(Minghui.org) خواهر وانگ قبل از سال نوی چینی2020 دچار سکته مغزی شد که منجر به فلج شدن نیمی از بدنش، نارسایی قلبی و فشار خون بالا شد. پزشکان به خانواده توصیه کردند او را به خانه ببرند و برای تشییع جنازهاش آماده شوند. وقتی به ملاقاتش رفتم، به خانواده گفتم که فقط فالون دافا میتواند او را نجات دهد. خانواده عبارات «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را در گوش او خواندند. در حال حاضر، خواهر وانگ از سکته مغزی بهبود یافته است و میتواند از خودش مراقبت کند.
خواهر وانگ و همسرش آقای گونگ در دهه 1970 به من کمک زیادی کردند. در آن زمان طی یک کمپین سیاسی که از طرف مائو تسه تونگ رهبر حزب کمونیست چین (حکچ) آن زمان راهاندازی شد، من که یک دانشآموز دبیرستانی از شهر بودم، مجبور به انجام کارهای سخت در روستایی دورافتاده شدم. یک دهه بعد، پس از مرگ مائو و پایان کارزار سیاسی به خانه برگشتم. ما به دوستی خود ادامه دادیم و من هر چند وقت یک بار به آنها سر می زدم.
تمرین فالون دافا (که فالون گونگ نیز نامیده میشود) را درسال1998 و پس از آن شروع کردم که شاهد بودم مادرشوهرم چقدر از آن سود برده است. پس از شروع آزار و شکنجه در سال1999 به دیدن این زوج رفتم و اصول فالون گونگ، فواید سلامتی آن، نحوه گسترش آن در سراسر جهان و اینکه شخصاً چقدر از این تمرین سود برده بودم را به آنها گفتم. همچنین به آنها گفتم که چگونه حکچ ماجراهایی را برای پاپوش درست کردن برای فالون گونگ ساخت، از جمله خودسوزی صحنهسازی شده در میدان تیانآنمن.
آنها مرا باور کردند اما بعداً ترسیدند که کسی بتواند به مقامات اطلاع دهد که من و برخی از تمرینکنندگان درباره فالون دافا با روستاییان صحبت کردهایم. همانطور که نگرش آنها تغییر کرد، دیگر از طرف دافا محافظت نشدند. طی سالهای بعد، دخترشان، والدین دامادشان و خواهر وانگ به بیماریهای شدیدی مبتلا شدند که صدها هزار یوآن برایشان هزینه در برداشت.
مردم عادی چیزها را از دیدگاه انسانی می بینند
در ژوئن 2019 خواهر وانگ را ملاقات کردم. در آن زمان او بسیار بیمار بود. در ژانویه 2020 خواهر وانگ دچار سکته مغزی شد که نیمی از بدنش را فلج کرد و باعث نارسایی قلبی و فشار خون بالا شد. پس از اینکه خانواده بیش از 200 هزار یوآندر بیمارستان خرج کردند، پزشکان به خانواده او گفتند که او را به خانه ببرند و برای مراسم خاکسپاری آماده شوند. با شنیدن این موضوع تصمیم گرفتم به ملاقاتش بروم.
قبل از حرکت فکر کردم که چه اتفاقی برای خانواده آنها افتاده است و چرا از این موضوع مطلع شدم. معتقد بودم به این دلیل است که هنوز کار خوبی در روشن کردن حقیقت در مورد دافا انجام نداده بودم. زمانی که در گذشته با روستاییان صحبت میکردم، از دیدگاه دیگران به این موضوع توجه نمیکردم که آیا این کار باعث آسیب میشود یا به اشتباه بر کسی تأثیر میگذارد. همه آنها مردم عادی هستند و ترسیدن برایشان طبیعی بود. به عنوان یک تزکیه کننده، باید تأثیر اعمالم را بر دیگران در نظر بگیرم. در هر اختلافی، ابتدا باید به درون نگاه کنم.
با یادآوری زمانی که از روستا بازدید کردم، به یاد آوردم که حقیقت را برای خانواده گونگ روشن نکردهام. شاید در مورد چیزهایی صحبت کردم که خیلی سطح بالا یا اسرارآمیز بودند، یا نتوانستم مفاهیم الحاد، [تئوری] تکامل، و مفاهیم انحرافی مدرن را پاک کنم و از بین ببرم. بارها، حقایق را در یک گفتگوی ساده بیان کردم، بنابراین آن را جدی نگرفتند و فقط به عنوان افسانه در نظر گرفتند. آنها واقعاً به قدرت دافا اعتقاد نداشتند.
ایجاد نگرشی درست
نمیخواهم آنها از این مصیبت رنج ببرند و میخواستم به آنها فرصتی بدهم تا نگرش درستی نسبت به دافا ایجاد کنند. شاید استاد به من فرصتی میدادند تا وضعیت را اصلاح کنم.
با خود بروشورهای زیادی آوردم، از جمله بروشورهایی دربارۀ مزایای سلامتی دافا و تحت محافظت قرار گرفتن مردم پس از خواندن دو عبارت. اوج پاندمی ویروسکرونا بود، بنابراین همچنین ماجراهایی از ساکنان و کارکنان مراقبتهای بهداشتی در ووهان داشتم که با خواندن این دو عبارت از مرگ نجات یافته بودند.
در راه در قلبم از استاد کمک خواستم: «لطفاً به خواهر وانگ کمک کنید! لطفاً به شاگردتان و خواهر وانگ فرصت دهید تا اشتباهاتشان را اصلاح کنند.»
وقتی به خانه گونگ رسیدم، با دیدن یک تابوت سیاه در اتاق نشیمن شگفتزده شدم. افکار درست فرستادم و در همان موقع به خانواده گفتم که تابوت را بیرون ببرند، زیرا هنوز برای خواهر وانگ امید وجود دارد.
به اعضای خانواده خواهر وانگ بروشور دادم و از آنها خواستم با خواندن این دو عبارت: «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» از او حمایت کنند. آنها از دیدار و صمیمیت من تحتتأثیر قرار گرفتند و با این کار موافقت کردند.
در اتاق خواب، آقای گونگ لبهای خواهر وانگ را با یک گوش پاککن مرطوب میکرد. هر بار پس از فرو بردن گوش پاککن در کاسه آب، رو به او میکرد و این دو عبارت را در گوشش میخواند.
از این صحنه متأثر شدم. دستهایم را در مقابل سینهام بهم فشردم و از شفقت استاد سپاسگزاری کردم.
ارتباطهای بعدی
در ماههای بعد، خانواده از بهبودی او به من خبر دادند. آنها گفتند: «خواهر وانگ اکنون میتواند غذا بخورد.» او میتواند از تخت بلند شود و خودش بایستد. بعداً به من گفتند: «او میتواند دوباره صحبت کند!» و در نهایت «او از این سفر تعطیلات بسیار لذت برد!»
برای خانواده گونگ خوشحال شدم زیرا آنها زندگی هماهنگی را از سر گرفتند. فالون دافا خواهر وانگ را بدون اینکه یک ریال هزینه کند نجات داد. این گواهی بر قدرت فالون دافا است.
با فکر کردن به ماجرای خواهر وانگ، دریافتم که همه چیز از طرف استاد انجام شده است، در حالی که شاگرد فقط به فکر نجات او بود. آموختم که در تزکیه، قبل از اینکه موجودات ذیشعور از تلاش تمرینکنندگان سود ببرند، شاگرد باید پیشرفت کند. در گذشته اغلب به بیرون نگاه میکردم و همیشه فکر میکردم که دیگران در اشتباه هستند. این بار به درون نگاه کردم، مشکل را در خودم یافتم و خواستم آن را اصلاح کنم. فقط پس از آن بود که قدرت فالون دافا خود را نشان داد.
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیر تجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان و لینک مقاله اصلی الزامی است.