فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

خانمی که پس از تحمل چهار سال حبس به‌خاطر ایمانش نابینا شد، هشت سال بعد درگذشت

13 اوت 2022 |   همکار مینگهویی در استان سیچوان، چین

(Minghui.org) نام: لیو سیچینگنام به چینی: 刘思清جنسیت: مؤنثسن: ۵۹شهر: نانچونگاستان: سیچوانشغل: کارشناس فنی در کارخانه نمکتاریخ مرگ: ۴مه۲۰۲۲تاریخ آخرین دستگیری: ۱مارس۲۰۱۰آخرین محل بازداشت: زندان زنان جیان‌یانگ

خانم لیو سیچینگ به‌خاطر حفظ ایمانش به فالون گونگ، دو بار محکومیت در اردوگاه کار و یک دوره محکومیت به حبس را تحمل کرد. وقتی در سال ۲۰۱۴ از زندان آزاد شد، درنتیجه آزار و شکنجه بینایی خود را تقریباً به‌طور کامل از دست داده بود. او طی چند سال بعد با وضعیت نامناسب سلامتی دست و پنجه نرم کرد، درحالی‌که همچنان تحت فشار بود تا از ایمانش چشم پوشی کند. او سرانجام در ۴مه۲۰۲۲ در ۵۹ سالگی درگذشت. حتی ماه‌ها قبل از مرگش، مقامات محلی سه بار او را مورد آزار و اذیت قرار دادند.

فالون گونگ که با نام فالون دافا نیز شناخته می‌شود، تمرینی معنوی است که از سال ۱۹۹۹ توسط رژیم کمونیستی چین مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

در زیر گزیده‌هایی از شکایت جنایی خانم لیو علیه جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیستی که دستور آزار و شکنجه را صادر کرد، آمده است. او برخی از شکنجه‌هایی که در طول سال‌ها متحمل شده بود را شرح داد.

***

اغلب در شیفت‌های شب کار می‌کردم که سیستم ایمنی‌ام را تضعیف می‌کرد. اغلب سرما می‌خوردم، احساس سرگیجه داشتم، یا با ناراحتی‌های دیگری دست و پنجه نرم می‌کردم. در مسیر رفتن به محل کار در سال ۱۹۹۷، افراد زیادی را می‌دیدم که فالون گونگ را تمرین می‌کردند. من هم برای بهبود سلامتی‌ام به آنها پیوستم. بعد از مدتی انجام تمرین دیگر سرما نخوردم و پرانرژی بودم.

در ۲۸آوریل۲۰۰۰، یک سال پس از شروع آزار و شکنجه، برای درخواست حق تمرین فالون گونگ به پکن رفتم. پدرم، لین کیشیانگ، که همچنین فالون گونگ را تمرین می‌کرد، با من آمد. پس از بازگشت به خانه، مأمور تیان از اداره امنیت داخلی ما را دستگیر کرد و در اداره پلیس بِی تا مورد بازجویی قرار داد.

بعداً خانه‌ام را مورد یورش و غارت قرار دادند و به کارخانه‌ای که در آن کار می‌کردم دستور دادند جلسه‌ای برای انتقاد از من برگزار کنند. من تنزل رتبه پیدا کردم و سرایدار شدم. خانواده‌ام را مجبور کردند ۱۰ هزار یوآن به‌عنوان وثیقه برای من و پدرم بپردازند.

از آن زمان، محل کارم کثیف‌ترین کارها را برای من ترتیب داد تا انجام دهم. هر ماه فقط ۱۵۰ یوآن حقوق می‌گرفتم. در طول سالگردهای مربوط به فالون گونگ یا تعطیلات، مرا در انزوا در هتل‌های محلی نگه می‌داشتند که طولانی‌ترین مدت آن دو هفته بود.

علاوه بر آزار و اذیت، شوهرم را از رفتن به سر کار منع کردند و به او دستور دادند که مرا تحت نظر داشته باشد. حقوقش را هم تعلیق کردند تا نفرت او را علیه من تحریک کنند. شوهرم به‌محض دیدن من درحال انجام تمرینات فالون گونگ در خانه، موهایم را می‌گرفت و سرم را به دیوار می‌کوبید. یک بار چاقویی را در دست گرفت و آن را به سمت شانه‌ام گرفت: «اگر تو را بکشم، فقط می‌گویم که به‌خاطر تمرین فالون گونگ خودکشی کردی.»

یک شب، کتاب‌های فالون گونگ مرا پاره کرد و مرا به بیرون هل داد. در را بست و در زمستان سرد تمام شب مرا بیرون رها کرد. اما همچنان باید روز بعد سر کار می رفتم. ازآنجاکه نمی‌توانستم زندگی عادی داشته باشم، از او طلاق گرفتم.

در واقع شوهرم آدم مهربانی است، اما ترس از آزار و اذیت بر او چیره و باعث شد حالت منطقی‌بودن خود را از دست بدهد و افراطی رفتار کند.

حتی پدر و مادرم هم درگیر این ماجرا بودند. وقتی خانه آنها درحال ساخت بود، موقتاً نزد ما نقل مکان کردند. اما سرپرست شوهرم در محل کار آنها را بیرون کرد. هر جا که می‌ماندند، پلیس خانه آن فرد را مورد یورش و غارت قرار می‌داد. درنهایت هیچ‌کسی جرئت نمی‌کرد به آنها پناه دهد و مجبور به زندگی در آوارگی شدند.

در ۱۸ژانویه۲۰۰۱، بعد از برگشتن از کار، درحالی‌که در خانه مشغول آشپزی بودم، دستگیر و به بازداشتگاه گائوپینگ منتقل شدم. نگهبانان مجبورم کردند لباسم را در بیاورم و بدنم را تفتیش کردند. همچنین مرا بستند، تابلوی تحقیرآمیزی به من نصب کردند و مرا به راهپیمایی در خیابان وادار کردند.

در بازداشتگاه، نگهبانان مرا با تمرین‌کننده‌ای دیگر به غل و زنجیر بستند و ما را مجبور به انجام کار بدون دستمزد کردند. بعداً مرا یک سال در اردوگاه کار اجباری زنان نانموسی نگه داشتند، در آنجا مرا برهنه کردند و بدنم را مورد تفتیش و بازرسی قرار دادند، و همچنین مجبورم کردند بدون دستمزد کار کنم و قوانین زندان را به‌طور مکرر ازبر بگویم.

در ۱۸آوریل۲۰۰۷ که به ملاقات یکی از دوستانم رفتم و دوباره دستگیر شدم. آنها به‌منظور تفتیش و بازرسی بدنم لباس‌هایم را درآوردند و با وجود سردی هوا اجازه استفاده از دوش آب گرم را به من ندادند. پس از ۳۰ روز حبس در زندان منطقه جیالینگ، یک دوره محکومیت ۱۵ ماهه را در اردوگاه کار سخت را تحمل کردم.

دستگیری بعدی من در ۱مارس۲۰۱۰، پس از گزارش به‌خاطر توزیع مطالب فالون گونگ با هم‌تمرین‌کننده خانم دو شییون بود. پلیس خانم دو را از ناحیه سر، صورت و بدن مورد ضرب‌وشتم قرار داد. من هم کتک خوردم و سراسر بدنم پوشیده از آثار کبودی بود. چشمانم قرمز شد. پس از هفت روز حبس، مرا به بازداشتگاه هوافنگ منتقل کردند و بعداً در دادگاه منطقه جیالینگ به چهار سال زندان محکوم شدم.

در زندان زنان جیان‌یانگ، نگهبان هوانگ یانپینگ اغلب مرا مورد آزار و اذیت لفظی قرار می‌داد. او گفت: «ما اینجا فقط زندانبان و افراد بد داریم. شما افراد بد هستید.»

مرا مجبور می‌کرد که برای هر قدمی که برمی‌داشتم با صدای بلند بگویم: «من آدم بدی هستم.» همچنین به من دستور دادند که قوانین زندان را ازبر بخوانم و کار سخت اجباری انجام دهم. فشار روانی فوق‌العاده بر سلامتی‌ام تأثیر گذاشت. در حالت هذیان‌گویی قرار می‌گرفتم و همیشه بسیار عصبی بودم. دچار فشار خون بالا، دیابت و بیماری قلبی شدم. بینایی‌ام به‌سرعت کاهش یافت. غذایی که برای ما فراهم می‌کردند بسیار اندک بود و هرگز برای من کفایت نمی‌کرد.

دو دوره محکومیت در اردوگاه کار ضربه سنگینی به والدینم نیز وارد کرد. پدرم بعدها فوت کرد. درحالی‌که مادرم همچنان شاهد آزار و اذیت من بود، یک بار گفت که کلمات نمی‌توانند درد و رنج او را توصیف کنند. گزارش مرتبط:

کارشناس فنی از شهر نانچونگ درنتیجه آزار و شکنجه نابیناشد