(Minghui.org) شوهرم قبلاً بهعنوان نگهبان زندان کار میکرد و عادت داشت سر زندانیان فریاد بزند. چون عادت داشت تمام روز داد بزند، وقتی به خانه میآمد سر من هم داد میزد. او تا حدودی میدانست که فالون دافا خوب است، زیرا پس از تمرین از تمام بیماریهایم بهبود یافتم. اما، عمیقاً فریب تبلیغات حکچ (حزب کمونیست چین) را خورد و درباره فالون دافا و بنیانگذار آن سخنان بیدادبانه گفت. گاهی بهمحض ورود به خانه مرا با این کلمات بمباران میکرد. من قبول نمیکردم و اغلب با او بحث میکردم.
همانطور که فا را مطالعه میکردم، به تدریج متوجه شدم که اختلافات به من کمک میکند تا خصوصیات اخلاقیام را ارتقا دهم، زیرا من تزکیهکننده هستم. این چیز خوبی است و من باید به بهبود شخصیت خودم اهمیت دهم. وقتی پیشرفت کردم، شوهرم هم کمی تغییر کرد. خلق و خوی او نیز بهتر شد و بهتدریج اذعان کرد که دافا خوب است. خانوادهام هماهنگ شد.
یک روز در اوایل سال2021 شوهرم به من گفت که بعد از خوردن غذا احساس ناراحتی میکند. به او گفتم برای معاینه به بیمارستان برود. دخترمان او را به بیمارستان برد. معاینه نشان داد که دو تومور به اندازه 2 یا 3 سانتیمتر روی کبدش رشد کرده بود. او ترسید. دخترمان او را به بیمارستانهای تخصصی تیانجین و پکن برد اما نتایج یکسان بود. پزشکی به او گفت: «داروها را بخور و ببین چه اتفاقی میافتد. اگر مؤثر نبود، باید تحت عمل جراحی قرار بگیری.» مدتی دارو مصرف کرد و دوباره برای معاینه به بیمارستان رفت. تومورها فقط بزرگتر شدند. دخترمان احساس درماندگی میکرد. او با متخصصی تماس گرفت تا برای جراحی او آماده شود.
به بیمارستان رفتم تا وضعیت شوهرم را جویا شوم. پزشک به من گفت که تومورها در یک مکان نامناسب رشد کردهاند و این عمل را دشوار میکند. بنابراین یکی از اعضای خانواده باید امضا میکرد تا در صورت وقوع اتفاقی در حین عمل، بیمارستان هیچ مسئولیتی ندارد. به شوهرم گفتم که نظر پزشک چه بود. ناراحت و افسرده شد. یک روز با نگاهی مضطرب به من گفت: من کار بدی نکردم. چرا خداوند گذاشت که از این بیماری سخت رنج ببرم؟ بهنظر می رسد که جراحی تنها گزینه من است. اما من خیلی نگرانم، چه کاری میتوانم بکنم؟»
با دیدن ناامیدیاش به او گفتم: «روشی هست که نیازی به جراحی ندارد.» پرسید کدام روش؟ گفتم تکرار 9 کلمه باعث شفای بیماری میشود. اما اول باید چیزی را بگویم. باید نزد استاد توبه کنی و آن کلمات بیاحترامی را که به استاد و فا گفتی را پاک کنی و در وبسایت مینگهویی بیانیه توبه بدهی. فقط در این صورت کار خواهد کرد.» بعد از شنیدن حرف من، با لحنی موقر گفت: «این کار را خواهم کرد. اما من هنوز شک دارم که فالون دافا میتواند بیماریها را درمان کند. اگر فالون دافا بتواند بیماری مرا درمان کند، من تا آخر عمر به قدرت دافا متقاعد خواهم شد.»
کمکش کردم تا یک بیانیه رسمی برای وبسایت مینگهویی بنویسد. او آن را تأیید و بیانیه را امضا کرد. از آن زمان به بعد، او هر روز صبح تکرار میکرد: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» دیگر نشنیدم که بگوید غذا خوردن ناراحتکننده است. شوهرم از نظر عاطفی ثبات پیدا کرد و روحیه او نیز بهتر شد.
یک ماه بعد شوهرم با یک برگه در دست به خانه برگشت. با صدای بلند اسمم را صدا زد: «بیا ببین. امروز برای معاینه به بیمارستان رفتم. به این گزارش نگاه کن. آن دو تومور ناپدید شدند!»
من به گزارش نگاه کردم. درست بود. به او گفتم: «مگر این نیست که استاد لی آنها را برایت از بین بردهاند؟ باید از استاد تشکر کنی. او بارها گفت: «سپاسگزارم استاد! تا آخر عمرم متقاعد شدهام که فالون دافا قدرتمند است!» صورتش پر از شادی بود.
با پشت سر گذاشتن این مصیبت و مشاهده معجزه دافا، خلق و خوی شوهرم بسیار تغییر کرد. او دیگر بر سر مردم فریاد نمیزند و دیگر تبلیغات حکچ علیه فالون دافا را باور نمیکند. حالا او هر روز خوشحال و پرانرژیتر است. او گفت: «گرچه تمرین را شروع نکردهام، اما طبق اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری دافا کارها را انجام خواهم داد. من همیشه از دافا حمایت خواهم کرد.»
تمام خانواده ما غرق در لطف و برکت عظیم استاد هستند. در اینجا، از طرف تمام خانوادهام، برای موهبت نجاتبخش استاد، سر تعظیم فرود میآورم.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.