(Minghui.org) پس از شروع تمرین فالون دافا در سال 1998، از تزکیه در دافا بسیار بهره بردم. میخواهم درباره بهبودیام از زونا در عرض سه روز صحبت کنم.
در مارس2019 هنگام تعویض یونیفورم در محل کار، کمی در ناحیه کمرم احساس درد کردم. آن را جدی نگرفتم.
اما، در کارم لازم بود چسب سنگین به وزن هر قطعه 30 کیلوگرم را حمل کنم و هر گاری 180 کیلوگرم چسب داشت. پس از بارگیری یک گاری، ناحیه پشت و کمرم قرمز، متورم شد و احساس درد شدیدی داشتم.
دندانهایم را به هم فشار دادم و سه گاری را تمام کردم تا اینکه دیگر نتوانستم درد را تحمل کنم. بنابراین برای بهبودی درخواست مرخصی دادم. مسئول شیفت نگاهی به کمرم انداخت و گفت که زونا است و مرا پیش سرپرست برد که او هم معتقد بود زونا است. گفت که سریع به بیمارستان بروم.
میخواستم مرخصی سه روزه درخواست کنم، اما سرپرست فکر میکرد که نمیتوانم در عرض سه روز به سر کار برگردم.
او گفت: «افراد ممکن است پس از انتشار زونا به کل دور کمرشان بمیرند. درمان این بیماری سخت است. شما شانس کمی برای بهبود حتی در هفت روز دارید.»
من پاسخ دادم که سه روز برای انجام این کار کافی است زیرا با توجه به محافظت ازسوی استاد لی خوب میشوم. سرپرست میداند که من تمرینکننده فالون دافا هستم و پرسید: «آیا استاد خود را ملاقات کردهای؟»
جواب دادم نه و او گفت: «خرافاتی نباش. من یک نفر را میفرستم که با شما به بیمارستان بیاید.
«فکر نمیکنم سه روز دیگر سر کار برگردی. وقتی بدتر میشود و دور کمرت انتشار پیدا میکند، ممکن است بمیری.» چیزی نگفتم و به خوابگاه برگشتم.
همکارانم درباره وضعیت من شنیدند و راهحلهای مختلفی را به من پیشنهاد کردند. وسوسه نشدم و جواب دادم: «من از حمایت استاد برخوردارم، پس حالم خوب است.»
آنها فکر می کردند که من لجباز و خرافاتی هستم، بنابراین رفتند. از نظرات آنها متاثر نشدم.
گفتن آن آسانتر از انجام دادن آن هنگام مقابله با درد است. دردی را که روی کمرم احساس میکردم طوری بود که انگار گوشتم را با چاقو بریدهاند. پوشیده از عرق شده بودم.
فقط برای چرخاندن بدنم هر ثانیهاش دردناک بود. سر تخت را نگه میداشتم و اصلاً خوابم نمیبرد.
در قلبم با استاد گفتگو میکردم: «من استاد و فا را دارم. آنچه را که باید تحمل کنم تحمل خواهم کرد و هر نظم و ترتیبی که نیروهای کهن انجام دهند را رد می کنم. فقط از نظم و ترتیب استاد پیروی میکنم.»
بهتدریج به خواب رفتم درحالیکه مدام فای زیر را در ذهنم میخواندم: «وقتی تحمل آن سخت است، میتوانی آن را تحمل کنی. وقتی انجام آن غیرممکن است، میتوانی آن را انجام دهی.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)
«تقوای عظیم
دافا بدن را ترک نمیکند،
قلب جایگاه جن شن رن است؛
در دنیا آرهاتی بزرگ است،
روحها و شبحها بهشدت میترسند.» (هنگ یین)
وقتی ساعت 3 صبح از خواب بیدار شدم، متوجه شدم که درد کمرم تا حد زیادی فروکش کرده است. کمرم هنوز متورم بود، با علائم قرمز بزرگ و کوچک، اما درد زیادی نداشت.
به آرامی تمرینات دافا را انجام دادم و افکار درست را در ساعت شش فرستادم. بهعنوان یک تمرینکننده، وقتی در مشکل هستم، باید از استاد کمک بگیرم و نه از هیچکسی دیگر.
از استاد خواستم که مرا نجات دهند و کمک کنند تا سه روز دیگر سر کار برگردم. هدف من کسب درآمد نبود، بلکه اعتباربخشی به فا برای نجات کسانی بود که در کارخانه تصورات نادرستی درباره فالون دافا داشتند.
در روز دوم، قرمزی و تورم زیادی از کمرم ناپدید شد و درد از بین رفت. روز سوم کاملاً بهبود یافتم و روز بعد طبق برنامه به سر کار برگشتم.
همکارانم فکر میکردند باورنکردنی است که باوجود استفادهنکردن از هیچ گونه درمان پزشکی، مرا به این سرعت سر کار ببینند. بسیاری از آنها برای بررسی من آمدند.
آنها درخصوص مزایای فالون دافا متقاعد شدند و گفتند: «استاد شما بزرگ است و از تمرینکنندگان محافظت میکند. بدون مصرف دارو و آمپول در عرض سه روز از بیماری شدید خود بهبود یافتی!» چند نفر آمدند و بهطور خاص با من صحبت کردند.
من بهبودیام را تصدیق کردم و این واقعیت را به آنها گفتم که فالون دافا فای برتر بودا در جهان است و به مردم خوببودن را میآموزد. اما، حزب کمونیست چین (حکچ) فالون دافا را مورد آزار و اذیت قرار میدهد و اعمال نادرست آنها عواقب ناگواری را در پی خواهد داشت.
به آنها گفتم که مردم باید حکچ و سازمانهای جوانان آن را ترک کنند تا در امان باشند. همکارانم با من موافق بودند.
از شما سپاسگزارم، استاد نیکخواه و بزرگ که به من کمک کردید بر این محنت غلبه کنم، تا اطرافیانم شاهد قدرت فالون دافا باشند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.