(Minghui.org) تمرینکننده فالون دافای میانسالی هستم که از بیش از ۲۰ سال پیش شروع به تزکیه در فالون دافا کردم. احساس میکنم که فا را به خوبی مطالعه نمیکردم. وقتی فا را مطالعه میکردم، ذهنم متمرکز نبود. همچنین نمیتوانستم شینشینگ خود را در هنگام مواجهه با مشکلات حفظ کنم. به بیرون نگاه میکردم، میخواستم کانون توجه همگان باشم، و کارهایی که دیگران انجام میدادند دوست نداشتم. حسادتم اغلب بر من غلبه میکرد و روحیهام به راحتی تحت تأثیر وابستگیهای بشری قرار میگرفت. ازبرکردن سختکوشانه فا
مقاله تبادل تجربه تزکیه تمرینکنندهای را درست قبل از سال نوی چینی ۲۰۲۲ خواندم. در آن ذکر شده بود که بهخاطرسپردن فا می تواند افکار و تصورات بشری فرد را که در مدت طولانی شکل گرفته بود تغییر دهد.
برای مثال، وابستگیهای من شامل احساس خوابآلودگی در طول مطالعه فا، حساس بودن به انتقاد و غیره بود. وقتی متوجه شدم که تمرینکنندهای قدیمی کتاب اصلی استاد جوآن فالون را دهها بار ازبر کرده است، احساس کردم انجام آن دشوار بوده و آسان نیست، اما تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. بنابراین، با گفتن این جمله به خودم عهد کردم که آموزه استاد را ازبر کنم: «اگر دیگران میتوانند این کار را انجام دهند، چرا من نتوانم؟»
در گذشته این بهانه را داشتم که سرم بسیار شلوغ است. اکنون که دیگر نیازی به رفتن به سر کار نداشتم، شروع به ازبرکردن فا کردم. دو روز طول کشید تا پاراگراف اول را ازبر کنم و به این فکر افتادم که نیمه راه رهایش کنم. احساس میکردم که نمیتوانم این کار را انجام دهم، زیرا به اندازه کافی باهوش نیستم. بعد از ۲۰ بار تکرار آن حتی یک جمله را به خاطر نمیآوردم. در قلبم به استاد التماس کردم که به من خرد بدهند، تا بتوانم این دافا را در ذهنم حک کنم و برای همیشه آن را بهخاطر بسپارم.
در طی روند بهخاطرسپردن فا، مواد بدی که در من انباشته شده بود از بین رفت و بعد از آن احساس متفاوتی داشتم. شگفتآور بود. اکنون دیگر احساس نمیکنم بهخاطرسپردن فا دشوار است. همچنین میتوانم تمرکز کنم، و وقتی فا را مطالعه میکنم، ذهنم روشن است. با وجود اینکه هر روز فقط چند ساعت میخوابم، در طول روز احساس خستگی نمیکنم. وقتی با مشکلاتی روبرو می شوم، میتوانم تشخیص دهم که این من واقعی است یا من دروغین. در ذهنم افکار لگامگسیخته کمتری وجود دارد و افکار درستم تقویت شده است. میتوانم عناصری را که نیروهای کهن به من تحمیل کردهاند، از لایه سطحی تا سطح میکروسکوپی، از بین برده و آنها را کاملاً متلاشی کنم. وقفکردن قلبم برای نجات مردم
چند سال پیش شروع به روشنگری حقیقت درباره دافا کرده و از طریق برقراری تماسهای تلفنی مردم را متقاعد میکردم که حزب کمونیست چین (حکچ) و سازمانهای جوانان آن را ترک کنند، و هنوز هم به انجام این وظیفه بهخوبی و قوی ادامه میدهم.
تمرینکننده خانم بای میخواست صورتحساب سه کارت تلفن همراه را در پایان ماه بپردازد. او ابتدا سعی کرد یک تماس برقرار کند. وقتی دید که سیگنالی وجود دارد و تماس میتواند انجام شود، صورت حسابها را پرداخت کرد و چند کارت دیگر گرفت. او برای هر کارت ۵۰ یوآن پیش پرداخت کرد. روز بعد، زمانی که میخواست تماس بگیرد، متوجه شد که هر سه کارت غیرقابل استفاده هستند. اما نمیخواست آنها را دور بیندازد، بنابراین دو هفته بعد کارتهای تلفن را به من داد.
تلفن همراهم را روشن کردم نشان داد که کارت سیگنال ندارد. در قلبم یک فکر درست قوی فرستادم: «موجودات شیطانی در بعدهای دیگر که مرا از استفاده از تلفن برای روشنگری حقیقت باز میدارند کاملاً از بین بروند. آنها کاملاً متلاشی و نابود شوند! هرکسی که تمرینکنندگان دافا را از نجات مردم باز دارد، مرتکب جرم شده است.»
سپس با پیشخوان خدمات تماس گرفتم: «سلام، لطفاً کمک کنید و این کارت را مورد بررسی قرار دهید. چرا با وجود پرداخت قبوض هیچ سیگنالی وجود ندارد؟» در ابتدا، شخص برای لحظهای مبهوت شد و گفت: «لطفاً کمی صبر کنید، من برای بررسی آن به شما کمک میکنم. هنگام استفاده از آن با چه وضعیتی مواجه میشوید؟» گفتم: «سیگنال میآید، اما تماسهای تلفنی برقرار نمیشود.» او گفت: «لطفاً قبل از راهاندازی مجدد تلفن، ۲۰ دقیقه صبر کنید.» بعد از مدتی سیگنال آمد. بررسی کردم و دیدم که بیش از ۸۰ یوآن زمان مکالمه در دسترس است. سپس به تماس تلفنی ادامه دادم. کارت دیگر نیز دوباره راهاندازی شد. این کارت شامل بیش از ۶۰ یوآن زمان مکالمه بود.
این موضوع واقعاً باعث شد قدرت شگفتانگیز دافا را احساس کنم. وقتی ما بر اساس فا تزکیه کنیم، آشکارا و به شیوهای موقرانه با مشکل روبرو شویم و استانداردهای فا را برآورده کنیم، اوضاع واقعاً به سمت بهترشدن خواهد رفت. هر چه قلبهایمان پاکتر باشد، وابستگیهایمان برای بهدستآوردن و منافع، جنگطلیی و ترس کمتر میشود.
در روزهای به اصطلاح حساس، فروشندگان کارتها توسط بخش مرتبط با حزب شیطان تهدید میشدند و جرئت نمیکردند کارتها را بفروشند. در این صورت، خرید کارت تلفن توسط ما تحت تأثیر قرار میگیرد به طوری که برخی از کارتهایی که خریداری کردهایم قادر به دریافت سیگنال نیستند. چند تمرینکننده باید بیرون میرفتند تا حقیقت را به صورت رو در رو روشن کنند، زیرا کارت تلفن نداشتند. همچنین مواقعی وجود داشت که دو تمرینکننده یک کارت را به اشتراک میگذاشتند.
کارت تلفنم در طول دو سال گذشته بهندرت مسدود شده است. حتی میتوانم برخی از کارتها را به تمرینکنندگانی بدهم که به آنها نیاز فوری داشتند. درخصوص این دو کارت، تا به امروز بهطور مداوم از آنها استفاده میکنم. درحال حاضر چند سال گذشته است. هر بار که در زمانهای تعیینشده یا در زمان توافقشده محلی افکار درست میفرستم، آن را همچنین برای تمرینکنندگانی میفرستم که کارتهای تلفن همراه را خریداری کردهاند و همه موجودات شیطانی و عناصر ایجاد کننده اختلال در روشنگری حقیقت از طریق تلفن را متلاشی میکنم.
هر وقت کسی میگفت: «اگر دوباره با من تماس بگیری دربارهات گزارش میدهم تا کارتت را مسدود کنند و تو را تحت تعقیب قرار دهند» متزلزل نمیشدم. فقط در قلبم فکر میکردم: «اجازه ندهید نیروهای کهن از موجودات ذیشعور برای ارتکاب جنایت علیه دافا استفاده کنند!» بعد از آن، میگفتم: «پاندمی بسیار جدی است و ما خیلی از هم دور هستیم. این واقعاً برای ما آسان نیست که از طریق تلفن به این شکل وصل شویم. صمیمانه امیدوارم که شما و خانوادهتان بتوانید به سعادت و امنیت دست یافته و از بلایا و حوادث در امان بمانید. من هیچ نیت بدی در سر ندارم. در جامعه امروزی، جان و مال ما مردم عادی هیچ تضمینی ندارد. امیدوارم که شما بتوانید از حکچ خارج شوید و در اعمال شیطانی حکچ شرکت نکنید. به این ترتیب میتوانید از موجودات خدایی برکت بگیرید.» طرف مقابل اغلب با کنارهگیری از حکچ موافقت میکرد. در این مواقع میتوانستم انرژی قوی را در اطرافم احساس کنم.
استاد به ما گفتند:
«رحمت میتواند زمین و آسمان را هماهنگ کند، بهار را بیاوردافکار درست میتواند مردم دنیا را نجات دهد»(«فا جهان را اصلاح میکند»، هنگ یین جلد دوم)
هنوز به یاد دارم که در شب سال نوی چینی، همه مشغول آمادهشدن برای جشن سال نو بودند و من تحت تأثیر آن بودم. پس از یک روز کامل خرید، به سرعت برگشتم تا بیش از ۲۰ صفحه از فا را مطالعه کنم. سپس رفتم تا به کارهای دیگر مشغول شوم. آن شب، تمرینکنندهای که معمولاً با من در زمینه روشنگری حقیقت فعالیت میکند، با اتوموبیلش آمد تا مرا ببرد. چون خیلی دیر شده بود، در قلبم از آمدن آن تمرینکننده گلایه کردم. برای اینکه حفظ آبرو کنم و آن تمرینکننده را رد نکنم، چون او برای سوار کردن من از راه دوری آمده بود، با اکراه سوار ماشین شدم تا تماس تلفنی برقرار کنم و مردم را نجات دهم.
تماس تلفنی اول انجام نشد، در حالی که گیرنده دوم پس از گوشدادن به چند جمله تلفن را قطع کرد. وقتی آن تمرینکننده صحبت کرد، من در ذهنم افکار درست فرستادم. فکر میکردم ازآنجاکه سوار ماشین شده بودم، باید این زمان گرانبها را برای نجات مردم قدر بدانم. فقط باید با نظم و ترتیب استاد برای نجات مردم همکاری کنم. در پایان، در عرض یک ساعت ۱۲ نفر را متقاعد کردیم که از سازمانهای حکچ خارج شوند.
سپاسگزارم از شما استاد برای محافظت از ما. چه بهار باشد، تابستان، پاییز یا زمستان، موجودات ذیشعور همه منتظرند تا تمرینکنندگان دافا آنها را نجات دهند. اما، من هنوز اینجا در دنیای مادی هستم و به زندگی سعادتمندانه فکر میکنم، به دنبال راحتی هستم و به خودم اجازه میدهم سرعتم را کم کنم. صمیمانهترین عذرخواهی خود را از دافا و استاد ابراز میکنم. گسترش ظرفیتم
اصلاح فا به پایان خود نزدیک میشود. استاد از مریدانش میخواهد که در انجام سه کار بهخوبی عمل کنند. اگر یکی از کارها انجام نشود، نمیتوان ادعا کرد که یک تمرین کننده درحال تزکیه است. بنابراین، هر روز برای انجام تمرینها زود از خواب بیدار میشوم، صبحها فا را مطالعه میکنم، هنگام بعدازظهر و شب برای روشنگری حقیقت از طریق تلفن تماس میگیرم، و موجودات را نجات میدهم.
یک بار وقتی داشتم تماس میگرفتم، گیرنده مردی بسیار مسن بود. پس از گوشدادن به صحبتهایم، بلافاصله خشمگین شد و گفت: «تو گفتی که حکچ خوب نیست. چطور جرئت داری چنین چیزی را به من بگویی؟» وابستگیام به مشاجره با دیگران شعلهور شد و فکر کردم: «من بارها نُه شرح و تفسیر را خواندهام و میتوانم حقیقت کارهای بدی را که حزب شیطانی سالها انجام داده است ازبر کرده و بازگو کنم، پس چگونه میتوانی با من بحث کنی؟» اما، بهرغم سه بار تماس، تماسها انجام نشدند. هیچ کاری نمیتوانستم انجام دهم، پس وقت آن رسیده بود که تسلیم شوم.
بعد از گذاشتن گوشی احساس ناراحتی کردم. فکر کردم: «آن پیرمرد تمام عمرش را در سختی زندگی کرده است. اما حقیقت را درک نکرد و حتی خودش را مدیون حزب شرور میداند. تا حدودی مسئول ازبینرفتن او خواهم بود زیرا حقیقت را برای او روشن نکردم و حتی باعث شدم او از کوره در برود و عصبانی شود.
ما باید درخصوص درگیریهایی که بین مردم عادی و خودمان اتفاق میافتد به درون نگاه کنیم. درواقع، این تقصیر من بود، زیرا نیکخواه نبودم. من هم این مشکل را داشتم که وقتی دیگران مرا مورد سرزنش قرار میدادند، از کوره در میرفتم و به دیگران فرصت نمیدادم درک کنند. همچنین میترسیدم که دیگران درک اشتباهی از من داشته باشند. بدون فکرکردن از دیدگاه طرف مقابل صحبت میکردم و نمیتوانستم دلایل پشت کارهای دیگران را ببینم. بنابراین، باید برای رهایی از این مواد فاسد و وابستگیهایی که مطابق فا نیستند، افکار درست بفرستم و خود را براساس فا اصلاح کنم.
روز بعد دوباره با آن مرد تماس گرفتم و گفتم: «آقا، من هستم. دیروز من مقصر بودم وقتی با شما حرف میزدم احترامآمیز رفتار نکردم و شما را اذیت کردم. متأسفم! با توجه به موقعیتی که داشتید، سالها برای حزب سخت کار کردید، تمام زندگیتان را وقف حزب کردید، توانستید در بسیاری از موقعیتهای خطرناک زنده بمانید، واقعاً برای شما آسان نبود. زندگی معلم خودش را دارد، باید موجودات خدایی مراقب شما بوده باشند تا شما که روح مهربانی دارید، توانستید از مصیبتهای زیادی جان سالم به در ببرید. اما، با وجود همه اینها، شما هنوز تا سن پیری زندگی فقیرانهای دارید. شما نتوانستید از مزایایی که سزاوار آن هستید بهرهمند شوید. چند صد یوآن هزینه زندگی که به شما داده میشود، مبلغ بسیار رقتانگیزی است. شما که بازنشسته هستید، باید درخصوص آنچه که آن حکچ شیطانی انجام داد، بیشتر روشن باشید. تنها با خروج از سازمانهای حکچ آینده خوبی خواهید داشت. شما درخصوص تمام بلایا و حوادث ناشی از اعمال شیطانی حکچ مسئولیتی نخواهید داشت.» با شنیدن این حرف من، پیرمرد با خوشحالی موافقت کرد.
بعد از گذاشتن گوشی اشکهایم روان شد. کف دستهایم را کنار هم گذاشتم تا از استاد تشکر کنم: «استاد، این موجودات ذیشعور نیستند که از حکچ دست برنمیدارند، بلکه خوب تزکیهنکردن من است که منجر به این شده است که هر یک از موجودات ذیشعور نتوانند این نیکخواهی، شفقت، و تحمل عظیم تمرینکنندگان دافا را احساس کنند. من باعث نگرانی شما شدهام. در آینده با پشتکار تزکیه خواهم کرد.» فهمیدم که وقتی تصورات خود را رها کنیم، استاد موجودات ذیشعور بیشتری را به سوی ما خواهد فرستاد.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.