(Minghui.org) معلم سابق خانم لیو یورونگ از شهر لینگهای در استان لیائونینگ، در سال 2008 بهدلیل تمرین فالون گونگ، به شش سال حبس محکوم شد. فالون گونگ یا فالون دافا یک سیستم مدیتیشن است که از ژوئیه1999 در چین تحت آزار و شکنجه قرار داشته است. او در زندان زنان لیائونینگ مورد آزارواذیت قرار گرفت و در نتیجه دچار سکته مغزی شدیدی شد. خانم لیو در سال 2013 به قید ضمانت پزشکی آزاد شد.
خانم لیو در زمان آزادی به سن بازنشستگی رسیده بود، اما حقوق بازنشستگی نداشت. اداره تأمین اجتماعی محلیاش میگفت دلیلش این است که او در زمان حبس در زندان از کارش اخراج شد. او مجبور بود با انجام کارهای موقتی مانند کمک به افراد مسن، امرارمعاش کند.
خانم لیو در 27نوامبر2021 به دیدار همتمرینکننده مسنی رفته بود تا برای یافتن شغلی موقت از او کمک بخواهد. مأموران پلیس که برای نظارت بر این خانه در آن نزدیکی پنهان شده بودند، او را با وجود فشار خون بالا و عوارض جانبی سکته، دستگیر کردند. او عصر همان روز در بازداشتگاه زنان شهر جینژو تحت بازداشت کیفری قرار گرفت به این دلیل که قبلاً زندانی شده بود.
لینگهای تحت اداره شهر جینژو است.
هشت تمرینکننده سالخورده دیگر نیز دستگیر شدند که مسنترین آنها 84 سال داشت. شش نفر از آنها، از جمله خانم لیو شیانگلیان، خانم ژانگ سوچین، خانم ژانگ شویوان، خانم کانگ، خانم وانگ و خانم لی شوفانگ آزاد شدهاند.
اداره امنیت داخلی منطقه تایهه در شهر جینژو سالهای زیادی است که در آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ فعالانه مشارکت داشته است. اخیراً مقامات به پلیس محلی نیز دستور دادند که بیرون منزل تمرینکنندگان مشخصی کشیک دهند تا سایر تمرینکنندگان را دستگیر کنند، درست همانطور که خانم لیو دستگیر شد. بیش از 10 تمرینکننده اخیراً دستگیر و در بازداشتگاههای مختلف حبس شدهاند. دادستانی لینگهای و دادگاه لینگهای با پلیس همکاری کردهاند تا تقریباً ده تن از آنها را به ناحق محکوم کنند.
ژانگ جیویی (张久义): معاون رئیس اداره پلیس تایهه: 5178820-416-86+، 1394069405-86+لیو جین (刘晋): رئیس اداره پلیس بیجیائو:4685110-416-86+، 13841638786-86+چن روییرویی (陈睿蕊)، رئیس بازداشتگاه زنان شهر جینژولی هونگ ( 李宏)، رئیس دادگاه لینگهای: 8152001-416-86+
***
نام من لیو یورونگ است. 59ساله هستم و در دهستان کویان، شهر لینگهای، زندگی میکنم. در طول 26 سال سابقه تدریس، تمام توانم را صرف آموزش دانشآموزان روستاهای کوهستانی کردم. سخت کار کردم و چند بار عنوان معلم ممتاز را به دست آوردم. مسئولان مدرسه، دانشآموزان و والدینشان مرا معلمی خوب میدانستند.
معلمی عالی شدن
من در یک منطقه کوهستانی فقیر در شمالغربی شهر لینگهای متولد شدم. خانوادهام آنقدر فقیر بود که سه خواهر بزرگترم مدرسه ابتدایی را رها کرده و در سن پایین شروع به کار در مزرعه کردند. اما من به ادامه تحصیل اصرار ورزیدم چراکه میخواستم معلم شوم که شغل شریفی است.
در سال 1980 از دبیرستان فارغالتحصیل شدم اما نتوانستم در آزمون ورودی دانشگاه قبول شوم و مجبور شدم به کارهای کشاورزی مشغول شوم. بعداً، دهستانمان معلمان خصوصی را جذب میکرد و صلاحیتهای من مطابق با الزامات آنها بود. در آزمون ثبتنام کردم و در سال 1984 رتبه اول را در دهستان کسب کردم.
تدریس را در مدرسه ابتدایی لیوجیاگو که بیش از 3 کیلومتر با خانهمان فاصله داشت شروع کردم. چون جاده ناهموار و خاکی بود و در مسیرم خندقها و گذرگاههای رودخانه وجود داشت، مجبور بودم تا مدرسه پیاده بروم. در آن زمان مدرسه در وضعیت نامناسبی قرار داشت. آن از چند ساختمان سنگی تشکیل شده بود که شیروانیهای کجش در آستانه سقوط بودند. هیچ دیواری اطراف محوطه مدرسه، یا میز یا صندلی محکم در کلاسها وجود نداشت. پنجرهها از ورقههای پلاستیکی ساخته شده بودند که فقط از ما در برابر باد محافظت میکردند.
سپس به مدرسه ابتدایی دورافتاده گوئوهوآنگ منتقل شدم. اگرچه ساختمانها کمی بهتر بودند، بازهم محوطه مدرسه هیچ دیواری نداشت و از تکهای صفحه آهنی مربوط به ریل شکسته راهآهن بهعنوان زنگ استفاده میکردند. هر روز پیاده به مدرسه میرفتم؛ قبل از سحر از خانه خارج میشدم و هنگام غروب برمیگشتم. در حالی که در سرمای یخبندان زمستان، ماسک به صورت میگذاشتم و کلاه به سر میکردم، وقتی به مدرسه میرسیدم صورتم پر از شبنم منجمد و ماسکم یخ زده بود. در روزهای گرم و آفتابی تابستان، بهمحض اینکه از خانه خارج میشدم عرق میکردم و وقتی به مدرسه میرسیدم لباسهایم خیس شده بودند. در روزهای بارانی صورتم از گل کثیف میشد.
چهار سال آنجا کار کردم و هیچ کلمهای نمیتواند شرایط سختم را به اندازه کافی توصیف کند. دختری بدون اراده قوی دوام نمیآورد، اما من دوام آوردم.
سپس دوباره به مدرسه روستایمان منتقل شدم و بهعنوان مدیر کلاسدومیها خدمت کردم تا زمانی که آنها فارغالتحصیل شدند. در آن سالها، طبق معمول با پشتکار کار میکردم و در خصوص شغلم مسئولیتپذیر بودم. نهتنها در کلاس به دانشآموزان بهخوبی آموزش میدادم بلکه در اوقات فراغتم به آنهایی که عقب مانده بودند نیز داوطلبانه آموزش میدادم. در خانه هر روز از جمله آخر هفتهها، زمان زیادی را صرف تهیه مطالب آموزشیام میکردم.
دانشآموزانم در طول سالها در آزمونهای عمومی و آزمونهای پراکنده بین یک یا دو نفر برتر در دهستان بودند. همه 30 دانشآموزم در امتحانات نهایی فارغالتحصیلی قبول میشدند. دانشآموزانم در کلاس جدید نیز جزء سه نفر برتر دهستان میشدند. به این ترتیب چند سال بهعنوان معلمی برجسته در دهستان، شناختهشده و معروف بودم.
هشت سال معلم خصوصی بودم تا اینکه در سال 1992 در مدرسه عادی شماره 1 جینژو پذیرفته شدم. در حالی که هنوز بهعنوان معلم کار میکردم، وارد دانشگاه و در سال 1995 فارغالتحصیل و رسماً معلمی رسمی شدم. سپس به مدرسه ابتدایی مرکزی منصوب شدم و بهعنوان مدیر کلاس چهارم خدمت کردم.
چندی نگذشته بود که در مدرسه راهنمایی کوییان، جایی خالی برای تدریس پیدا شد و من به آنجا منتقل شدم. مدیر مدرسه از من خواست درس عقیدتی و اخلاقی را برای دانشآموزان در ده کلاس، از کلاس اول تا سوم راهنمایی، تدریس کنم. بهعنوان مدیر یک کلاس نیز خدمت میکردم. معتقدم که معلم عالی باید حاضر باشد مانند شمع بسوزد و به دانشآموزان نور و گرما ببخشد. بنابراین تدریس را بهعنوان شغلم انتخاب کردم. کار دو نفر را انجام میدادم اما شکایتی نداشتم.
بهرهمندی از مزایای فالون گونگ
در دهه اولی که تدریس میکردم، به بیماریهای زیادی مبتلا شدم. دست و پایم ورم میکرد و نفخ و معدهدرد داشتم. به بیمارستانهای اصلی جینژو مراجعه میکردم اما فایدهای نداشت.
تمرین فالون گونگ را در سال 1996 شروع کردم و از مزایایش خیلی بهرهمند شدم. یک هفته بعد از شروع تمرین، تمام بیماریهایم کاملاً از بین رفت و واقعاً لذت رهابودن از بیماری را احساس کردم. از استاد لی، بنیانگذار فالون گونگ، بینهایت سپاسگزارم.
از طریق این تمرین، متوجه شدم فالون گونگ سیستمی بسیار عمیق است. آن علاوه بر بهارمغانآوردن شفا و تندرستی، به مردم میآموزد که از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری پیروی کنند تا افراد خوبی باشند. هرکسی میتواند تزکیه کند و زندگیای عادی داشته باشد. یک تزکیهکننده واقعی یکی از بهترین و برجستهترین افراد در زمینه کاریاش خواهد بود.
فالون گونگ تزکیه، رفتار و شغلم را هدایت کرده است. بهعنوان معلم تربیت اخلاقی، تحتتأثیر تعالیم عمیق فالون گونگ قرار داشتم. تصمیم گرفتم از طریق این آموزشها همچنان خودم را بهبود ببخشم.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره فالون گونگ و ارتباط با سایر تمرینکنندگان، رایانهای خریداری کردم. این کمکم کرد این تمرین را به سایرین نیز معرفی کنم.
محبوسشدن به ناحق
پس از اینکه حزب کمونیست چین (حکچ) در سال 1999 شروع به آزار و شکنجه فالون گونگ کرد، همچنان با پشتکار به کار خودم ادامه دادم، همانطور که یک تمرینکننده باید همیشه انجام دهد. با این حال، قبل از المپیک 2008، مقامات اداره امنیت داخلی لینگهای خانهام را غارت و مرا دستگیر کردند و به بازداشتگاه بردند. سپس به ناحق به شش سال حبس محکوم شدم.
در زندان شکنجههای غیرانسانی و غیرقابل توصیفی را متحمل و بارها بهشدت بیمار شدم. در 8نوامبر2013 دچار سکته مغزی شدیدی شدم. مسئولان زندان با دیدن اینکه بیمارستان زندان نمیتواند کاری برایم انجام دهد، مرا به قید ضمانت پزشکی آزاد کردند.
مرا به بیمارستان وابسته جینژو، بزرگترین و بهترین بیمارستان در لیائونینگ غربی بردند. هیچ گزینه درمانیِ خوبی وجود نداشت. آنها سعی کردند مایعی به من تزریق کنند و موفق نشدند، بنابراین موافقت کردند سه روز بعد از بیمارستان مرخص شوم.
پیش خواهر کوچکترم ماندم. وقتی بیدار بودم به سخنرانیهای استاد لی گوش میدادم و تا زمانی که میتوانستم حرکت کنم تمرینات فالون گونگ را انجام میدادم. بهخاطر فالون گونگ، وضعیت سلامتیام بهتدریج بهبود یافته است بهطوری که امروز میتوانم این نامه را بنویسم.
مشکلات مالی
قبل از حبس، با مادرم زندگی میکردم. او از شدت غم دستگیری من بیمار شد و دو سال بعد درگذشت. سپس بهخاطر یک آبانبار، خانهمان را تخریب کردند و پول غرامت تخریب، هزینههای زندگی و بستری مرا پس از آزادی پوشش داد.
از آنجا که پنج سال و نیم در زندان مورد آزارواذیت قرار گرفتم، بسیاری از اعضای بدنم بهشدت آسیب دیدهاند. سمت چپ بدنم هنوز بیحس است، تقریباً تمام موهایم ریخته است، و بیشتر دندانهایم شل شدهاند، اما پولی برای مراجعه به دندانپزشک ندارم. گرچه فقط حدود 50 سال دارم، به نظر میرسد حدود 80 سال دارم.
وقتی از زندان آزاد شدم، به سن قانونی بازنشستگی رسیده بودم. وقتی سلامت جسمی و روانیام را به دست آوردم، برای حقوق بازنشستگیام با چند اداره دولتی از جمله اداره آموزشوپرورش محلی، اداره منابع انسانی، اداره کار و اداره تأمین اجتماعی تماس گرفتم. همه آنها گفتند که نمیتوانند کمکم کنند.
در سال 2019 که دوباره با اداره تأمین اجتماعی چک کردم، آنها گفتند فقط کسانی که حداقل 15 سال در حسابهای بازنشستگی خود مشارکت کردهاند واجد شرایط دریافت مزایای بازنشستگی هستند. به آنها گفتم که 26 سال تدریس کردهام. پاسخ دادند از آنجا که از کار اخراج شدم، چند سال از خدمتم از بین رفت و 4 سال و 8 ماه از این دوره حداقل 15ساله کم شد. تنها راهی که میتوانستم مزایای بازنشستگی را دریافت کنم، پرداخت 4 سال و 8 ماه بیمهام بود.
من تقریباً 60 سال دارم و تنها زندگی میکنم. افراد بسیار کمی بهدلیل وضعیت نامناسب سلامتیام به من پیشنهاد کار میدهند. منابع مالی ندارم و سالها است به اقوامم تکیه کردهام. فقط میتوانم هزینه فرنی و غذاهای مایع را بپردازم، چطور میتوانم برای دریافت مزایای بازنشستگیام، بیمه این سالها را پرداخت کنم.
همانطور که در زیر توضیح داده شده، پرداختنکردن حقوق بازنشستگی من هیچ مبنای قانونی ندارد.
سند اداره کار و تأمین اجتماعی در استان لیائونینگ
با توجه به ماده 4 «اطلاعیه درباره چند نظر برای گسترش پوشش بیمه پایهای اهدایی و افزایش درآمد صندوق» از اداره کار و تأمین اجتماعی لیائونینگ در سال 2008 (شماره سند 2008- 32):
«افرادی که بدون استخدام مجدد، ارگانها، سازمانهای اجتماعی، بنگاهها و مؤسسات دولتی را ترک کردهاند، میتوانند با توجه به مبنای پرداخت و نسبت دوره مربوطه، برای شرکت در تجمیع اجتماعی بیمه اهدایی پایۀ کارکنان بنگاههای شهری بهعنوان کارمند آزاد و پرداخت حق بیمه پایه اهدایی (حفظ محکومیت) اقدام کنند. (در دوران بازآموزی از طریق کار اجباری، حق بیمه پایه اهدایی پرداخت نمیشود). سنوات کاری متوالی که طبق سیاستها و مقررات کشور در طول مدت کار اولیه در دستگاههای دولتی و سازمانهای اجتماعی و مؤسسات عمومی محاسبه میشود بهعنوان مدت پرداخت در نظر گرفته میشود.
من سابقاً معلم بودم و نزدیک به 26 سال در شهر دورافتاده کوییان تدریس کردم، بنابراین این الزام را برآورده کردهام.
قوانین متعددی از حقوق بازنشستگی محافظت میکند
قانون بیمه اجتماعی و قانون کار، مشارکت مرا در بیمه اجتماعی و استحقاق مرا برای برخورداری از مزایای بازنشستگی تضمین کرده است.
قانون کار در سال 1994 توسط کنگره ملی خلق به تصویب رسید و از آن زمان تاکنون چند بار مورد بازنگری قرار گرفته است. قانون بیمه اجتماعی در اکتبر2010 توسط کمیته دائمی کنگره ملی خلق به تصویب رسید و در ژوئیه2011 لازمالاجرا شد. این دو قانون از مزایای شهروندان در بیمه اجتماعی محافظت میکردند.
ماده 44 قانون اساسی چین میگوید: «دولت طبق قانون، سیستم بازنشستگی را برای کارگران و کارکنان شرکتها و مؤسسات و کارمندان ارگانهای دولتی اعمال میکند. معیشت بازنشستگان توسط دولت و جامعه تأمین میشود.»
ماده ۷۳ قانون کار میگوید: «طبق ماده ۷۳ کارگران در شرایط زیر طبق قانون از مزایای بیمه اجتماعی برخوردار میشوند: (1) بازنشستهبودن؛ ... شرایط و ضوابط برخورداری کارگران از مزایای بیمه اجتماعی توسط قوانین، احکام و مقررات تعیین شود. پول بیمه اجتماعی که کارگران مستحقش هستند باید طبق برنامه و بهطور کامل پرداخت شود.»
ماده 16 قانون بیمه اجتماعی مقرر میدارد: «عضو بیمه پایه سالمندی در صورتی مستمری پایه سالمندی را بهصورت ماهانه دریافت میکند که مجموع مدت پرداخت حق بیمه او پس از رسیدن به سن بازنشستگی قانونی، کمتر از 15 سال نباشد. اگر مدت تجمعی پرداخت سهم بیمه یک عضو بیمه پایه سالمندی در زمان رسیدنش به سن قانونی بازنشستگی، کمتر از 14 سال باشد، پس از اینکه کسری سهم بیمهاش تا 15 سال را پرداخت کند، میتواند بیمه پایه سالمندی را بهصورت ماهانه دریافت کند.
سیاستهای غیرقانونی
سازمان تأمین اجتماعی به ارجاعات متعددی استناد کرد از جمله «یادآوریها درباره انجام تحقیقات کتبی در خصوص دریافت غیرقانونی مستمری پایهای زندانیان» (مربوط به دادستانی کل کشور)، «نامه پاسخِ اداره کل وزارت کار و تأمین اجتماعی درباره مزایای بیمه بازنشستگی پس از محکومیت بازنشستگان» (مربوط به وزارت کار و تأمین اجتماعی، سند شماره 1380– 44) و «نامه اداره کل وزارت کار و تأمین اجتماعی در توضیح الحاقی به نامه اداره لائوشه [2001] شماره 44» (مربوط به وزارت کار و تأمین اجتماعی، سند شماره 1382– 315). اما همه اینها نامشروع هستند.
برای نمونه، طبق سند 2001-44، «برای بازنشستگانی که به حبس معین یا مجازات کیفری بیشتری محکوم میشوند، مستمری آنها در طول دوره حبس یا بازآموزی از طریق کار به حالت تعلیق درمیآید. پس از انقضای محکومیت یا بازآموزی از طریق کار، مستمری پایه میتواند طبق استانداردِ قبل از اجرای محکومیت یا بازآموزی از طریق کار، همچنان صادر شود و آنها در آینده در تعدیل مستمری پایه شرکت خواهند داشت.»
اما در قانون بیمه اجتماعی چنین توصیفی وجود ندارد. بر اساس این اصول که قانون سطح پایین با قانون سطح بالا مغایرت نداشته باشد، این سیاست باید نامعتبر تلقی شود. بهعلاوه، آن از روال ضبط شرحدادهشده در فصل 5 قانون قانونگذاری پیروی نمیکرد. آن ضمن تضییع حقوق شهروندی و افزایش قدرت نهادهای دولتی، هیچ مبنای قانونی یا پشتوانهای از سوی مقررات اداری ندارد.
ماده 80 قانون قانونگذاری که در سال 1394 اصلاح شده مقرر میدارد: «موضوعات مطرحشده در مقررات اداری در حیطه اجرای قوانین یا مقررات، تصمیمات یا دستورات اداری شورای دولت است. قوانین اداری که بر اساس قانون، مقررات اداری، تصمیم یا دستور شورای دولت نیست، نباید به حقوق شهروندان، اشخاص حقوقی یا سایر سازمانها لطمه وارد کند یا دامنه وظایف آنها را افزایش دهد. و نباید قدرت آن اداره را افزایش دهد یا وظایف قانونی آن اداره را کاهش دهد.»
ظاهراً این سیاست مغایر با قانون قانونگذاری است. علاوه بر این، حقوق بازنشستگی من در اوت2020 پس از اجراییشدن قانون بیمه اجتماعی متوقف شد. بنابراین طبق قانون باید از مزایای بازنشستگی برخوردار شوم.
حقوق بازنشستگی دارایی قانونی بازنشستگان است
حقوق بازنشستگی از کمکهای ماهانه کارمندان و کارفرمایان به دست میآید. آن رفاهی از جانب دولت نیست، بلکه صرفاً دولت مدیریتش میکند. بنابراین، حقوق بازنشستگی یک دارایی کاملاً شخصی است و نباید صرفاً بهدلیل زندانیشدن یک بازنشسته کسر شود یا به حالت تعلیق درآید. به این معنا که حقوق بازنشستگی متعلق به اداره تأمین اجتماعی نیست، اگرچه این نهاد مدیریتش میکند.
مأموران تأمین اجتماعی با اقدام خلاف قانون بیمه اجتماعی از قدرت خود سوءاستفاده کردهاند
اداره تأمین اجتماعی باید در محدودهای که قانوناً توسط قوانین و مقررات اداری قانونی مجاز است عمل کند. کسر یا به تعلیق درآوردن حقوق بازنشستگی، محرومکردن یک شهروند از حقوق مالکیتش است. حتی مجازاتهای اموال مندرج در قانون مجازاتهای اداری، به جزای نقدی و توقیف اموال غیرقانونی محدود میشود نه مستمری بازنشستگی. بنابراین تعلیق مستمری افراد از سوی سازمان تأمین اجتماعی سوءاستفاده از قدرت تلقی میشود.
ماده 89 قانون بیمه اجتماعی میگوید: «وقتی یک سازمان بیمه اجتماعی و کارکنان آن مرتکب تخلفی درجشده در فهرست زیر میشوند، بخش اداره تأمین اجتماعی دستور اصلاح آن را میدهد. در صورت واردشدن خسارت به صندوقهای بیمه اجتماعی، کارفرما یا یک شخص، مسئولیت خسارت طبق قانون بر عهده فرد یا افراد مسئول است. مدیرانی که مستقیماً مسئولیت دارند و سایر اشخاصی که مسئولیت مستقیم دارند توسط قانون مجازات میشوند.
(1) عدم انجام وظایف قانونی بیمه اجتماعی؛ ... (3) کمتر پرداخت کردن یا خودداری از پرداخت بهموقع تعهدات مزایای بیمه اجتماعی؛»
ماده 93 قانون بیمه اجتماعی میگوید: «مأموران دولتی که برای منافع شخصی از قدرت خود سوءاستفاده کرده یا در وظایف خود کوتاهی میکنند یا برای منافع شخصی مرتکب کلاهبرداری میشوند طبق قانون مجازات خواهند شد.»
قانون اصلاحشده کارکنان دولت که در ژوئن2019 لازمالاجرا شد، نشان داد که کارمندان دولتی که تصمیمات یا دستوراتی را اجرا میکنند که بهوضوح اشتباه هستند باید طبق قانون متحمل عواقب مربوطه شوند.
بنابراین تعلیق مستمری یک شخص خلاف قانون اساسی، قانون کار، قانون بیمه اجتماعی، قانون قانونگذاری و قانون حمایت از حقوق و منافع سالمندان است.
طبق ماده 35 قانون اساسی، «شهروندان جمهوری خلق چین از آزادی بیان، مطبوعات، تجمعات، تشکلها، راهپیمایی و تظاهرات برخوردارند.» ماده 36 قانون اساسی میگوید: «شهروندان جمهوری خلق چین از آزادی عقیده مذهبی برخوردار هستند.»
بسیاری از تمرینکنندگان به نقض ماده 300 قانون کیفری متهم شدند، که میگوید هرکس از فرقه برای تضعیف اجرای قانون استفاده کند کاملاً طبق قانون تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت. هیچ قانونی در چین وجود ندارد که فالون گونگ را جرم محسوب کند یا آن را یک فرقه بداند. با این حال، دادستانها و دادگاهها اغلب بهعنوان مبنای قانونی به تفسیر قانونی دادگاه عالی و دادستانی عالی استناد میکنند که بیان میکند هرکسی فالون گونگ را تمرین کند، کاملاً طبق قانون تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت. دیوان عالی و دادستانی عالی نهادهای قانونگذار نیستند و نمیتوان از تفسیر آنها بهعنوان قانون برای محکومیت تمرینکنندگان استفاده کرد.
چند ماه پس از اینکه جیانگ زمین، رهبر سابق حکچ، آزار و شکنجه را در ژوئیه1999 آغاز کرد، طی مصاحبهای در اکتبر1999 فالون گونگ را «فرقه» نامید. سپس رسانههای خبری تحت کنترل حکچ در چین آن را دنبال کردند. اما چنین اظهارات یا موادی از نظر قانونی الزامآور نیستند.
از سوی دیگر، تأثیر مثبت فالون گونگ برای عموم شناخته شده است. چند نظرسنجی بزرگ، از جمله یک نظرسنجی با حمایت چیائو شی، رئیس سابق کمیته دائمی کنگره ملی خلق چین، به این نتیجه رسیدند: «فالون گونگ مزایای زیادی برای کشور و شهروندان دارد در حالی که هیچ آسیبی به همراه ندارد.»
اعلامیه 50 اداره کل مطبوعات و انتشارات که در 1مارس2011 صادر شد، ممنوعیت انتشار کتابهای فالون گونگ را لغو کرد.
بهطور خلاصه، تمرین فالون گونگ من حقی قانونی است که در قانون اساسی چین تضمین شده است و حقوق بازنشستگی من تحت حمایت چند قانون قرار دارد. لطفاً به قوانین عمل کنید و از صدمهزدن به زنی بیگناه مانند من دست بکشید. تعلیق مستمری من هیچ سودی برای من، شما و جامعهمان نخواهد داشت.
دیدگاههای بیانشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیه مطالب منتشرشده در وبسایت مینگهویی توسط این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. مینگهویی مجموعهای از محتوای آنلاین خود را بهطور منظم و در مناسبتهای خاص تولید میکند.