(Minghui.org) خانوادهام اخیراً هشتادمین سالگرد تولد پدرم را جشن گرفتند. او از ۱۳ سال پیش بهعلت سیروز کبدی پیشرفته و آسیت (تجمع مایع در شکم) بسیار بیمار بود، اما با تکرار صمیمانه عبارات «فالون دافا خوب است؛ حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» بهبود یافت.
هنگامی که حزب کمونیست چین در سال ۱۹۹۹ آزار و شکنجه فالون دافا، تمرین معنوی و مدیتیشن باستانی را آغاز کرد، بهخاطر امتناع از ترک ایمانم، به سه سال کار سخت اجباری محکوم شدم. آن موقع پدرم ترسیده بود. او همچنین فریب تبلیغاتی را خورد که رژیم برای شیطانی جلوه دادن فالون دافا منتشر کرد. او از به رسمیتشناختن دافا یا آگاهی به حقایق اساسی درباره تمرین و آزار و شکنجه خودداری کرد.
در زمستان ۲۰۰۹، پدرم ناگهان احساس بیماری کرد و نمیتوانست کارش را انجام دهد. پس از انجام معاینات پزشکی، تشخیص داده شد که مبتلا به سیروز کبدی همراه با عوارضی ازجمله تجمع مایع در شکم است.
پدرم پس از یک دوره درمان در بیمارستان شهرستان ما، بدون هیچ بهبودی، به بیمارستان سرطان شهر منتقل شد. پزشک معالج در همان روز با ایجاد یک سوراخ شکمی ۶ کیلوگرم مایع زرد رنگ از شکمش تخلیه کرد. اقدامات آزمایشگاهی هیچ سلول سرطانی را شناسایی نکرد، اما سیروز کبدی پیشرفته در پدرم را تأیید کرد. با نزدیکشدن به سال نوی چینی، پدرم در حالی که یک کیسه تخلیه مایع به شکمش وصل شده بود، برای پیوستن به دورهمی خانوادگی از بیمارستان مرخص شد.
در تعطیلات سال نوی چینی، پدرم بهطور تصادفی لوله متصل به کیسه تخلیه را درآورد و مایع از همه جا نشت کرد. او دوباره به بیمارستان رفت و پس از چند بار مشاوره، علائمش بدون هیچ تسکینی ادامه یافت. دکتر ما را به بیمارستانی در پکن معرفی کرد. در آنجا قبل از فرستادن او به خانه مقداری دارو که توسط بیمارستان تهیه شده بود، به او داده شد.
دارو اثری نداشت. آسیت (تجمع مایع در شکم) پدرم مدام بدتر میشد و بیمارستان شهرستان از مداوای بیشتر او خودداری کرد. آنها به ما گفتند که برای بدترین شرایط آماده شویم و از پدرم مراقبت کنیم.
پدرم لاغر و ناتوان بود. مدام درد داشت و احساس ناامیدی و درماندگی میکرد.
هنگامی که برای اولین بار با این بیماری مواجه شد، از او خواستم که عبارات خوشیمن را بخواند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» آن را امتحان کرد و گفت که نتیجه ندارد.
میدانستم که احتمالاً صادقانه این کار را انجام نمیدهد، بنابراین به روشنگری حقایق مربوط به فالون دافا برای او ادامه دادم. او بهتدریج شروع به گوشدادن کرد و همچنین فهمید که چرا خواندن این عبارات برای او خوب است. او شروع به خواندن مکرر و صمیمانه عبارات کرد.
کمی بعد وضعیت پدرم بهتر و بهتر شد. تجمع مایع در شکم او ناپدید شد و در نهایت بهبود یافت. سیزده سال از این رویداد میگذرد و بیماری کبدی او هرگز دوباره عود نکرده است. افرادی که پدرم را میشناسند، همگی از قدرت شفابخشی دافا شگفتزده شدهاند.
چهار سال پیش، پدرم معاینه فیزیکی انجام داد. سیتی اسکن نشان داد که بافت کبد او طبیعی است و دکتر نمیتوانست باور کند که قبلاً دچار سیروز کبدی بوده است.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.