(Minghui.org) تمرین فالون دافا را قبل از آوریل 1999 شروع کردم. در طول 20 سال گذشته اگرچه بارها لغزیدم، اما استاد لی از من محافظت و به من کمک کردند. افتخار این را دارم که مرید دافای دوره اصلاح فا باشم.
پس از اشارهای از جانب استاد، یک مکان تهیه مطالب را در خانهام راهاندازی کردم. همتمرینکنندگان کمک میکردند بروشورها و دیویدیهای روشنگری حقیقت، و نیز کتابهایی مانند نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را تهیه کنم. کتابهای دافا، سخنرانیهای استاد، تقویمهای روشنگری حقیقت و کارتهای کد کیو.آر برای عبور از فایروال ح.ک.چ را نیز چاپ میکردم.
نماد مخابرات به گل نیلوفر آبی تبدیل شد
معمولاً برای دانلود اطلاعات از سیمکارت استفاده میکنم. اولین بار که کارت را وارد کردم لوگویی ظاهر شد. اما یک روز بهجای لوگو، یک گل نیلوفر آبی بسیار زیبا ظاهر شد. آنچه را که میدیدم باور نمیکردم. از نزدیکتر نگاه کردم و دیدم که آن واقعاً یک گل نیلوفر آبی است. شگفتزده شده بودم!
وقتی رویش کلیک کردم، وارد وبسایت Minghui.org شدم. از آن به بعد، تنها کاری که باید انجام میدادم این بود که روی گل نیلوفر آبی کلیک کنم تا وارد مینگهویی شوم. به این درک رسیدم که استاد مرا تشویق میکنند تا ایمانم قویتر شود.
بسیاری از مردم پس از انتشار مقاله جدید استاد، بیدار شوید، در نوامبر 2021، تصمیم گرفتند تمرین فالون دافا را شروع کنند. بنابراین هماهنگکننده محلی از من خواست تعداد بیشتری کتاب دافا چاپ کنم. بهدلیل کمک به برگزاری مراسم عروسی دخترم، سرم شلوغ بود و درنتیجه گاهی مسائل و افکار مردم عادی اذیتم میکرد.
وقتی فا را میخواندم نمیتوانستم آرام شوم، و وقتی افکار درست فرستادم احساس خوابآلودگی میکردم. میدانستم که برای اصلاح خودم باید فا را بیشتر مطالعه کنم. اما همچنین متوجه بودم که بسیاری از تمرینکنندگان جدید کتاب ندارند. نگران بودم. پس از کمی تأمل، تصمیم گرفتم روزها کتابهای دافا را تهیه کنم و شبها فا را بخوانم.
مشکل من هستم، نه دستگاه
همیشه قبل از چاپ عکس استاد و نشان فالون، چند نسخه آزمایشی چاپ میکنم. این بار، یک نوار پهن به رنگ آبی را در چاپهای آزمایشی دیدم. دو بار هد چاپگر را تمیز کردم اما مشکل برطرف نشد. سپس درِ پرینتر را باز کردم و متوجه شدم که تسمه داخل آن در هم پیچیده است. دو بار تمیزش کردم ولی بازهم مشکل حل نشد. استاد که دیدند متوجه این اشاره نشدم، از دهان شوهرم استفاده کردند. شوهرم به من گفت: «بیا افکار درست بفرستیم تا چیزها را پاک کنیم.»
مدتى افکار درست فرستاديم. سپس شوهرم گفت: «حالا باید کار کند.» قانع نشدم ولی چیزی نگفتم. وقتی بررسی کردیم همینطور بود. فکر کردم شوهرم اشتباه میکند و احساس کردم این جریان سبب اعتباری برای خودم شده است.
سپس به فکر همتمرینکنندهای افتادم که روی مسائل فنی کار میکند. بنابراین ایمیلی به او زدم. ولی بعداً پشیمان شدم و فکر کردم نباید اذیتش کنم. چون وقتش خیلی ارزشمند است، بنابراین ایمیل را لغو کردم.
درنهایت خودم را آرام و فا را مطالعه کردم. ناگهان متوجه شدم که این وابستگی خودم است که باعث مشکل چاپگر شده است. فکر میکردم فقط با تمیز کردن تسمه میتوان مشکل را حل کرد. با خودم مانند تمرینکننده رفتار نمیکردم و معتقد بودم که این مشکل باید با استفاده از ابزار مردم عادی حل شود. نیروهای کهن از این شکاف استفاده کردند تا در کارم مداخله و مشکل را بدتر کنند.
پس از یافتن مشکل، همراه شوهرم برای ازبین بردن وابستگیهایم افکار درست فرستادیم. وابستگیهایم به حسادت، حفظ آبرو، اعتباربخشی به خودم، مبارزهطلبی، شهرت و منافع شخصی را دیدم. دیگر آنها را تصدیق نکردم و مداخله نیروهای کهن را کاملاً انکار کردم.
پس از نیم ساعت فرستادن افکار درست، نیکخواهیام ظاهر شد. بهسمت چاپگر رفتم، آن را در دست گرفتم و گفتم: «ببخشید، تصور اشتباه من بود که باعث این مشکل شد. از اینکه فرصت خوبی برای نگاه به درون برایم فراهم کردی، متشکرم. تو موجود قابلتوجهی هستی که در زمان اصلاح فا کارهای مقدسی انجام میدهی.»
احساس کردم متوجه حرفهایم شده است و کمی ناامید بودم. چاپگر را روشن کردم و چند بار آزمایشش کردم. معجزه اتفاق افتاد. نوار آبی ناپدید شد، اما چاپ هنوز کمی تیره بهنظر میرسید. بعد از اینکه چند چاپ دیگر را امتحان کردم، تصاویر بهتر و بهتر شدند، حتی بهتر از قبل.
سپس موفق شدم عکس استاد و نشان فالون را چاپ کنم. رنگ روشن و تصویر واضح بود. عکس استاد را در دستانم گرفتم و گفتم: «استاد، متشکرم که به مریدی مانند من که کیفیت روشنبینی ضعیفی دارد کمک کردید.»
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.