فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

«دیگر درباره سیاست «حذف کامل» با من صحبت نکن!»

21 ژوئیه 2022 |   شنگان، یک تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org)  هم‌تمرین کننده فالون دافا به‌نام لیان، چند ماه پیش توسط مسئولان مورد آزار و اذیت قرار گرفت. او می‌خواست برای دفاع از حقوقش وکیل استخدام کند، بنابراین از من خواست که در یافتن وکیل کمکش کنم.

یکی از اعضای خانواده او منشی حزب در یکی از ادارات مهم حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) و دیگری مدیر مالی آنجا بود. آنها ح‌ک‌چ را ترک کرده بودند، اما هنوز به‌طور کامل حقایق مربوط به آزار و شکنجه را درک نکرده بودند. وقتی لیان و خانواده‌اش برای ملاقات با وکیل رفتند، از من خواست که با او بروم تا وضعیت را برای آنها بیشتر توضیح دهم.

قبل از جلسه، لیان به من گفت که پلیس متوجه شده است که او با وکیل ملاقات کرده و به خانه‌اش رفته است و اینکه آنها ممکن است تلفن او را زیر نظر داشته باشند. مردد شدم، با خودم فکر کردم: «احتمالاً نباید بروم.» اما لیان اصرار داشت که کمکش کنم تا با خانواده‌اش صحبت کند، «نجات دادن موجودات درست‌ترین کار است.»

در حین گفتگو با خانواده او، موضوعات مربوط به  شرایط کیهانی، تاریخ جهان و علم را مطرح کردم. توضیح دادم که چگونه ح‌ک‌چ فرهنگ سنتی چین و اعتقاد مردم به خدایان را نابود کرده است، چرا آسمان می‌خواهد ح‌ک‌چ را از بین ببرد، و همچنین آزمایش «پیام‌های پنهان در آب» توسط دکتر ژاپنی ماسارو ایموتو را توضیح دادم.

 سعی کردم کمکشان کنم بفهمند که ح‌ک‌چ موجودات را نابود می‌کند و فالون دافا موجودات را نجات می‌دهد، و اینکه نگرش مردم نسبت به دافا آینده‌شان را تعیین خواهد کرد. ابتدا در برابر پذیرش این موضوع مقاومت و حتی مرا مسخره کردند. اما همانطور که به صحبت کردن ادامه دادم، آنها به‌تدریج متوجه شدند که چرا خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن مهم است.

اندکی بعد، پلیس با خانواده لیان تماس گرفت تا محل آنها را شناسایی کند. این ثابت کرد که مأموران تلفن‌های آنها را زیر نظر داشتند.

چند روز بعد مأموری از مدیریت جامع امنیت عمومی به درِ خانه من آمد. وقتی او را به داخل دعوت کردم تعجب کرد. پس از  ورود به اطراف نگاهی انداخت و با تعجب گفت: «خانه شما بسیار تمیز است. آیا هر روز خانه را تمیز می‌کنی؟» در واقع، من زود به زود خانه‌ام را تمیز نمی‌کنم.

او گفت که پیروان فالون دافا صادق، مهربان و زیبا هستند. حرفش را تصحیح کردم: «آن زیبایی نیست، بردباری است». برای توضیح بیشتر، در مورد فرهنگ سنتی چین صحبت کردم، و اینکه مفاهیم بردباری و استقامت بزرگ ملت ما، برخلاف ماهیت خشن ح‌ک‌چ است. «تنها زمانی که از حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری پیروی کنیم، آسمان و زمین می‌توانند با هم هماهنگ باشند. در غیر این صورت، خدایان خشمگین، انسان‌ها خشمگین و خانواده‌ها در ناهماهنگی هستند.» او گفت موافق است.

سپس از من پرسید که آیا هنوز فالون دافا را تمرین می‌کنم. پرسیدم، «آیا در حال اجرای کمپین حذف کامل هستی؟» او پاسخ داد: آیا در مورد آن چیزی شنیده‌ای؟ اما او در مورد این موضوع صحبت بیشتری نکرد.

او گفت که شش یا هفت سال در آزار و شکنجه فالون دافا شرکت داشته است. پرسیدم: «شما سال‌هاست که با تمرین‌کنندگان در تماس بوده‌ای. آیا در بین این افراد که از مشاغل و اقشار مختلف اجتماعی هستند وجه اشتراکی می‌بینی؟ آیا آنها طوری رفتار می‌کنند که انگار سیاسی هستند؟» مکثی کرد و گفت: «آنها خیلی مهربان هستند و همگی افراد خوبی هستند.»

گفتم: «تزکیه فالون دافا به مردم کمک می‌کند تا ارزش‌های سنتی مانند خیرخواهی، درست‌کاری، ادب، خرد، و قابل اعتماد بودن را دوباره به دست آورند. ما یاد گرفتیم که چگونه از طریق تزکیه فا، افراد خوبی باشیم. تمرین‌کنندگان دافا تنها افرادی هستند که به گفتن حقیقت ادامه می‌دهند، حتی اگر تحت فشار شدیدی باشند. ما بیش از 20 سال است که مورد آزار و اذیت و افترا قرار گرفته‌ایم، اما بر ایمان خود پابرجا و مصمم مانده‌ایم.»

به او گفتم: «یک ضرب‌المثل قدیمی وجود دارد، «هرکس راهبان را کتک بزند و دائوئیست‌ها را سرزنش کند، مجازات می‌شود.» از او خواستم دیگر در کمپین حذف کامل شرکت نکند و از آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا دست بردارد.

سپس از من پرسید که آیا «سه بیانیه» را قبل از آزادی از بازداشتگاه نوشته‌ام. گفتم: «از بازداشتگاه بیرون آمدم در حالی که فریاد می‌زدم: «فالون دافا خوب است.» زمانی که بازداشت بودم، به انجام تمرین‌ها ادامه دادم و قاطعانه اعلام کردم: «آسمان ح‌ک‌چ را از بین می‌برد، برای آینده‌ای امن از ح‌ک‌چ خارج شوید، و فالون دافا خوب است!» همچنین به او گفتم که برخی از مأموران پلیس ح‌ک‌چ را ترک کرده‌اند و آسمان به افراد خوب پاداش خواهد داد. قبل از رفتنش، با قاطعیت گفتم: «دیگر درباره کمپین حذف کامل با من صحبت نکن.»

او دوباره به اطراف نگاه کرد و در مورد تمیزی خانه‌ام نظر داد. در آن زمان فهمیدم که تفکرم درست بوده است، که میدان بُعدی خانه‌ام را تمیز کرده است.

پس از آن، تمرین ایستاده فالون را انجام دادم و صحنه‌ای از گل‌های نیلوفر آبی را دیدم که در اطرافم ظاهر شدند. همانطور که دستانم را پایین می‌آوردم تا جلوی شکمم روی هم قرار گیرند، احساس کردم دنیای بزرگی در اطرافم شکل گرفت، مانند دنیای بودا که در تصویری در کتاب هُنگ یین توضیح داده شده است.  شعر استاد « آگاه‌شده» را درک کردم.

«مردمان عادی مرا نمی‌شناسند،در میان راز و اسرار می‌نشینم؛جایی كه سود و تمنا است، آنجا نیستم،بعد از مرگ دیگران، فقط من می‌مانم. («آگاه‌شده »، از هنگ یین)

سپس نگران شدم که صحبت من با خانواده آن تمرین‌کننده و افسر بخش مدیریت جامع امنیت عمومی ضبط شده باشد. اما متوجه شدم که تمام کلماتم به فالون دافا اعتبار می‌بخشید. بنابراین صدای ضبط شده برای هر کسی که آن را بشنود مفید خواهد بود و به درک بهتر دافا کمک می کند. این مکالمه اگر ضبط شده باشد همچنین عوامل شیطانی را در بُعدهای دیگر کاهش می‌دهد. افکار درست خود را حفظ کردم و ترسم را کنار گذاشتم. حتی اگر صحبت‌هایم ضبط شده باشد، چیزی برای ترسیدن وجود نداشت

مطالب زیر خلاصه‌ای از درکم از این تجربه است.

1. موقعیت‌ها را به‌عنوان فرصت‌هایی برای تزکیه، تمایز افکار خدایی از افکار عادی بشری و انتخاب درست در نظر بگیرید.

2. قاطعانه به دافا (قانون بزرگ) ایمان داشته باشید و افکار درست قوی را  به‌ویژه در هنگام تجربه موقعیت‌های دشوارحفظ کنید.

3. اهمیت تزکیه را درک کنید.

استاد بیان کردند:

«چند روز پیش گفتم که نور خدایی همه جا را روشن و همه چیز را هماهنگ می‌کند. به عبارت دیگر، انرژی ساطع شده از بدن ما می‌تواند تمام حالت‌های غیر عادی را اصلاح کند.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)

اگر خوب تزکیه کنیم، انرژی قوی ما عوامل بد را در میدان‌های بُعدی مردم عادی از بین می‌برد، که کمکشان می‌کند صحبت‌های ما را بپذیرند.

4. هر فکری که آزار و شکنجه را تصدیق می‌کند، ازبین ببرید.

به‌یاد دارم که وقتی با وکیل و خانواده آن تمرین‌کننده ملاقات کردم، آنها می‌دانستند که تلفن‌شان تحت نظارت است. وقتی درباره فالون دافا و آزار و شکنجه صحبت می‌کردیم، آنها مدام حرف لیان را قطع می‌کردند. فهمیدم که سعی داشتند از او محافظت کنند و اجازه نمی‌دادند حرف بزند. بنابراین وقفه‌ها را نادیده گرفتم و بدون ترس صحبت کردم. آنها تا حدودی می‌دانستند که آمده‌ام تا کمکشان کنم نجات پیدا کنند. بر افکار درستم محکم باقی ماندم و هرگونه فکری مبنی بر تصدیق آزار و شکنجه را انکار ‌کردم.

 استاد از شما سپاسگزارم!

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.