فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

علت و معلول: پیامدهای انتخاب‌هایمان

13 آوریل 2022 |   یک تمرین‌کنندۀ فالون گونگ در استان یوننان (چین)

(Minghui.org) پس‌از این‌که حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) در سال 1999 سرکوب فالون گونگ را شروع کرد، حتی تمرین‌کنندگان این روش در استان دورافتادۀ یوننان در جنوب چین نیز مورد هدف قرار گرفتند. یکی از این نمونه‌ها آقای شی جیانوِی، معلم انگلیسیِ مدرسۀ راهنمایی شماره 1 شهرستان بینچوان، است. هم آقای شی و هم همسرش در سپتامبر 2015 به‌دلیل شکایت کیفری از جیانگ زمین دستگیر شدند؛ جیانگ زمین رهبر سابق حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) است که 23 سال پیش این آزار و شکنجه را راه‌اندازی کرد.

وقتی آقای شی به شش سال و شش ماه و همسرش به پنج سال زندان محکوم شدند، دختر دبستانیشان در منزل تنها بود و کسی نبود که از او مراقبت کند. آقای شی به‌دلیل بازداشت و شکنجۀ طولانی‌مدت، در 26 سپتامبر 2021 در 56سالگی درگذشت.

این یکی از موارد متعددی است که در آن تمرین‌کنندگان فالون گونگ به‌دلیل باورشان بازداشت و مورد بدرفتاری جسمی و روحی قرار گرفته‌اند. اما قربانیان این سرکوب به تمرین‌کنندگان و خانواده‌هایشان محدود نمی‌شود.

برخی از مقامات ح‌.ک‌.چ پس‌از پیروی کورکورانه از سیاست آزار و شکنجۀ بی‌گناهان به‌دست ح.ک.چ، با عواقب ناگواری مواجه شده‌اند، درعینِ حال برخی از آن‌ها که مسیر خود را تغییر داده‌اند، فرصت‌های جدیدی به رویشان باز شده‌ است.

پیامدهای آزار و شکنجۀ بی‌گناهان 

در طول 23 سال گذشته، تمرین‌کنندگان جان خود را به خطر انداخته‌اند تا به مردم بگویند واقعاً فالون گونگ چیست و تبلیغات افترا‌آمیز ح.‌ک.‌چ را خنثی کنند. اما برخی از مقامات حاضر نشده‌اند به این صحبت‌ها گوش دهند و به‌خاطر منافع سیاسی یا مادی به سرکوب بی‌گناهان ادامه داده‌اند.

عضو کلیدی ادارۀ 610

یانگ شینگ‌یوان، رئیس بخش آموزش وزارت دادگستری یوننان، یکی از اعضای کلیدی ادارۀ 610 یوننان نیز بود. او در ژوئیۀ 2000 که در کنفرانسی ملی در پکن شرکت کرد، با نمایندگانی از ادارۀ 610 و بخش قضایی سراسر کشور ملاقات کرد. یانگ مخصوصاً مطلع شد که ادارۀ دادگستری استان لیائونینگ چگونه با تمرین‌کنندگان بدرفتاری می‌کند.

یانگ در مسیر بازگشت به خانه به وانگ تیانشی، دبیر حزب یوننان و مدیر تیم رهبری ادارۀ 610 یوننان، گفت که تمرین‌کنندگان فالون گونگ چگونه در جاهای دیگر سرکوب می‌شوند و پیشنهاد داد از یک تیم شستشوی مغزی در اردوگاه کار اجباریِ بدنام ماسانجیا آموزش بگیرند.

به‌دنبال توصیۀ او، استانداری یوننان با صرف هزینه‌ای هنگفت تیم شستشوی مغزی ماسانجیا را دو بار استخدام کرد، ابتدا در سپتامبر 2000 در اردوگاه کار اجباری زنان یوننان و بار دوم در نوامبر 2000 در اردوگاه کار اجباری شمارۀ 2 یوننان. آن‌ها ابتدا از تکنیک‌های روان‌شناختی برای شستشوی مغزی تمرین‌کنندگان استفاده کردند. افرادی که از باور خود دست نکشیدند، سپس تحت شکنجه‌های غیرقابل تحملی قرار ‌گرفتند که منجر به ناتوانی و مرگ بسیاری از آن‌ها شد. در ادامه مقامات این تکنیک‌ها را به سایر نقاط در استان یوننان و استان‌های دیگر چین توصیه کردند.

یانگ طبق دستورات ادارۀ 610 یوننان، به تولید یک ویدئوی سه‌قسمتی برای بدنام کردن فالون گونگ نیز کمک کرد. این ویدئو که از ایستگاه تلویزیونی یوننان پخش شد، نفرت را نسبت به فالون گونگ برانگیخت و این سرکوب را بسیار شدیدتر کرد. یانگ با سان کویفانگ و لی شائومینگ، دو گزارشگر دیلی یوننان، نیز برای نوشتن مقالاتی با محتوای افتراآمیز دربارۀ فالون گونگ همکاری کرد. از این مقالات برای کمک به وادار کردن تمرین‌کنندگان به رها کردن ایمانشان، و به‌قول خود آن‌ها «تبدیل» تمرین‌کنندگان، استفاده ‌شد.

یانگ به‌خاطر این «موفقیت‌ها» پاداش‌های زیادی دریافت کرد: در سال 2001 پاداش‌ها و مدال روز ملی کارگر در 1 مه و نیز جوایز متعددی در استان یوننان به او اهدا شد و به‌عنوان یک چهرۀ کلیدی در آزار و شکنجۀ فالون گونگ در استان یوننان شناخته شد.

یانگ در اواخر سال 2007 به‌طور ناگهانی درگذشت درحالی که فقط 55 سال داشت. برخی مرگ زودهنگام او را به مشارکتش در آزار و شکنجه نسبت دادند.

گزارش دادن تمرین‌کنندگان منجر به پایانی ناخوشایند می‌شود 

دای تانگکون از شهر کونمینگ برای خرید به یک برنج‌فروشی رفت. مالک آنجا تمرین‌کنندۀ فالون گونگ بود و دربارۀ این تمرین با او صحبت کرد. دای اطلاعات تماس مالک و اطلاعات تماس سایر تمرین‌کنندگان را جمع‌آوری کرد و آن‌ها را به پلیس گزارش داد.

فنگ مینگ دبیر حزب کمیتۀ امور سیاسی و حقوقی (پی‌اِل‌اِی‌سی) و نیز رئیس پلیس شهر تانگدان بود. او پس از دریافت اطلاعات قصد داشت با دای به دیدن مقامات بالاتر برود تا پاداش خود را برای گزارش دادن تمرین‌کنندگان دریافت کند. قرار بود دای در ورودی مدرسۀ ابتدایی یوهونگ منتظر فنگ بماند. اما وقتی فنگ رسید، کنترل اتومبیلش را از دست داد و دای مورد اصابت قرار گرفت و کشته شد.

مدیر ادارۀ پلیس با ضربات چاقو کشته شد 

هوانگ بائوچی مدیر ادارۀ پلیس چنگبی در شهرستان جیانشویی بود. او در مارس 2006، مسئول دستگیری پنج تمرین‌کنندۀ فالون گونگ بود. در سال 2007، به سِمَت فرماندۀ تیپ تحقیقات جنایی در ادارۀ پلیس جیانشویی ارتقا یافت. مردم می‌گفتند او از بودجۀ عمومی برای خوردن و آشامیدن، ملاقات با فاحشه‌ها و قمار استفاده می‌کند و بدهی‌هایش را پرداخت نمی‌کند. در 12 اکتبر 2008، شخصی با بیش از 10 ضربۀ چاقو او را کشت. هوانگ در زمان مرگ 35 سال داشت.

دو مقام دیگر نیز در این حادثه با چاقو زخمی شدند. یکی از آن‌ها به‌نام زو ژیجون معاون دبیر حزب پی‌اِل‌اِی‌سی جیانشویی و مسئول ادارۀ 610 بود. دیگری تونگ جینلو، معاون رئیس پلیس شهرستان جیانشویی بود. در میان بیش از 20 مأمور پلیس حاضر در صحنه، فقط سه نفری که با چاقو زخمی شدند، به‌شدت در آزار و شکنجه مشارکت داشتند.

دبیر حزبی که بیش از 200 تمرین‌کننده را مورد آزار و شکنجه قرار داد 

شرکت آهن و فولاد کونمینگ یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌ها در استان یوننان است. پس از شروع سرکوب فالون گونگ در سال 1999، بیش از 10 تمرین‌کننده در این شرکت به‌منظور دادخواهی برای حق تمرین دافا به پکن رفتند. درنتیجه، ح.ک.چ هم دبیر حزب و هم مدیرکل شرکت را برکنار کرد.

سپس ژانگ گویشنگ، معاون مدیر بخش سازماندهی شرکت، به‌دلیل مشارکت فعالانه‌اش در آزار و شکنجه، به معاونت دبیری حزب ارتقا یافت. در اواخر سال 2001، او دوباره ارتقاء گرفت و این بار به‌دلیل اقدامات ظالمانه‌اش علیه تمرین‌کنندگان، دبیر حزب شرکت شد. بین ژوئیۀ 1999 تا اواخر سال 2007، بیش از 200 تمرین‌کننده به‌دلیل باورشان مورد بدرفتاری قرار گرفتند. دربارۀ برخی از آن‌ها تحقیق شد، منزلشان غارت شد و بازداشت شدند. بیش از 40 نفر به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند، بیش از 30 نفر محکوم شدند، و دست‌کم دو نفر جان خود را از دست دادند، در حالی که ده‌ها نفر از کار اخراج شدند، بسیاری از خانواده‌ها از هم پاشیدند و تعداد بی‌شماری مجبور شدند از خانه‌شان دور بمانند.

در پایان سال 2007، ژانگ برای صرف ناهار به کافه‌تریای مدیران ارشد شرکت رفت. هنگام خروج از آسانسور ناگهان دچار معده‌درد شدیدی شد و خون بالا آورد. اقدامات اضطراری موفقیت‌آمیز نبود و او در 52سالگی درگذشت. وقتی ح.‌ک.‌چ به حدود 100 نفر از رؤسای شرکت دستور داد در مراسم تشییع جنازۀ او شرکت کنند، دست‌کم چهار وسیلۀ نقلیه در کاروان خودروها دچار سانحۀ رانندگی شدند. بسیاری از اعضای شرکت گفتند که ژانگ به‌خاطر اعمال بدش مجازات شده است.

نتایج متفاوت در یک وسیلۀ نقلیه

یک ون ادارۀ پلیس لوئوبای در 9 ژانویه 2004 دچار سانحه‌ای شد. از چهار مأمور پلیس در این خودرو، یک نفر جان باخت و دو نفر به‌شدت مجروح شدند. هر سۀ آن‌ها در دستگیری آقای فنگ بائودینگ، خانم گائو هویشیان و آقای جی کایچون در نوامبر 2003 مشارکت داشتند.

شو چونوِی، مأمور ادارۀ پلیس لیمینگ، فعال‌ترین فرد در دستگیری تمرین‌کنندگان بود. او توصیۀ تمرین‌کنندگان برای دست برداشتن از کارهای بد را نیز مکرراً نادیده می‌گرفت. شو در این حادثه جان باخت. لی ژنگفا، مأمور بازداشتگاه لوئوبای، دچار آسیب‌دیدگی چند دنده، کبد، پانکراس، معده و رودۀ کوچکش شد. جیا وان‌هونگ، مأمور بخش تحقیقات جنایی ادارۀ پلیس لوئوبای، دچار شکستگی دست‌ها شد و چشمش نیز به‌طور جدی آسیب دید.

مأمور چهارم یانگ جون بود که در دستگیری تمرین‌کنندگان مشارکت نداشت. او فقط دچار آسیبی جزئی در ناحیۀ پا شد.

مسموم شدن یکی از مسئولان بیمارستان

سو مینگ رئیس حراست بیمارستان شمارۀ 2 کالج پزشکی کونمینگ بود. به‌دلیل مشارکتش در آزار و شکنجه، تمرین‌کنندگان دربارۀ فالون گونگ به او گفته بودند، به این امید که بتواند به دروغ‌های افتراآمیز ح.‌ک.‌چ پی ببرد. اما سو حرف‌هایشان را نادیده گرفت. در پایان، تعداد زیادی از تمرین‌کنندگانی که در بیمارستان کار می‌کردند مورد بدرفتاری قرار گرفتند. برخی از آن‌ها اخراج و برخی به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند.

در 8 دسامبر 2007، حدود 20 نفر ازجمله سو، گیاه دا کائو وو (ریشۀ ویلمورین مانکشود) را به‌عنوان مکمل غذایی مصرف کردند. همۀ آن‌ها حالشان خوب بود، اما سو مسموم شد و روز بعد درگذشت.

بدنام ساختن تمرین‌کنندگان

وانگ بائوپینگ در حالی که حدود 40 سال داشت، مدیر کمیتۀ ورزش شهرستان لانکانگ بود. وقتی تمرین‌کنندگان در اوایل سال 1999 در سالن بدنسازی تمریناتشان را انجام می‌دادند، وانگ نام آن‌ها را جمع‌آوری و ادعا کرد که برای صدور مجوزِ ورود به سالن به آن‌ها نیاز دارد. اما بعداً از این فهرست برای آزارواذیت تمرین‌کنندگان استفاده کرد.

در زمستان 2001، وانگ قوانین راهنمایی‌ورانندگی را نقض و با کامیونی تصادف کرد. او در دم جان باخت، در حالی که جسدش را تقریباً قابل شناسایی نبود.

مدیر بی‌پروای ادارۀ 610

لونگ چینگفو مدیر ادارۀ 610 شهرستان شیپینگ بود. او و ژانگ، معاون ادارۀ 610، در ژوئن 2003 به هونگه رفتند تا اقدامات بیشتری را علیه فالون گونگ برنامه‌ریزی کنند. آن‌ها در مسیرشان به خانه در 22 ژوئن، دچار یک سانحۀ رانندگی شدند. لونگ درگذشت، در حالی که ژانگ با چند دندۀ شکسته به‌شدت مجروح و مجبور شد ماه‌ها در بیمارستان بستری شود.

هم لانگ و هم ژانگ علاوه بر پیروی از سیاست آزار و شکنجه، شخصاً به فالون گونگ و بنیانگذارش دشنام می‌دادند. آن‌ها به تمرین‌کنندگان می‌گفتند: «ما به استادتان دشنام می‌دهیم. می‌خواهید چه‌کار کنید؟» لانگ و ژانگ تمرین‌کنندگان را فرامی‌خواندند. آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دادند که فالون گونگ و بنیان‌گذارش را تقبیح کنند و اظهاریۀ رها کردن این تمرین را بنویسند.

پس از این سانحه، بسیاری از مردم منطقه دربارۀ آن‌ها صحبت می‌کردند. یکی از ساکنان می‌گفت: «با توجه به کارهایی که با فالون گونگ کردند، تعجب‌آور نیست که ببینیم عاقبتشان این شده است.»

نزدیک به 10 تمرین‌کننده به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند 

پنگ ژونگفا مدیر ادارۀ 610 شهرستان جیانشویی بود که قصد داشت تمرین‌کنندگان فالون گونگ را فعالانه سرکوب کند. تحت فرمان او، نزدیک به 10 تمرین‌کننده به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده و بسیاری در مراکز شستشوی مغزی حبس شدند. تمرین‌کنندگان بارها به او گفتند که از انجام کارهای بد دست بردارد، اما پنگ حاضر نبود به حرف‌های آن‌ها گوش دهد.

در سال 2004 پزشکان تشخیص دادند که پنگ به سرطان مبتلا است و تحت شیمی‌درمانی قرار گرفت، اما در 50سالگی در بیمارستان جیانشویی درگذشت.

مجبور کردن نزدیک به 100 تمرین‌کننده به انکار باورشان

هو سوهای دبیر حزب روستای لائوجی در شهرستان شیچو بود. او در آوریل 2000، یک جلسۀ شستشوی مغزی در دفتر کمیتۀ حزب روستا ترتیب داد و نزدیک به 100 تمرین‌کننده را مجبور کرد در آن جلسه حاضر شوند. سپس همۀ آن‌ها را وادار کرد در محکومیت فالون گونگ صحبت کنند و اظهاریه‌هایی را بنویسند. اگر آن‌ها همکاری نمی‌کردند، اجازه نداشتند به خانه برگردند.

چند ماه بعد، هو و دو مأمور دیگر روستا، لیو یینگ‌یونگ و مو شنگژو، دچار یک سانحۀ رانندگی شدند و هر سه نفر و نیز راننده در همان محل حادثه جان باختند.

مرگ بر اثر برق‌گرفتگی 

یائو ژیمین مدیر ادارۀ پلیس شهرستان شیچو بود. در 9 فوریۀ 2001، او و سایر مأموران چهار تمرین‌کننده را دستگیر و منزل تک‌تکشان را غارت کردند. یائو علاوه بر حبس این تمرین‌کنندگان در ادارۀ پلیس و بازداشتگاه، به فالون گونگ و بنیان‌گذار آن افترا زد، در حالی که آن‌ها را تحت فشار قرار داد که از باور خود دست بکشند.

در سال 2002 که یائو برای ماهیگیری به روستای لائوجی رفت، تیر ماهیگیری‌اش به‌طور تصادفی به یک خط برق فشار قوی برخورد کرد. او دچار برق‌گرفتگی شد و جان باخت. سنِ یائو در آن زمان کمتر از 50 سال بود.

سردرد به‌عنوان هشدار 

یوان چون فرماندۀ بخش امنیت داخلی ادارۀ پلیس منگهای بود. او فقط در مارس 2006، مسئول دستگیری بیش از 20 تمرین‌کننده بود. وقتی سردردهایش شروع شد، تمرین‌کنندگان به او گفتند که برای جلوگیری از عواقب بعدی، از انجام کارهای بد دست بردارد. اما یوان گوش نکرد و همچنان تمرین‌کنندگان را به زندان می‌فرستاد و در زندان برخی به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گرفتند.

دو ماه بعد پزشکان یک تومور مغزی را در سر یوان تشخیص دادند. او با وجود این‌که دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفت، پس‌از مدت کوتاهی درگذشت.

به دیگران آسیب برسانید درواقع به خودتان آسیب می‌رسانید 

مدیر بخش امنیت سیاسی در ادارۀ پلیس بائوشان بین اواخر سال 1999 و سال 2000 در آزار و شکنجۀ تمرین‌کنندگان فالون گونگ بسیار فعالانه مشارکت داشت. او پس از دستگیری چند تمرین‌کننده، در یک مهمانی جشن شرکت و تهدید کرد که تمام تمرین‌کنندگان در بائوشان به‌زودی دستگیر خواهند شد.

او پس از بازگشت به خانه به‌طور تصادفی روی یک سیم برق فشار قوی آب ریخت و بلافاصله درگذشت.

تحویل دادن یک همکار 

هو میفانگ، کارمند 47سالۀ گروه ساختمان فولاد کون بود. او برای دریافت جایزۀ چندهزاریوانی، همکار خود، خانم هی چی‌چیونگ را به مقامات تحویل داد. این منجر به دستگیری خانم هی و غارت منزلش در 23 اکتبر 2004 و به‌دنبال آن بازداشت و چهار سال حبسش در زندان شد.

دو هفته بعد، هو و شوهرش سوار موتورسیکلتشان با کامیونی تصادف کردند و هو کشته شد.

اقدامات اصلاحی منجر به نتایج بهتر می‌شود 

برخی از مردم از چیزهایی که برایشان رخ داده است درس گرفته‌اند و دست از کارهای بد برداشته‌اند. آن‌ها شاهد معجزاتی نیز بوده‌اند.

پسر یکی از کارکنان ادارۀ 610

آی در ادارۀ 610 کار می‌کرد و شوهرش مأمور زندان بود. در یک دورهمی دوستان دورۀ دانشگاهش، یکی از این دوستان به‌نام پینگ دربارۀ فالون گونگ، فواید آن و سرکوبش به او گفت. آی به او هشدار داد و گفت: «خوش‌اقبالی که دوست من هستی. در غیر این صورت دستگیر می‌شدی.»

بعداً تنها فرزند آی در دانشگاه مشهور فودان پذیرفته شد. این پسر در یک سانحۀ رانندگی به‌شدت مجروح شد و خودرویی که به او زده بود متواری شد. او دچار صدمۀ قلبی جبران‌ناپذیری شد. درواقع، پزشکان چند بار به خانواده‌اش هشدار دادند که او هر لحظه ممکن است بمیرد.

آی با ناامیدی فالون گونگ را به یاد آورد و از پینگ کمک خواست. او گفت: «هزینه‌اش مهم نیست. حتی اگر چیزی برایم باقی نماند، می‌خواهم پسرم درمان شود.»

پینگ گفت که نه او و نه فالون گونگ یک ریال هم از آی نمی‌گیرند، اما آسیب رساندن به افراد بی‌گناه واقعاً عواقب بدی برای او و خانواده‌اش به‌دنبال خواهد داشت. پینگ به آی پیشنهاد کرد به آزادی تمرین‌کنندگان کمک کند، از کسانی که به‌خاطر او رنج کشیده‌اند عذرخواهی کند و عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند.

آی شروع به پیدا کردن تمرین‌کنندگانی کرد که آن‌ها را به اردوگاه‌های کار اجباری یا زندان فرستاده بود. از آنجا که اکثر آن‌ها به خانه برگشته بودند، او تصمیم گرفت به دیدار تک‌تک آن‌ها برود و از آن‌ها عذرخواهی کند. او با خودش فکر کرد: «این خانواده‌ها به‌خاطر من به‌شدت رنج کشیده‌اند. آیا مرا تحقیر نمی‌کنند یا به‌دنبال انتقام نخواهند بود؟» در کمال تعجب، همۀ آن‌ها بسیار بخشنده بودند و هیچ‌کس رفتار بدی نداشت. او پس‌از محاسبۀ این‌که چه مقدار پول از آن‌ها دزدی یا از منزلشان توقیف کرده است (درمجموع حدود 240هزار یوآن)، شروع به بازگرداندن آن پول‌ها کرد.

وقتی آی حدود یک‌سوم آن بدهی‌ها را پرداخت کرده بود، حال پسرش بدون معالجه کاملاً خوب شد. پزشکان مات‌ومبهوت و خانوادۀ آی هیجان‌زده بودند. آن‌ها نه‌تنها به اهمیت تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» پی بردند، بلکه موافقت کردند که برای داشتن آینده‌ای بهتر از سازمان‌های ح.‌ک.‌چ خارج شوند.

درد حاد قفسۀ سینه 

چند مأمور پلیس تمرین‌کننده‌ای را به‌خاطر صحبت با ساکنان محلی دربارۀ فالون گونگ دستگیر کردند. داخل ون پلیس، یکی از مأموران ناگهان دچار درد حاد قفسۀ سینه (آنژین قلبی) شد. علاوه‌بر این‌که صورتش رنگ‌پریده و دست و پاهایش سرد شد، عرق کرده بود و علائم شوک در او دیده می‌شد.

تمرین‌کننده دستگیرشده که با دست‌بند در ون نشسته بود، به آن مأمور توصیه کرد عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند. آن مأمور مردد بود تا این‌که مأمور دیگری گفت: «عجله کن. امتحانش کن. مشکلی نیست.»

آن مأمور شروع به تکرار این عبارات کرد. پس از مدت کوتاهی، درد قفسۀ سینه‌اش به‌طور معجزه‌آسایی از بین رفت، گویا هیچ مشکلی نبوده است. با مشاهدۀ این صحنه، نظر مأموران داخل خودرو تغییر کرد. آن‌ها قبل از این‌که به اداره برسند، آن تمرین‌کننده را آزاد کردند و به او گفتند که به خانه برود.

مادرم 

چنین موقعیت‌هایی نه‌تنها در میان مقامات دولتی بلکه در میان شهروندان عادی نیز رخ داده است.

من، پدرم و خواهر کوچکم هر سه فالون گونگ را تمرین می‌کردیم، اما مادرم دافا را تمرین نمی‌کند. پس‌از این‌که ح.‌ک.‌چ در سال 1999 شروع به سرکوب فالون گونگ کرد، مخالفت مادرم با فالون دافا حتی بیشتر شد. پدرم در سال 2013 براثر آزار و شکنجه درگذشت و من و خواهرم به‌خاطر اعتقادمان بازداشت شدیم. خواهرم حتی زندانی شد. مادرم اغلب ما را مسخره می‌کرد و حرف‌های بدی دربارۀ فالون گونگ و بنیانگذارش می‌زد.

مادرم به‌جز بدخلقی، مشکل دیگری نداشت. با این حال از سال 2016، ضربان قلبش بسیار کند شد، فقط 30-40 بار در دقیقه. به توصیۀ پزشک، حدود 200هزار یوآن هزینه و یک ضربان‌ساز مصنوعی قلب نصب کرد. اما مدت کوتاهی پس از آن، دچار عفونت شد، واسکولیت و سپتیسم. از آنجا که وضعیتش بحرانی شده بود، پزشک مجبور شد ضربان‌ساز را خارج کند.

من و خواهرم در حالی که از او مراقبت می‌کردیم، با هم مشورت کردیم. به مادرمان یادآوری کردیم که طی سال‌ها شاهد بوده است که ما و پدرمان چگونه از مزایای فالون گونگ بهره‌مند شده‌ایم. گفتیم غیرمنصفانه است صرفاً به این دلیل که ح.‌ک.‌چ این روش را سرکوب می‌کند، چیزهای بدی دربارۀ آن بگوید. مادرم حرف‌هایمان را پذیرفت و از بنیانگذار فالون گونگ خالصانه عذرخواهی کرد. گه‌گاه عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را نیز تکرار می‌کرد.

اندکی بعداز آن، حالش خوب شد. ضربان قلبش به حالت عادی برگشت و دیگر نیازی به ضربان‌ساز نداشت. مادرم درنهایت گفت: «قبول دارم که فالون گونگ واقعاً خوب است. دیگر دروغ‌های ح‌.ک‌.چ را باور نمی‌کنم.»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.