(Minghui.org) درود، استاد! درود، همتمرینکنندگان!
در سال 1997 به امید درمان بیماری جدیام، تمرین فالون دافا را آغاز کردم. اندکی بعد سلامتیام را به دست آوردم. پس از اینکه جوآن فالون را برای نخستین بار خواندم، با خودم فکر کردم اگر همه بتوانند همانطور که در کتاب گفته شده با سایرین مهربانانه رفتار کنند فوقالعاده خواهد بود. همانطور که درکم از اصول فا عمیقتر میشد، به معنای تزکیه و اینکه چگونه میتوان یک مرید دافای واقعی بود پی بردم.
پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در سال 1999 آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد، آموزههای استاد و مأموریت مقدس مریدان دافا را در ذهنم داشتم و در فعالیتهای محلی برای اعتباربخشی به فا، فعالانه شرکت میکردم. ما مانند بدنی واحد، برای افشای شیطان و نجات موجودات ذیشعور بهخوبی همکاری میکردیم.
مستندسازی آزار و شکنجه و نجات همتمرینکنندگان
مدت کوتاهی پس از شروع آزار و شکنجه فالون دافا، وظیفه ثبت موارد آزار و شکنجه در منطقه محلیمان را بر عهده گرفتم. اغلب برای بررسی اتفاقات و بررسی موارد بیرون میرفتم. هر روز گزارشهای محلی را سازماندهی و بازنگری میکردم، و این فکر بسیار روشن را در ذهنم داشتم: آموزههای استاد را دنبال خواهم کرد، بر چگونگی گزارشدهی دقیق و افشای آزار و شکنجه تمرکز خواهم کرد، و با پیشرفت اصلاح فا همگام خواهم بود.
از همتمرینکنندگانم میخواستم که در بررسی هر گزارش و ارائه بازخورد کمک کنند. در گزارشدهی موارد، از شیوه داستانگویی استفاده میکردم تا به مردم کند بهتر درک کنند و همچنان مطالب را بخوانند. پس از انتشار گزارشها در وبسایت مینگهویی، آنها را برای توزیع چاپ میکردیم و بازخوردها بسیار خوب بود.
گاهی اعضای خانواده تمرینکنندگانی که تحت آزار و شکنجه قرار گرفته بودند، از ترس اینکه درگیر شوند، از همکاری با ما اجتناب میکردند. وقتی اینطور میشد، به درون نگاه میکردیم، وضعیت تزکیهمان را بررسی میکردیم، و به روشنگری حقیقت برای اعضای آن خانواده ادامه میدادیم تا وجدانشان را بیدار کنیم و الهامبخش شجاعتشان شویم.
برخی از اعضای خانواده در ابتدا از دست ما خیلی عصبانی بودند و بهشدت شکایت میکردند. در سکوت به حرفهایشان گوش میدادیم، دلداریشان میدادیم و درک و حمایتمان را ابراز میکردیم. میپرسیدیم که آیا در زندگی روزمره به کمکی نیاز دارند؟ طی این روند، از فرصتها برای روشن کردن حقایق استفاده میکردیم. مهربانی و صمیمیت ما نتیجه میداد و بسیاری از آنها حاضر میشدند به میل خود، برای نجات عزیزانشان با ما همکاری کنند.
در بهار 2020، یک تمرینکننده مرد درحالیکه حقیقت را در ملاءعام روشن میکرد، بهطور غیرقانونی دستگیر شد. پروندهاش به دادستانی محلی ارسال شد. وقتی با پسرش دیدار کردیم، او حرفهای ناخوشایند زیادی علیه پدرش میزد.
از پدرش دفاع نکردیم، بلکه سعی کردیم از منظر او به وضعیت نگاه کنیم و او را آرام کنیم. در عین حال سعی کردیم او را براساس اصول فا راهنمایی کنیم. در پایان، نگرش او تغییر کرد و گفت پدرش مرد خوبی است. او با استخدام وکیلمدافع برای پدرش موافقت کرد و نامهای به دادستانی که مسئولیت پرونده پدرش را بر عهده داشت نوشت و از او خواست از این پرونده صرفنظر کند.
در روند نجات همتمرینکنندگان، با برخی از اعضای خانواده نیز برخورد میکردیم که بسیار حامی و درستکار بودند. پلیس شهر ما از سال 2011 تمرینکنندگان را بهمنظور اخاذی کردن از آنها، دستگیر کرده است. آنهایی که توانایی پرداخت آن پول را نداشتند یا از پرداخت اجتناب میکردند به اردوگاههای کار اجباری فرستاده میشدند یا به زندان محکوم میشدند.
در عرض چند سال، نزدیک به 100 تمرینکننده در شهر ما قربانی چنین آزارواذیتی شدند. از هریک از آنها 10هزار یا 20هزار یوان حتی تا 200هزار یوان اخاذی شد. دو رئیس پلیس محلی درمجموع بیش از 2میلیون یوان از تمرینکنندگان محلی اخاذی کردند.
در زمستان 2016، سه تمرینکننده محلی دستگیر شدند. از اعضای خانواده دو نفر از آنها در ازای آزادی عزیزانشان، دههاهزار یوان اخاذی شد.
سومین تمرینکننده از همکاری امتناع کرد و این آزار و شکنجه مالی را رد کرد. یک روز دخترش به دیدن من آمد و درباره وضعیت مادرش گفت. او گفت که خودش نیز از مزایای دافا بهرهمند شده است و پولی به پلیس نمیدهد تا به حرص و طمع آنها خوراک دهد. گفت که پلیس در ابتدا 80هزار یوان درخواست کرد و سپس مبلغ را به 40هزار یوان کاهش داد. وقتی خانوادهاش بازهم از پرداخت مبلغ اجتناب کردند، پلیس گفت که 20هزار یوان پرداخت کنند. با این حال، او بازهم حاضر به همکاری نشد.
واسطهای که ازطرف پلیس برای این کار آمده بود میگفت: «تو برای مادرت ناراحتی، اما حتی 10هزار یوان برای آزادیاش پرداخت نمیکنی.»
او به من گفت که موضوع پول نیست. فقط نمیخواست پولی را به پلیس بپردازد تا آنها را به کار اشتباهشان تشویق کند.
به او گفتم: «کار درستی کردی، نباید با آنها همکاری کنیم. میتوانیم به رئیس پلیس نامه بنویسیم و با مهربانی بگوییم کاری که انجام میدهند اشتباه است.» او موافقت کرد.
سپس برایم تعریف کردم که چگونه از مزایای دافا بهرهمند شده است. درنهایت کمکش کردم نامه را آماده کند.
او گفت: «من تنها دختر مادرم هستم و وقتی دچار تومور تیروئید شدم مادرم خیلی نگرانم بود. او به اینطرف و آنطرف میرفت و سعی میکرد درمانی برایم پیدا کند و درنهایت از شدت خستگی و اضطراب، خودش بهشدت بیمار شد.»
«مادرم خیلی خوشاقبال بود که در سخنرانیهای استاد در شهر دالیان در استان لیائونینگ شرکت کرد. وقتی استاد به حاضران گفتند که به بیماری خود یا یکی از اعضای خانوادهشان فکر کنند، مادرم به بیماری من فکر کرد و تومورهای من ناپدید شدند.»
او در ادامه گفت: «در آن زمان نوجوان بودم و از آن زمان سالم هستم. بزرگ که شدم ازدواج کردم و پسری به دنیا آوردم. خانوادهام خیلی خوشحال بودند. بیماری مادرم نیز با تمرین فالون دافا ناپدید شد.»
در پایان اظهار کرد: «اگر فالون دافا نبود ممکن بود مدتها پیش بمیرم و مادرم مدتها پیش تنها دخترش را از دست میداد. دربارهاش فکر کنید، چگونه مادرم میتواند قدردان نباشد و وقتی دافا مورد آزارواذیت قرار میگیرد، در دفاع از آن چیزی نگوید؟ معتقدم که شما مهربان هستید و اطمینان دارم کاری را که مادرم انجام داد درک کنید.»
آنچه در پایان گفت خیلی بر من تأثیر گذاشت. او نامه را امضا و برای رئیس پلیس ارسال کرد.
به لطف حمایت استاد و افکار درست تمرینکنندگان محلی، چند روز بعد، مادرش بدون پرداخت حتی یک ریال به پلیس، آزاد شد.
افشای آزار و شکنجه برای مردم محلی
در سالهای اولیه آزار و شکنجه، بسیاری از همتمرینکنندگان در منطقه محلی ما در فعالیتهای مربوط به اعتباربخشی به فا فعالانه شرکت داشتند، و ما مانند بدنی واحد بسیار خوب همکاری میکردیم.
استاد بیان کردند:
«افشای پلیس شرور و افراد بد و انتشاراعمال بدشان، برای مهار کردن و شوکه کردن آن افراد شرورِغیرمنطقی، بسیار مؤثر است. در عین حال، با روشنگری حقایق برای مردم در سطح محلی، آن بهطور مستقیمتری افشا میشود و باعث ایجاد آگاهی عمومی از آزار و شکنجۀ اهریمنی میشود. همچنین شیوهای عالی برای نجات افرادی است که با دروغها فریب خورده و مسموم شدهاند.» (یادداشتی بر مقاله مرید، از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
یک ماه بعد، در آغاز سال 2004، اولین دسته از فلایرها را برای افشای پنج مورد آزار و شکنجه در منطقهمان توزیع کردیم.
محلیها بهشدت واکنش نشان دادند. میشنیدیم که مردم در آرایشگاهها و خواربارفروشیها با صدای بلند درباره موارد منتشرشده صحبت و خشم خود را از شرارت آزار و شکنجه ابراز میکنند. کسانی که تمرینکنندگان را میشناختند با آنها ابراز همدردی میکردند.
خویشاوند یکی از عاملان آزار و شکنجه، با خواندن این فلایرها شوکه شده بود و از مشاهده صحت اطلاعاتی که درباره خانوادهاش درج شده بود کاملاً متعجب بود. او گفت: «فالون گونگ واقعاً توانا است! چگونه توانستند این همه اطلاعات را به دست آورند؟!»
ما به توزیع مطالب روشنگری حقیقت در تکتک محلههای مسکونی و نیز روستاهای اطراف ادامه دادهایم. مطالب فلایرها را برای هر منطقه سفارشی میکنیم تا مردم بدانند آزار و شکنجه درست در اطراف آنها رخ میدهد. همیشه خیلی تلاش میکنیم موارد را تأیید و از صحت و دقت اطلاعات اطمینان حاصل کنیم.
قبل از توزیع مطالب روشنگری حقیقت در هر محله، چیزها را بهدقت برنامهریزی میکنیم. هماهنگکننده شخصاً هر ساختمان، تعداد کل خانوارهای ساکن در آنجا و اطلاعات کلی آنها را بررسی میکرد. سپس تمرینکنندگانی که در محل تهیه مطالب کار میکنند، مطالب را بهموقع چاپ میکردند. پس از اینکه به هر تمرینکننده ساختمانهای خاصی برای رسیدگی اختصاص داده میشد، آنها به آنجا میرفتند تا ابتدا همهچیز را بررسی کنند و برای پاکسازی محیط افکار درست بفرستند. چنین برنامهریزی دقیق و آمادهسازیای ایمنی ما را تا حد زیادی تضمین میکرد و مداخلات احتمالی را از بین میبرد.
در سال 2006، دو سال پس از انتشار نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست، توزیع خانهبهخانه این نشریه را هم در مناطق شهری و هم در روستاهای اطراف آغاز کردیم تا مطمئن شویم که هیچ خانوادهای از قلم نیفتد. در آن سالها، همتمرینکنندگان در مکان تهیه مطالب ما بسیار سخت تلاش میکردند.
از سال 2012، شروع به توزیع «کارت شناسایی» لمینیتشدۀ «عاملان آزار و شکنجه» کردیم. طراحی روی کارت شبیه یک کارت شناسایی معمولی با عکس و مشخصات شخصی عامل آزار و شکنجه بود. در پشت، خلاصهای از نحوه آزار و شکنجه مریدان دافا توسط او نوشته شده بود.
علاوه بر مناطق شهری و شهرستانها و مناطق روستایی اطراف، کارتها را به مقدار زیاد در نزدیکی ساختمانهای ادارات دولتی، بهویژه در اطراف محوطهای که اداره امنیت عمومی شهرداری، بازداشتگاهها، ادارات پلیس، دادستانی و دادگاهها قرار دارد، توزیع میکردیم. ازآنجاکه کارتها لمینت شده بودند، آنها را در فضای باز یا مکانهای برجسته دیگر قرار میدادیم. مدیر اداره 610 محلی ما که بهطور فعال تمرینکنندگان را دستگیر و از آنها اخاذی میکرد، پس از دیدن «کارت شناسایی» خود در همهجا، استعفا داد. او به آشنایان خود گفت: «دستگیری افراد فالون گونگ بیفایده است. آنها پس از آزادی همچنان تمرین خواهند کرد.»
در یکی دو سال گذشته، رئیس اداره امنیت داخلی دستور بازداشت دهها تمرینکننده را صادر کرد و بسیاری از آنها به زندان محکوم شدند.
وقتی او زیردستانش را رهبری میکرد تا خانه تمرینکنندهای را غارت کنند، یکی از اعضای خانواده آن تمرینکننده از او عکس گرفت. سپس یک «کارت شناسایی عامل آزار و شکنجه» برایش آماده و آن را بهطور گسترده توزیع کردیم. اکنون او بسیار محدودتر شده است.
چند سال پیش، یک ویدئوی روشنگری حقیقت درباره آزار و شکنجه در منطقهمان نیز تهیه کردیم. پس از انتشار آن در وبسایت مینگهویی، آن ویدئو را برای توزیع، روی سیدی یا درایوهای فلش کپی کردیم.
برخی از مردم پس از تماشای این ویدئو گفتند که اکنون معتقدند برداشت اعضای بدن تمرینکنندگان فالون دافا واقعیت دارد، درحالیکه در گذشته در این خصوص شک داشتند.
وقتی یک تمرینکننده مرد سالخورده سیدیها را در بازار پخش میکرد، بدون ترس رو به جمعیت فریاد میزد: «بیایید و نگاهی بیندازید و ببینید این بیمارستان ارتش چگونه درآمد کسب میکند!»
استخدام وکیل برای تمرینکنندگانی که بهطور غیرقانونی بازداشت شدهاند
در سال 2008، یک دادگاه منطقهای در منطقه ما قصد داشت تعدادی از مریدان دافا را محکوم کند. در وبسایت مینگهویی خواندم که یک وکیل مشهور حقوق بشر در پکن از تمرینکنندگان فالون گونگ در شهر چینگدائو (استان شاندونگ) دفاع کرده است.
با تمرینکنندگان محلی گفتوگو کردم تا ببینم آیا ما نیز میتوانیم وکیلی برای دفاع از تمرینکنندگان محلیمان نیز استخدام کنیم، گرچه تعداد کمی از تمرینکنندگان در آن زمان وکیل مدافع استخدام میکردند. همه قبول کردیم که باید این کار را انجام دهیم و تلفنی با وکیلی در پکن صحبت کردیم. سپس آن وکیل تیمی تشکیل داد و دو وکیل دیگر برای تمرینکنندگان پیدا کرد. هزینههای قانونی را تمرینکنندگان محلی سخاوتمندانه پرداخت کردند. با وکلا صحبت و کاملاً برایشان روشن کردیم که باید ازطرف تمرینکنندگان اعلام بیگناهی کنند.
وکلا با احتساب زمان سفر و مدتی که در شهر ما سپری میکردند، یک هفته در سفر بودند. تمام هزینههای سفر و نیز هزینه اقامت و اسکان آنها در هزینههای قانونی لحاظ شد. هریک از آنها کمتر از 10هزا یوان (تقریباً 1395 دلار) برای خدمات خود دستمزد گرفتند و وکیل پکن که تیم را سازماندهی کرد حتی دستمزد کمتری گرفت. خیلی تحت تأثیر درستی و حس عدالتخواهی آنها قرار گرفتیم.
وکیل هماهنگکننده از یک استاد حقوق معروف نیز برای همکاری دعوت کرد، زیرا مشارکت او توجه بیشتری را ازطرف بخش حقوقی در چین جلب میکرد. این اولین باری بود که این استاد از تمرینکنندگان فالون دافا دفاع میکرد. او تحت تأثیر مهربانی و پاکی ما قرار گرفت و از آن زمان، شروع به دفاع از تمرینکنندگان در سراسر چین کرد که تأثیر زیادی داشت.
جلسه دادگاه چهار روز ادامه داشت. دفاعیات مستدل، قدرتمند بود و همه حاضران در دادگاه در سکوت گوش میدادند. حتی ضابطان دادگاه نیز با علامت دست تأییدمان میکردند.
مدیر اداره 610 و کارمند کمیته سیاسی و حقوقی منطقه نیز به دادگاه آمدند. دهها تمرینکننده محلی دافا و اعضای خانواده در این جلسه شرکت کردند. در بیرون دادگاه، بسیاری از همتمرینکنندگان حضور داشتند و افکار درست میفرستادند. اواسط تابستان و آفتاب داغ بود.
پسرعموی یک تمرینکننده (غیرتمرینکننده) چند تن از دوستان خود را نیز برای شرکت در جلسات دادرسی آورده بود. او سه روز در دادگاه بود. دفاعیات وکلا عالی و بسیار قابلقبول بود. قاضیها زبانشان بند آمده بود و دادستانها سرشان را پایین میانداختند، زیرا میدانستند اتهاماتشان بیاساس است.
پس از پایان جلسه، رسانههای خارج از کشور با برخی از وکلا مصاحبه کردند و آنها از جامعه جهانی درخواست کمک کردند و گفتند: «امیدواریم سازمانها و رسانههای بینالمللی حقوق بشر به این گروه از افراد توجه کنند. تعداد آنها زیاد است اما از ابتداییترین حقوق انسانی محروم شدهاند. تمرینکنندگان فالون گونگ 9 سال (1999-2008) است که مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند، که بسیار طولانی است.»
افشای جنایات صورتگرفته در زندان
در اواخر سال 2008، یک همتمرینکننده توسط زندانیانی که توسط نگهبانان در زندان محلی تحریک شده بودند تا سرحد مرگ شکنجه شد. تقریباً همه همتمرینکنندگان در شهرمان با شنیدن این خبر، دست به کار شدند و با پخش فلایر، نصب پوستر، ارسال نامه و برقراری تماس تلفنی، این آزار و شکنجه را افشا کردند.
دادستانی با تعجب گفت: «نامههای فالون گونگ همهجا هست!»
چند روز پس از مرگ این تمرینکننده، بنرهای روشنگری حقیقت را در امتداد جاده منتهی به زندان آویزان کردیم. همچنین گلهای سفید زیادی را به درختان کاج در دو طرف جاده گره زدیم تا تأسف خود را بابت درگذشت آن تمرینکننده ابراز کنیم و همچنین مقاومت تسلیمناپذیر در برابر آزار و شکنجه را نشان دهیم.
وقتی دو برادر تمرینکننده جانباخته امور مربوط به تدفین او را انجام میدادند، در ابتدا با ما بسیار سرد بودند و هنگام صحبت با ما کاملاً عصبانی بودند. با مهربانی حقیقت را برایشان روشن کردیم. در عین حال، تمام تلاش خود را کردیم که از آنها مراقبت و کمکشان کنیم، مانند کمک به ترتیب دادن محلی برای اقامتشان، همراهی آنها تا زندان و دادستانی برای عدالتخواهی. هزینه یک وکیل از پکن را برای درخواست کالبدشکافی نیز پرداخت کردیم. درنهایت این دو برادر حقیقت را درک کردند و فهمیدند که برادرشان براثر آزار و شکنجه جان باخته است.
غروب قبل از رفتنشان، ترسم را رها کردم و به همراه چند تمرینکننده دیگر، این دو برادر را به خانهام دعوت کردم. دیویدی نمایش شن یون را برایشان پخش کردم. این دو برادر با تماشای اجرای شن یون، شرارت آزار و شکنجه و حقیقت فالون گونگ را بهطور کامل درک کردند.
شام خداحافظی خوبی برایشان آماده کردیم. آنها عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند. برادر بزرگتر درحالیکه احساساتی شده بود گفت: «احساس میکنم ما مثل یک خانواده هستیم!»
در طول ده سال بعد، زندان بارها از این خانواده خواست که جسد عزیز تمرینکنندهشان را بسوزانند و حتی یک نفر را به زادگاه آن همتمرینکننده فرستادند و از پلیس محلی خواستند که خانواده را تحت فشار قرار دهند، اما تمام تلاشهایشان ناکام ماند و با مخالفت شدید مواجه شد.
به لطف همکاری تمرینکنندگان محلی، شرارت در زندان محلی بسیار مهار شد. از آن زمان، هیچ مرید دافای دیگری در زندان محلی تا سرحد مرگ مورد آزار و شکنجه قرار نگرفته و شدت آزار و شکنجه کاهش یافته است. تمرینکنندگان محلی در شهر ما نیز برای سالها در مجاورت زندان افکار درست میفرستادند.
ازبین رفتن تابلوهای نمایش تبلیغات با افکار درست
یک روز در بهار 2018، یکی از همتمرینکنندگان به چاپخانهای بزرگ رفت و تعداد زیادی تابلوی نمایشی افتراآمیز علیه دافا را دید که درحال تولید شدن بودند. این تمرینکننده با عجله به خانه من آمد تا این جریان را به من اطلاع دهد، و سپس برای بررسی آن بیرون رفتیم.
باخبر شدیم که تابلوها به دستور کمیته سیاسی و حقوقی درحال تولید هستند. حدود صد یا تعداد بیشتری تابلوی نمایشی قبلاً تکمیل شده بود. حقیقت را برای مدیر و کارمندان چاپخانه روشن کردیم و برایشان توضیح دادیم که ساخت چنین تابلوهایی ذهن مردم را مسموم میکند و برای کسب درآمد نباید چنین کارهایی انجام دهند. مالک در ابتدا حاضر نبود به حرفهایمان گوش دهد و به ما فحاشی کرد، اما تسلیم نشدیم و مدام با او تماس میگرفتیم. در پایان، نگرشش تغییر کرد و از ح.ک.چ کنارهگیری کرد.
نامهای به دبیر کمیته سیاسی و حقوقی نوشتیم. با مهربانی از منظر فرهنگ سنتی برایش توضیح دادیم که نیکی با پاداش روبرو میشود و شرارت مجازات میشود و کسانی که به دافا تهمت میزنند مجازات خواهند شد. همزمان به تمام تمرینکنندگان در شهرمان اطلاع دادیم که افکار درست بفرستند. درنهایت هیچیک از آن تابلوهای نمایشی هرگز استفاده نشد و هیچکس نمیداند چه اتفاقی برایشان افتاد.
مردم بیدار میشوند
در طول سالها، تمرینکنندگان در منطقه محلی ما برای اعتباربخشی به فا یکی پس از دیگری قدم پیش گذاشتهاند و درنتیجه بسیاری از مردم محلی حقایق را درک کردهاند. یک بار همتمرینکنندهای از خارج از شهر به منطقه ما آمد و حقیقت را برای مردم در خیابان روشن کرد. پس از صحبت با چند نفر، متوجه شد که آنها از قبل از حقیقت دافا آگاه شدهاند و قبلاً ح.ک.چ را ترک کردهاند. این تمرینکننده خیلی تحت تأثیر قرار گرفت.
پایان
با تأمل درباره سفر تزکیهام طی 23 سال گذشته، غرق احساسات میشوم و عمیقاً از استاد سپاسگزارم که با نیکخواهی بیکران از همه ما محافظت کردهاند.
ما افتخار و شکوه اعتباربخشی به فا، و نیز موانع ایجادشده براثر وابستگیهای خودمان و شکافهای بینمان را تجربه کردهایم. همراه با ارتقای مریدان دافا مانند بدنی واحد ازطریق تزکیه، شکافهای بین همتمرینکنندگان در منطقه ما عمدتاً از بین رفته است.
ما همچنان به پیروی از تعالیم استاد ادامه خواهیم داد، به درون نگاه خواهیم کرد و در تزکیه کوشاتر خواهیم بود. من نیز به همکاری نزدیک با همتمرینکنندگان ادامه خواهم داد و در اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذیشعور بهخوبی عمل خواهم کرد.
لطفاً به هر مطلب نامناسب در تبادل تجربهام اشاره کنید.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.