(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در سال ۲۰۱۹ شروع کردم. بااینکه مدتی طولانی تمرین نکردهام، اما بهره زیادی بردهام. میخواهم تجربه تزکیهام را در طی دو سال گذشته به اشتراک بگذارم و از استاد لی هنگجی بهخاطر ارائه نجات نیکخواهانهشان تشکر کنم.
من متولد دهه ۱۹۸۰ هستم و شوهرم چهار سال از من بزرگتر است.یکی از ما اهل جنوب چین و دیگری اهل شمال چین هستیم. ما بهخاطر تفاوتهایی در زمینه تحصیلی و تربیت اجتماعی، در بسیاری از مسائل با هم اختلاف نظر داریم و روشهایمان در برخورد با مردم متفاوت است. بنابراین با وجود اینکه سالها از ازدواج ما گذشته بود، مدام با هم دعوا میکردیم. احساس فرسودگی میکردم و از شوهرم رنجش زیادی داشتم.
استاد لی بیان کردند:
«... ما تمرینکنندگان نباید مانند دیگران باشیم و باید استاندارد بالایی را برای خود در نظر بگیریم.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
اکنون وقتی با شوهرم اختلاف نظر پیدا میکنم، دیگر با او بحث نمیکنم. سعی میکنم تا حد امکان کمتر حرف بزنم، خودم را براساس استانداردهای دافا بسنجیم، خودم را جای او بگذارم، و بردبارتر و دارای درک بیشتری باشم.
در گذشته اغلب از شلختگی و تنبلی او شکایت میکردم، اما اکنون دیگر او را سرزنش نمیکنم و ترجیح میدهم مانند راهب نوآموزی باشم که رنج میکشد و سخت کار میکند. میخواهم بیشتر کار کرده و کمتر شکایت کنم. استاد لی آموزش دادند:
«راهبی نوآموز زندگی سخت و خستهکنندهای را میگذراند. بدهی کارمایی را سریعتر پس میدهد و سریعتر به روشنبینی میرسد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)
من دیگر در قلبم شکایت یا رنجشی ندارم - در قلبم فقط آرامش دارم. شوهرم به وضوح میتوانست تغییراتی را که دافا برای من به ارمغان آورد، ببیند، بنابراین از تزکیه من حمایت میکند.
پسرم دافا را تمرین میکند
پسرم نیز شروع به تمرین فالون دافا کرد. هر شب قبل از رفتن به رختخواب، بخش کوتاهی از جوآن فالون را با هم میخواندیم. درابتدا، برخی از حروف چینی را تشخیص نمیداد و نمیتوانست جملهای طولانی را به درستی به پایان برساند. همانطور که فا را بیشتر مطالعه کرد، دافا خرد او را باز کرد. اکنون میتواند جوآن فالون را روان بخواند.
ما اغلب براساس درک خود برخی از تجربیاتمان را به اشتراک میگذاشتیم. سعی کردم او را با استفاده از اصول فا راهنمایی کنم و او یاد گرفت که با مشکلاتی که در تحصیل و زندگیاش دارد کنار بیاید. او همچنین به من یادآوری میکند که وقتی نمیتوانم شینشینگ خود را حفظ کنم به درون نگاه کنم.
پسرم از سن خودش پیشرفتهتر است و به همین دلیل اجتنابناپذیر است که گاهی اوقات باعث عصبانیت من شود. سعی میکردم با کلمات محبتآمیز او را متقاعد کنم، اما او همیشه گوش نمیداد، بنابراین عصبانیتم بروز پیدا میکرد. سپس این بخش از فای استاد را ازبر میخواندم:
«بعضی افراد حتی هنگام تربیت و منضبطکردن فرزندان از کوره در میروند، سر آنها داد و فریاد میکشند و جنجال به راه میاندازند. نباید به این شکل فرزندان خود را تربیت کنید و خودتان نیز نباید عصبانی شوید. باید آرام و معقول باشید تا بتوانید واقعاً به آنها خوب آموزش دهید.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)
بعد از اینکه آرام میشدم با حوصله با او بحث میکردم.
والدین در چین اکنون میخواهند فرزندانشان در کلاسهای بعد از مدرسه مانند ورزش، موسیقی و هنر شرکت کنند و میخواهند در بسیاری از زمینهها مهارت داشته باشند. من نیز پسرم را در بسیاری از کلاسها ثبت نام کردم. اما با تعمیق مطالعه فای خود بهطور مداوم، متوجه شدم که این کار اشتباهی است، دوست داشتم پسرم در همه چیز مهارت داشته باشد که فقط آرزوی من بود.
استاد بیان کردند:
«میگویم که خیالپردازی میکنید. اول اینکه، شما توانایی این را ندارید که زندگی و سرنوشت دیگران را تغییر دهید؛ حتی اگر آن فرد، همسر، فرزند، والدین یا خواهر و برادرتان باشد. آیا واقعاً میتوانید تقدیر کسی را عوض کنید؟» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
پسر من در خانواده یک تمرینکننده دافا به دنیا آمد و برای فا آمده بود. اگر او در کلاسهای فوقالعاده زیادی غوطهور شود، زمان مطالعه فا را کاهش میدهد. بنابراین بسیاری از کلاسهای او را لغو کردم و دیگر نگران این نبودم که او نتواند کاری انجام دهد که بچههای دیگر میتوانند انجام دهند، که این وابستگی من به در طلب شهرت بودن است.
میدانم که او به اندازه کافی خوششانس است که فا را در این زندگی به دست آورد، که بزرگترین برکت اوست. او را در تزکیه بهخوبی راهنمایی خواهم کرد و یک تمرین کننده واقعی دافا خواهد بود. استاد مهربان است و قطعاً بهترین نظم و ترتیبات را برای او انجام خواهند داد.
انجام سه کار بهخوبی
پس از خواندن جوآن فالون برای چهارمین بار، احساس کردم که نمیتوانم درک بیشتری از فا به دست بیاورم. سپس مقالات زیادی را در وبسایت مینگهویی خواندم که تمرینکنندگان را تشویق میکرد تا فا را ازبر کنند. الهام گرفتم و تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم.
در ابتدا سخت بود و فقط میتوانستم دو پاراگراف را در دو ساعت ازبر کنم. لازم بود هر جمله را بارها و بارها ازبر بخوانم. هشت ماه طول کشید تا در نهایت جوآن فالون را ازبر کنم. وقتی برای بار دوم این کار را انجام دادم، مدت کمتری طول کشید. زمانی که بخشهایی از فا را میخواندم که قبلاً آنها را درک نمیکردم، وقتی برای بار دوم آن را ازبر میخواندم بهوضوح به معنای عمیقتری پی میبردم. گاهی اوقات فا را با پاهای ضربدری روی هم در وضعیت لوتوس میخواندم و میتوانستم احساس کنم که تمام بدنم با انرژی احاطه شده است.
حقیقت را برای اقوام و دوستانم روشن کردم، اما بهخاطر عدم مطالعه فا و افکار درست ناکافی، جرئت نداشتم با افراد غریبه بهصورت رو در رو نزدیک شوم. اغلب نگران بودم از طرف آنها پس زده شوم، بنابراین فقط با افرادی صحبت میکردم که صمیمی به نظر میرسیدند.
شروع به چاپ مطالب روشنگری حقیقت برای توزیع در مناطق نزدیک کردم. با افرادی روبرو شدم که حقیقت درباره دافا را نمیدانستند و مرا پس میزدند، بنابراین افکار درست میفرستادم تا ارواح مداخلهگر در پشت آنها را از بین ببرم.
محله من بهدلیل پاندمی در سال ۲۰۲۰ قرنطینه شد. ساکنان نمیتوانستند بیرون بروند و افراد از بیرون هم نمیتوانستند وارد شوند. مطالب زیادی وجود داشت که توزیع نشده بود، بنابراین تصمیم گرفتم آنها را کنار در هر واحدی قرار دهم. اما این کار خطرناک بود زیرا در آسانسورها دوربینهایی وجود داشت و برخی از آپارتمانها دوربینهایی روی درها نصب کرده بودند. مجبور بودم از مواجهه با ساکنانی که به داخل و خارج ساختمانها رفت و آمد میکردند اجتناب کنم، بنابراین بعد از ساعت ۱۰ شب بیرون میرفتم و از پلهها استفاده میکردم. همه ساختمانهای محله ما ۱۸ طبقه بودند، بنابراین اغلب پس از بالا رفتن تا طبقه آخر کمی استراحت میکردم، سپس مطالب را از طبقه بالا به پایین توزیع میکردم.
بهبود شینشینگ من
از طریق ادامه مطالعه فا، متوجه شدم که وابستگیهای زیادی دارم و برخی از آنها به سختی از بین میروند، از جمله حسادت، خشم، شهوت، عدم تزکیه گفتار، خودنمایی و شهرتطلبی. در گذشته، زمانی که با مشکلاتی مواجه میشدم، به بیرون نگاه میکردم، اما اکنون میدانم که باید به درون نگاه کنم.
استاد بیان کردند:
«...از حالا به بعد وقتی مشکلاتی با مردم را تجربه میکنید، نباید فکر کنید بهطور تصادفی بوده است.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
من تزکیه کننده هستم و استاد کل زندگیام را تغییر دادهاند. هر مداخلهای که با آن روبرو میشوم آزمونی برای بهبود شینشینگ و تبدیل کارمای من است. اما گفتن درباره این کار آسانتر از انجام آن است. وابستگیها به رقابتطلبی و احساس ناراحتی هنوز هم هر از گاهی ظاهر میشوند، و من نمیتوانم جلوی آن را بگیرم.
استاد بیان کردند:
«مدرسه تزکیه ما مستقیماً وابستگیهای شما را هدف قرار میدهد. وقتی علایق شخصیتان در مخاطره است یا وقتی با کسی مشکلی دارید اینکه بتوانید آنها را سبک بگیرید و به آن مسائل کمتر اهمیت بدهید، موضوعی کلیدی است.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
وقتی دوباره با مداخله مواجه میشدم و قلبم مدام میلرزید، فقط مدیتیشن میکردم تا خودم را آرام کنم، فا را به یاد میآوردم و تا آنجا که میتوانستم آن را درک میکردم. پس از آن، خشم و کینهام بهتدریج کاهش مییافت و میتوانستم به آن حالت از صلح و شفقتی دست یابم که استاد الزامی میدانند.
پس از به دست آوردن فا در این زندگی، نمیتوانم از استاد بهخاطر ارائه نجات نیکخواهانهشان آن اندازه که شایسته است سپاسگزاریام را ابراز کنم. قطعاً بهطور جدی و کوشا به جلو حرکت کرده، به عهد خود عمل خواهم کرد و با استاد به خانه خواهم رفت.
اگر چیزی وجود دارد که مطابق با فا نیست، لطفاً به آن اشاره کنید.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.