فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

ازسرگرفتن دوباره تزکیه: بهبودی از آرتروز گردن

5 فوریه 2022 |   تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در آوریل۲۰۱۹ دوباره شروع کردم. می‌خواهم به امید اعتباربخشی به فا، تغییرات جسمی و ذهنی مثبتی را که تجربه کرده‌ام، به اشتراک بگذارم.

علاوه بر این، امیدوارم ماجرای من بتواند به افراد بیشتری کمک کند تا به حقیقت فالون دافا، آزار و شکنجه و شرارت حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) آگاه شوند، بنابراین روابط خود را با ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن قطع کنند. مخصوصاً امیدوارم فرصت نجات را از دست ندهند.

فرصت ازدست‌رفته

من در شرکتی دولتی کار می‌کنم. برای اولین بار در بهار ۱۹۹۹، با فالون دافا آشنا شدم. زمانی که گروه‌های بزرگی از تمرین‌کنندگان را درحال انجام تمرینات دافا را در پارک‌ها و میادین عمومی - هر روز صبح‌ها و شب‌ها - می‌دیدم. بعداً وقتی درباره مزایای سلامت‌بخشی فالون دافا شنیدم، علاقه‌ام برانگیخته شد. درباره تمرین فکر کردم و چند بار به محل تمرین گروهی رفتم، اما تمرینات را یاد نگرفتم زیرا مشغول کار تمام وقت و مراقبت از فرزندم بودم.

بسیاری از همکارانم فالون دافا را تمرین کرده و درباره خوب‌بودن این تمرین تزکیه صحبت می‌کردند. جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا را خریدم. دریافتم که جوآن فالون کتابی خاص و متفاوت از هر کتابی است که قبلاً خوانده بودم. گرچه نمی‌توانستم برخی از محتویات جوآن فالون را درک کنم، اما اصول آن، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را به خاطر سپردم. احساس کردم که این سه ویژگی واقعاً خوب هستند.

هنوز خواندن جوآن فالون را تمام نکرده بودم که آزار و شکنجه علیه فالون دافا توسط جیانگ زمین، رهبر وقت ح‌ک‌چ آغاز شد. تبلیغات گسترده‌ای که فالون گونگ (همچنین فالون دافا نامیده می‌شود) و بنیانگذار آن، استاد لی هنگجی را مورد توهین و تهمت قرار می‌داد، به‌طور مکرر در تمام رسانه‌های دولتی شنیده می‌شد.

روزی، کارفرمایم از من خواست که جوآن فالون و هر چیزی که مربوط به این تمرین است را تحویل بدهم تا از بین برده شوند. من گیج بودم و سؤالات زیادی داشتم. چرا اجازه نداریم که چنین تمرین خوبی را تزکیه کنیم؟ چه اشکالی دارد که به شخص خوب‌بودن را یاد بدهیم؟ چه نوع حزبی مخالف حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری است؟

درباره گزارش خبری اخیر با عنوان «فالون گونگ صدها مزیت دارد و هیچ ضرری ندارد» فکر کردم. چرا آنها ناگهان موضع خود را تغییر دادند؟ عصبانی بودم و اشک می‌ریختم.

آن روز تصمیم گرفتم به خانه پدر و مادرم بروم. مادرم که همچنین فالون دافا را تمرین می‌کند، گفت که اگر نگران نگه‌داشتن‌کتاب‌ها در خانه‌ام هستم، می‌توانم آنها را به خانه او بیاورم. بعداً مطالب دافا را به خانه او بردم، اما پس از مدتی، آنها را آوردم و یاد گرفتم که پنج مجموعه تمرینات دافا را انجام دهم.

شنیدم که برخی از همکارانم که به‌منظور درخواست تجدیدنظر برای فالون گونگ به پکن رفته بودند توسط شرکت ما بازگردانده شدند. برخی از آنها اخراج و برخی دیگر به کار اجباری یا زندان محکوم شدند. می‌دانستم که همه آنها انسانهای خوبی هستند.

رنج‌کشیدن

من به چند بیماری مبتلا شدم، ازجمله تومور سینه، فارنژیت، التهاب بینی، بیماری‌های زنان، کم‌خونی، و آرتریت کمر و گردن. این بیماری‌ها انرژی و توانم را از نظر جسمی و روانی تخلیه کردند.

در سال ۲۰۰۷ دچار آرتریت گردن شدم که به آن اسپوندیلوز گردنی نیز می‌گویند. طی بیشتر از ۱۰ سال، شوهرم برای یافتن درمان، مرا به بیمارستان‌های سطح بالا در مرکز استان ما، ارتوپدهای معروف و پزشکان طب سنتی چینی برد اما فایده‌ای نداشتند. حجم زیادی از موهایم را از دست دادم و نمی‌توانستم به‌خوبی بخوابم. به‌خاطر درد باید هر ۱۰ دقیقه یک‌بار یا وضعیت خوابیدنم یا بالشم را عوض می‌کردم.

یکی از پزشکان ما را آگاه کرد که انجام عمل جراحی برای اسپوندیلوز گردن بسیار خطرناک است، زیرا عارضه‌ای بعد از عمل می‌تواند باعث ناتوانی فرد شود. او در عوض توصیه کرد که برای جلوگیری از پیشرفت بیماری از داروهای چینی استفاده کنم. بعداً شخصی توصیه کرد که از گچ دارویی تبتی نیز استفاده کنم که به کاهش درد کمک کرد.

یک روز صبح بعد از سال نوی چینی در سال ۲۰۱۹، آنقدر سرگیجه داشتم که مجبور شدم از شوهرم بخواهم که کمکم کند تا به دستشویی بروم، در آنجا بالا آوردم. عرق سردی داشتم و احساس می‌کردم که دارم هشیاری‌ام را از دست می‌دهم. شدتش بیشتر از حدی بود که بتوانم تحمل کنم.

بعد از آن روز حالم رو به وخامت گذاشت. درمان‌هایی مانند طب سوزنی، ماساژ، گیاهان چینی و گچ‌های دارویی دیگر کمکی نکردند.

دیگر نمی‌توانستم دراز بکشم تا بخوابم. هر وقت سرم به بالش می‌رسید، احساس سرگیجه و بیماری داشتم. علاوه‌بر این، نمی‌توانستم بدون اینکه کسی مرا نگه دارد راه بروم و وقتی می‌ایستادم باید چیزی را نگه می‌داشتم وگرنه زمین می‌خوردم.

در ماه آوریل، دکتر از من خواست که ام‌آرآی انجام دهم تا مطمئن شود که نخاعم تحت فشار قرار ندارد. اما، نمی‌توانستم دراز بکشم. مادرم که من و همسرم را همراهی می‌کرد، گفت: «فقط از صمیم قلب بگویید: «فالون دافا خوب است». حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است، و استاد به کمکت خواهند کرد.»

همانطور که او گفت تکرار کردم و توانستم ۲۰ دقیقه بدون اینکه بالا بیاورم دراز بکشم. همچنان آنقدر عصبی بودم که هر دو کف دستم عرق کرده بود. پزشک گفت که بیماری‌ام خیلی شدید شده است. به‌خاطر اینکه داروهای تجویزی او نمی‌توانست به من کمک کند، مرا به استادش ارجاع داد تا تحت درمان بیشتری قرار بگیرم.

پس از چند سال می‌دانستم که او قادر به درمان بیماری‌ام نخواهد بود. درحالی‌که مردم در بیرون از بیمارستان را تماشا می‌کردم، از خودم پرسیدم: «هدف ما روی زمین چیست؟ چرا ما می‌خواهیم زندگی کنیم درحالی‌که انسان‌ها فقط رنج می‌برند؟»

در خانه رمز تلفن همراه، کارت‌های بانکی و غیره را یادداشت کردم و به شوهرم دادم. او نگران شد و از من پرسید که چرا این کار را می‌کنم. او رمزها را نمی‌خواست و گفت که خوب می‌شوم.

مادرم به دیدنم آمد و از من خواست که تمرینات فالون دافا را با او انجام دهم. او گفت که تمام بیماری‌هایش پس از شروع تزکیه ناپدید شدند. اما، من حتی نمی‌توانستم روی پای خودم بایستم، پس چگونه می‌توانستم تمرینات را انجام دهم؟ علاوه‌بر این، فکر نمی‌کردم کمکی کند زیرا قبلاً آن را امتحان کرده بودم و بیماری‌ام در آن زمان برطرف نشد.

تزکیه دوباره

نمی‌توانستم دراز بکشم یا بنشینم، چون کمرم خیلی درد می‌کرد. یک روز، کشویی را باز کردم و یک فلش حافظه را دیدم که آن را یک سال قبل تمرین‌کننده‌ای به من داده بود. ازآنجاکه نمی‌توانستم بخوابم، فکر کردم به آن گوش کنم.

روی ویدئویی به نام «داستان زندگی» کلیک کردم، درباره پزشکی بود که بیماری نادری داشت که با هیچ دارویی قابل درمان نبود. زمانی که در شرایط بحرانی قرار داشت، فالون دافا را تمرین کرد و در عرض چند روز به‌طور کامل بهبود یافت.

بعد از اینکه تماشای آن ویدئو را تمام کردم، به تماشای ویدئوهای سایر تمرین‌کنندگان ادامه دادم که به اشتراک گذاشتند چگونه پس از گوش‌دادن به سخنرانی‌های نُه روزه استاد یا خواندن جوآن فالون عمر دوباره‌ای برای زندگی به دست آورده بودند. با گوش‌دادن به ماجراهای آنها گریستم و متوجه شدم که بارقه‌ای از امید در تاریکی زندگی‌ام می‌درخشد.

روز بعد، من و مادرم فا را مطالعه کردیم و تمرینات را با هم انجام دادیم. این بار، هنگام خواندن جوآن فالون سرگیجه نداشتم. غرق در خواندن کتاب شدم و درک کردم که استاد اینجا هستند تا موجودات ذی‌شعور را نجات دهند.

اگر می‌خواهم یک تمرین‌کننده واقعی باشم، باید همه چیز را بر اساس معیار حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری انجام دهم. تنها زمانی که به‌طور محکم و استوار خودم را تزکیه کنم، استاد می‌تواند بدنم را پاکسازی کنند. متوجه شدم که هدف از پاکسازی بدن فرد این است که استاد شخص را به سطح بالاتری نجات می‌دهند و نه اینکه فقط بیماری‌اش را درمان کنند.

استاد بیان کردند:

«باید نکته‌ای را تأکید کنم: اگر نتوانید وابستگی یا نگرانی درباره بیماری را کنار بگذارید، نمی‌توانیم کمکتان کنیم. چرا اینگونه است؟ زیرا حقیقتی در این جهان وجود دارد: برطبق مدرسه بودا، چیزهایی که برای مردم عادی اتفاق می‌افتد، همگی رابطه‌های از پیش تعیین‌شده دارند و برای مردم عادی چیزهایی مثل تولد، پیری، بیماری و مرگ، صرفاً حقیقتی از زندگی هستند. بیماری و سختی‌هایی که مردم تجربه می‌کنند ناشی از کارما است و کارما محصول کارهای بدی است که  در گذشته انجام دادند. وقتی با سختی‌هایی مواجه می‌شوند، درحال بازپرداخت بدهی کارمایی هستند. بنابراین هیچ‌کسی نمی‌تواند به میل خود آن را تغییر دهد. تغییر آن مانند این است که مردم مجاز باشند بدهی جمع کنند بدون اینکه مجبور باشند آن را بپردازند. درنتیجه، نمی‌توانید به میل خود زندگی مردم را تغییر دهید و انجام آن اشتباه است.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

پس از پایان خواندن اولین سخنرانی در جوآن فالون، من و مادرم تمرینات دافا را انجام دادیم. فکر می‌کردم نمی‌توانم بایستم، اما وقتی اولین تمرین ایستاده را شروع کردم، مشکلی نداشتم. بعد از تمام‌شدن تمرینات، خیلی خواب‌آلود بودم و سه ساعت متوالی خوابیدم.

روز دوم، احساس می‌کردم که مغزم درحال تنظیم است. با اینکه هنوز سرگیجه داشتم، اما می‌توانستم آن را تحمل کنم. آن شب، برای اولین بار در طی بیش از یک دهه توانستم راحت بخوابم.

در روز پنجم، احساس کردم بدنم درحال تنظیم است و می‌توانستم خودم آرام‌آرام راه بروم و سرگیجه نداشتم. در روز دهم به‌طور کامل از بیماری‌ام بهبود یافتم.

از زمانی که به تزکیه بازگشته‌ام، چند آزمایش را تجربه کرده‌ و بارها شاهد قدرت دافا بوده‌ام. از استاد به‌خاطر رحمت‌شان در نجات من و رنج‌کشیدن به‌خاطر من سپاسگزارم. فقط می‌توانم با پشتکار تزکیه کنم، مسیر تزکیه‌ام را به‌خوبی طی کنم و سه کار را به‌خوبی انجام دهم.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.