرزو کرد.
یک روز با تمرینکننده خانم فان دیدار کردم و به او گفتم که چند کارت تبریک درست کردهام. او تبریکهایی نوشت. چند روز بعد، دوباره به خانهام آمد و گفت که با سایر تمرینکنندگان منطقهاش تماس گرفته است. همه آنها پیامهایی نوشتهاند و برای ساختن کارت کمک میخواهند. پیشنهاد کردم که نهتنها باید به تمرینکنندگان کمک کنیم بلکه باید به آنهایی که از دافا حمایت میکنند نیز فکر کنیم. او بلافاصله به فکر همسایه طبقه بالایش افتاد و گفت: «نوه خانواده امسال 5ساله شده است. صورت دخترک بر اثر ریختن آب جوش سوخته بود و پزشکان میگفتند سوختگیاش از نوع سوختگی درجه دو است. از آنجا که بسیار خردسال بود، درمانش دشوار بود. دخترک بهشدت درد داشت. به آنها گفتم عبارات "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی و بردباری خوب است" را به خاطر بسپارند و تکرارش کنند. پس از مدت کوتاهی صورت کودک کاملاً بهبود یافت. وقتی مرا دیدند از من تشکر کردند. گفتم این استاد دافا بودند که کودک را نجات دادند و از آنها خواستم که در عوض از استاد تشکر کنند. مادربزرگ بسیار سپاسگزار بود. درباره ارسال تبریک از او میپرسم.» روز بعد، او با تبریکِ آن خانواده بازگشت: «کل خانوادهمان میدانند دافا چقدر فوقالعاده است. ما از حکچ نیز خارج شدهایم. میدانم این استاد دافا بودند که نوهام را نجات دادند. کل خانوادهمان از استاد تشکر میکنند! همیشه از دافا حمایت خواهیم کرد!»
تمرینکننده مسن خانم وو پس از شروع آزار و شکنجه، چند سال این تمرین را رها کرد. او بیش از یک سال پیش به تزکیه بازگشت. وقتی فهمید دوستان و اعضای خانوادهاش میتوانند برای استاد تبریک بفرستند، به خانه رفت و از همه افراد حاضر در خانه خواست تبریکشان را ارسال کنند. آنها حتی تبریکها را با نام واقعی خود امضا کردند. او همچنین زمانی گذاشت و به روستای زادگاهش رفت و از چند روستایی و نیز خانوادههایشان که از حکچ خارج شده بودند خواست تبریک بنویسند و کارت درست کنند. وقتی نام منطقه را تایپ میکردم، واقعاً احساس کردم پرتوی از نور با شتاب به آسمانهای این خانوادهها رفت. کل منطقه مملو از آرامش و زیبایی بود.
فرصتی برای تزکیه خود و رشد مانند بدنی واحد
بهعنوان مریدان دافا، هر کاری که میکنیم مربوط به تزکیهمان است. درستکردن کارت تبریک نیز روندی از تزکیه خودمان است. این فرصتی است که استاد بهمنظور رشد برایمان نظم و ترتیب دادهاند. همانطور که قلبمان بهتدریج وسعت مییابد، قلب افراد و خانوادهها نیز وسعت مییابد و جهان به مکانی بهتر تبدیل میشود.
ساخت کارتهای تبریک، نیاز به صبوری و توجه به جزئیات دارد. وبسایت مینگهویی از ما خواسته است چند مقاله را بخوانیم. وقت زیادی هدر دادم چون غافل بودم. بعداً، به لطف اشارات استاد متوجه شدم مشکل از کجا است.
گاهی زمان زیادی طول میکشید که کارتها به وبسایت مینگهویی ارسال شوند. در ظاهر اینطور بود که دلیلش ارتباط اینترنتی بد است. در واقع آن مداخلهای در بُعدهای دیگر بود. هر بار که کارتهای تبریک را ارسال میکردم، با فرستادن افکار درست شروع میکردم و از استاد کمک میخواستم. تا زمانی که قلبمان را روی این کار بگذاریم، استاد همه چیز را ممکن میسازند. نمیتوانیم تصور کنیم که استاد در بُعدهای دیگر برای مریدان و موجودات ذیشعور چقدر کار انجام دادهاند. اگر از آنچه استاد به ما آموختهاند پیروی کنیم همه چیز درست خواهد شد.
سایر تمرینکنندگان نیز در حالی که در جمعآوری، ساخت و ارسال کارتهای تبریک مشارکت میکنند، پیشرفت میکنند. آنها با همکاری با یکدیگر و ایجاد تعادل در روابط خانوادگی، چیزهای زیادی به دست آوردهاند. تمرینکنندگان سالخورده آقای سو، خانم یانگ و آقای جین نحوه استفاده از کامپیوتر را نمیدانند. اما این زحمت را به خود دادند که با آشنایان تماس بگیرند و پیامهای تبریک تمرینکنندگان و نیز غیرتمرینکنندگان را جمع کنند. افکار و اعمال درست آنها، تمرینکنندگان اطرافشان را تشویق کرد و تحتتأثیر قرار داد. تمرینکننده مسن آقای شو برای جمعآوری تبریکها به چند مکان در منطقهاش رفت. او در هر مناسبت دهها تبریک ارائه میداد و برای روشنگری حقیقت و نجات مردم نیز زمانی پیدا میکرد. او همیشه لیستی از نام افراد خارجشده از حکچ را همراه لیست تبریکها میآورد. اعمالش واقعاً قابلتحسین هستند.
در حال حاضر، تعداد زیادی تمرینکننده جدید و نیز تمرینکننده جوان وجود دارند. آنها میتوانند با مهارت با کامپیوتر کار کنند و با کمی راهنمایی، میتوانند بهسرعت کارتهای تبریک زیبایی بسازند. در مقایسه، تمرینكنندگان مسن ممكن است نیاز به صرف تلاش بیشتری داشته باشند.
با بهخاطرآوردن ماجرای این کارتهای تبریک زیبایی و لذت بیکرانی را احساس کردم! بانویی که کمتر از یک سال دافا را تمرین کرده است، نوشتن مقالهای برای روز جهانی فالون دافا را در ماه مارس به پایان رساند. او در همان زمان تبریکی برای استاد نوشت و با دقت زیاد عکسی را برای تبریکش انتخاب کرد. او نوشت: «فالون دافا مانند خورشید است که بهروشنی بر موجودات ذیشعور میدرخشد و بیماری و سختی را دور میکند. استاد لی تولدتان مبارک!» تا به امروز، تمرینکنندگان محلی 24 تبریک آوردهاند. همه آنها به کارتهای زیبا تبدیل و ارسال شدهاند. قدردانی خالصانه تمرینکنندگان در چین، اعضای خانواده آنها و افرادی که میدانند دافا چقدر خارقالعاده است، از طریق وبسایت مینگهویی به جهانیان نشان داده خواهد شد.
آزار و شکنجه بهزودی پایان مییابد. اما قبل از پایانیافتنش، در چنین لحظاتی آرزوهای خوب برای استاد لی از سوی تمرینکنندگان، خانوادههایشان و حامیان دافا، از نظر ارزشمندی همتایی ندارد! امیدوارم بتوانیم این فرصت را گرامی بداریم و زیباییهای بیشتر و بیشتری را به این دنیا منتقل کنیم. بگذارید عناصر صالح جهان را پر کرده و وجدان افراد بیشتری را بیدار کنند تا آنها دست به این انتخاب بزنند که این حزب شیطانی را ترک کنند. انواعواقسام نیروهای مهربانِ جهان را گرد هم آورید و هرچه زودتر به این آزار و شکنجه که نباید رخ میداد، پایان دهید!
استاد، یک بار دیگر متشکرم! به همه مریدان دافا در جهان و مردم خوشقلب تبریک میگویم: «روز فالون دافا مبارک!»
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفاً عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.