فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

از تزکیه دافا در این لحظه بی‌سابقه در تاریخ سپاسگزاریم

26 اوت 2022 |   یک تمرین‌کننده از شمال آمریکا

(Minghui.org) اخیراً برای اولین بار شن یون را در نورفولکِ ویرجینیا دیدم و بسیار هیجان‌زده بودم. نمی‌توانستم برای دیدن نمایش صبر کنم و خوشحال بودم که شوهرم که تمرین‌کننده نیست نیز با من می‌آید.

نمایش فوق‌العاده بود، و با دیدن صحنه آغازین واقعاً تحت‌تأثیر قرار گرفتم که خدایان بی‌شماری را نشان می‌داد که استاد را برای نجات موجودات ذی‌شعور دنبال می‌کردند. مرا به‌یاد رسالت و عهد مقدسم انداخت. در طول نمایش، شوهرم اجرا را دوست داشت. او می‌خندید و لذت می‌برد، اما در حین اجراهای آوازی که اشعار روی صفحه ظاهر می‌شد بسیار ناراحت شد. فشار زیادی را احساس کردم و سعی کردم افکار درست را حفظ کنم. در قلبم از استاد خواستم که او را ببخشند. تا پایان نمایش ماندیم و سپس راهی خانه شدیم. شوهرم تا وقتی از سفر به خانه رسیدیم با من صحبت نکرد و در چند روز بعد فشار زیادی را احساس کردم و نتوانستم در درونم آرام باشم. فکر می‌کردم همه اینها تقصیر من است، زیرا خیلی دلم می‌خواست شوهرم بفهمد که فالون دافا چقدر فوق‌العاده است.

افکار خشم و عصبانیت تلخ زیادی ظاهر شد، اما افکار دیگری نیز داشتم که مرا راهنمایی می‌کرد تا با شوهرم مهربان و صبور باشم. از طریق این تجربه احساس می‌کردم استاد به من کمک می‌کنند تا با وضوح بیشتری تشخیص دهم که آن تصورات و واکنش‌هایی که شوهرم داشت، خود واقعی او نبود. به‌تدریج افکار درست فرستادم و آن مواد بد به‌آرامی ناپدید شدند. با تأمل در این تجربه، متوجه شدم که می‌خواهم شوهرم به‌دلایل خودخواهانه یک تمرین‌کننده دافا شود. برای مثال، به این دلیل بود که فکر می‌کردم اگر هر دوی ما فالون دافا را تمرین کنیم، زندگی مشترک ما بسیار شادتر و جالب‌تر خواهد بود و من می‌توانم با او درباره تجربیات تزکیه صحبت کنم. متوجه شدم که همه آن افکار از وابستگی‌هایی مانند احساسات، آسایش ذهنی و تمایل به بحث در مورد آموزه‌های استاد به عنوان یک فلسفه ناشی می‌شود. دافا مقدس است و من چه کسی هستم که تصمیم بگیرم آیا فردی این افتخار را دارد که شاگرد استاد شود؟ این فقط بر عهده استاد محترم ماست و همینطور قلب پاک یک موجود و خیلی عوامل دیگر.

فهمیدم که به جای اینکه آرزو کنم شوهرم به‌خاطر وابستگی‌های بشری متفاوتم به یک تمرین‌کننده تبدیل شود، فقط می‌توانم خصوصیات خودم را به‌خوبی تزکیه کنم و با اعمال، رفتار و قلب نیک‌خواهم در هر کجا که هستم، از جمله در محیط خانوادگی‌ام، به دافا اعتبار بخشم. بعد از این، رابطه من با شوهرم بهتر شد و دیگر روی کارهایی که شوهرم انجام می‌داد تمرکز نکردم، بلکه روی کارهایی که خودم می‌توانستم بهتر انجام دهم تمرکز کردم.

در کمال تعجب، زمانی که من و شوهرم به وطنمسفر می‌کردیم، با دوست تمرین‌کننده‌ام و شوهر غیرتمرین‌کننده‌اش ملاقات کردیم. شوهرم واقعاً آنها را دوست داشت و رفتار دوست تمرین‌کننده‌ام را مشاهده می‌کرد. او همچنین دید که او چقدر مهربان است و ازدواج آنها چقدر هماهنگ است. بعد از اینکه خانه آنها را ترک کردیم، شوهرم از من به خاطر همراهی، صبر و داشتن روحیه خوب در این مدت تشکر کرد. او همچنین گفت که فکر می‌کند همه اینها به خاطر فالون دافا و تمرین‌هایی است که انجام می‌دهم. از شنیدن آن بسیار متعجب شدم، زیرا تنها پس از مدتی که این قصد و وابستگی به او را نداشتم که یک تمرین‌کننده شود، این اتفاق افتاد. متوجه شده‌ام که وقتی شین‌شینگ خود را بهبود می‌بخشیم، طبیعتاً استاد همه چیز را برای ما اصلاح می‌کنند و ما واقعاً می‌توانیم به فا اعتبار بخشیم.

کمک به فروش بلیط شن‌یون

امسال بسیار مشتاق بودم که به ارتقای شن‌یون کمک کنم . احساس می‌کردم مدت زیادی برای این فرصت صبر کرده‌ام. وقتی در مرکز خرید مشغول فروش بلیط بودم، درک‌های زیادی داشتم. روزهای اول خیلی درگیر ظاهر بودم و ذهنیت انسانی برای فروش چیزها داشتم. همچنین افکار منفی داشتم که از نزدیک شدن برخی تمرین‌کنندگان به مردم خوشم نمی‌آمد و با دیده تحقیر به آنها نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم که بهتر هستم. آن افکار بسیار مضر بود و متوجه شدم که باید این ذهنیت‌های رقابت‌جویی، حسادت و خودنمایی را کنار بگذارم. روز به روز احساس می‌کردم ذهنم بیشتر و بیشتر پاک می‌شود و استاد به من راهنمایی می‌کنند که چگونه بهتر عمل کنم.

همچنین طی این مدت، به‌عنوان نماینده خدمات مشتری به روزنامه اپک‌تایمز پیوستم و هر روز با مردم صحبت می‌کردم و تماس‌های حفظ مشتریان را انجام می‌دادم. هنگامی که مشتریان برای لغو اشتراک‌شان تماس می‌گیرند، ما باید برای آنها یک متن را بخوانیم و به آنها اجازه دهیم از مأموریت اپک‌تایمز مطلع شوند. استاد ترتیبی دادند که من به این پروژه بپیوندم تا در صحبت کردن با مشتریان مختلف رشد کنم. آنچه را که در تماس‌های حفظ مشتریان یاد گرفتم در فروش بلیط‌های شن‌یون به‌کار بردم که بسیار مفید بود. افراد در مرکز خرید بیشتر ماندند، علاقه نشان دادند و بیشتر در غرفه با ما صحبت کردند. به‌عنوان مثال، صحبتم را از «آیا درباره شن‌یون می‌دانید؟» به سایر سوالاتی که افراد تمایل بیشتری به شروع گفتگو با آنها دارند تغییر دادم؛ مانند: «آیا از موسیقی لذت می‌برید؟ آیا از اجرای زنده لذت می‌برید؟» و غیره. همه ما می‌دانیم که موجودات ذی‌شعور از پیش برایشان مقرر شده که برای دیدن نمایش بیایند. به‌عنوان مثال زنی از من تشکر کرد که به او یک بروشور دادم، زیرا مدت‌ها بود که می‌خواست شن‌یون را ببیند. بعد از آن، یک بلیط خرید و خیلی خوشحال شد! یکی دیگر از خانواده‌های غربی که پسری از چین را به فرزندی پذیرفته بودند ایستادند و ما گفتگوی خوبی درباره ریشه‌های اروپایی آنها داشتیم. آنها 8 بلیط خریدند و من تمام خانواده را یک روز در نمایشگاه در مرکز کندی دیدم.

روزهایی بود که بلیط نمی‌فروختیم، اما حداقل در آن روزها می‌توانستم با مردم صحبت کنم و حقیقت را برای برخی از آنها روشن کنم. یک روز توانستیم 10 بلیط بفروشیم و تمرین‌کننده دیگر در غرفه گفت که این جشن بزرگی در 10 جهان مختلف است زیرا همه این افراد اجرا را خواهند دید و نجات خواهند یافت. آن شب وقتی جوآن فالون را مطالعه می‌کردم، خدایان بسیاری را در پشت کلمات دیدم که لباس نارنجی به تن داشتند. خیلی شگفت‌انگیز بود و من از سوی استاد بسیار تشویق شدم.

روز دیگر، استاد به من نشان دادند که چگونه باید تمام افکارم را در حین توزیع بروشورهای شن‌یون همراه با سایر تمرین‌کنندگان تزکیه کنم. درباره تمرین‌کننده‌ای در منطقه‌مان فکر می‌کردم که هرگز ندیدم با ما بروشور پخش کند. من افکار منفی و مزاحم داشتم که: «چرا این تمرین‌کنندههرگز در توزیع فلایرها به ما کمک نمی‌کند؟!» آن افکار لایه دیگری از وابستگی‌ها به رقابت‌جویی و خودنمایی و همچنین یک نگرش ازخودراضی بودن را منعکس می‌کرد که من خیلی بیشتر از او انجام می‌دادم. در کمال تعجب، بعداً متوجه شدم که او در واقع هر روز بروشور پخش می‌کرد، فقط این کار را به‌تنهایی انجام می‌داد، زیرا نمی‌خواست کاری بر تمرین‌کنندگان دیگر تحمیل کند و آنها را منتظر خود نگهدارد. به‌خاطر داشتن افکار منفی در مورد او احساس خیلی بدی داشتم و از خودم شرمنده بودم.

چند روز بعد صاحبان خانه‌ای که در آن بروشور گذاشته بود او را سرزنش کردند و من فکر کردم که او در ابتدا اوضاع را به‌خوبی مدیریت نکرده بود. فهمیدم که هر فکری می‌تواند بر اطراف ما تأثیر بگذارد و باید به هر فکری که با فا همسو نیست توجه و آن را حذف کنم. به‌عنوان تمرین‌کنندگان، ما یک بدن هستیم و باید نه‌تنها با اعمال، بلکه با تشویق و افکار مثبت و درست به یکدیگر کمک کنیم. از آنجایی که ما یک بدن هستیم، مثلاً چگونه یک ذره می‌تواند با دیگری رقابت کند؟ همه ما مهم هستیم. از طریق این تجربه همچنین فهمیدم که دیدگاه‌های من هنوز محدود به سطح تزکیه من است و باید به تمام افکارم توجه کنم.

فروش کالاهای شن‌یون در فروشگاه اشیاء کادویی

بسیار خوش‌شانس بودم که توانستم بخشی از تیم فروشگاه هدایای شن‌یون باشم و در روزهایی که در آنجا کار می‌کردم به بسیاری از مسائل آگاه شدم. مثلاً هر روز برای انجام تمرینات سختی می‌کشیدم و وابستگی‌های زیادی مانند راحت‌طلبی و تنبلی داشتم. از یکی از تمرین‌کنندگان پرسیدم که رقصندگان شن‌یون وقتی دو نمایش در روز اجرا می‌کنند، در ساعات فاصله‌ای که دارند چه کار می‌کنند؛ و تمرین‌کننده گفت: «آنها معمولاً تمرینات را برای رفع خستگی انجام می‌دهند.» وقتی فهمیدم ذهنیت اشتباهی داشتم که انجام دادنِ هر روز تمرینات سخت و وقت‌گیر است، شوکه شدم. یکی از آن شب‌ها خواب دیدم که در ماشین بودم و مردی با من صحبت می‌کرد و گفت که باید در مورد رؤیایی که قبل از تولدم در مورد من داشت به من بگوید؛ این بود که قرار بود بدون پا به دنیا بیایم! رؤیا بسیار واقعی بود و در آن لحظه متوجه شدم که استاد مسیر زندگی مرا تغییر داده‌اند زیرا قرار بود در این زندگی یک تمرین‌کننده باشم و به پاهایم نیاز داشتم. وقتی کوچکتر بودم، یک پزشک هم به من گفته بود که باید ناشنوا به‌دنیا می‌آمدم. دوباره عمیقاً احساس کردم که استاد ترتیبی دادند که من شنوایی داشته باشم زیرا قرار بود یک تمرین‌کننده باشم. متوجه شدم که قدر چیزهایی که داشتم را نمی‌دانستم و واقعاً می‌خواستم رشد کنم و هر روز تمرینات را انجام دهم.

چند روز بعد خواب دیگری دیدم که در آن استاد به من نشان دادند که اصلاح فا قرار بود در سال 2018 به پایان برسد، اما ایشان دوباره زمان را طولانی کردند تا موجودات ذی‌شعور بیشتری نجات یابند، و 2018 سالی است که فا را کسب کردم.

استاد بارها در رؤیاهایم ظاهر می‌شوند و با دیدن فالون‌های بی‌شمار در آسمان مرا تشویق می‌کنند؛ گاهی وقتی چشمانم را می‌بندم، کیهان را می‌بینم. در یک خواب جمعیتی از مردم را دیدم و ناگهان استاد را دیدم. ایشان تند راه می‌رفتند، اما من چهره‌شان را شناختم. ما در خیابانی دور از ازدحام مردم بودیم، بسیار شگفت‌انگیز بود، و انرژی بی‌حد و حصری از میدان ایشان تابش می‌کرد. دنبالشان دویدم و زانو زدم تا از نجاتشان تشکر کنم. ایشان بدون اینکه چیزی بگویند سرم را لمس کردند؛ سعی کردم به چیزی فکر کنم، هرچه باشد، و حرفی بزنم، اما ذهنم کاملاً خالی بود و در میدان تابش قدرتمند استاد غوطه‌ور بودم. وقتی بیدار شدم این شعر از هنگ‌یین بلافاصله به ذهنم خطور کرد:

«مردمان عادی مرا نمی‌شناسند،
در میان راز و اسرار می‌نشینم؛
جایی که سود و تمنا است، آنجا نیستم،
بعد از مرگ دیگران، فقط من می‌مانم.» («آگاه شده،» هنگ‌یین)

از این طریق متوجه شدم که استاد جایی هستند که سود و آرزو نیست، پس از رفتن یا ناپدید شدن همه چیز، تنها استاد باقی می‌مانند و ایشان شامل همه ما، همه مخلوقاتشان هستند. با شگفتی از خواب بیدار شدم و هنوز می‌توانستم آن میدانی را که فراتر از خالص، دلسوز و شگفت‌انگیز بود احساس کنم.

به‌خاطر داشتن این فرصت برای کمک به شن‌یون و اینکه اینجا در واشنگتن دی‌سی باشم و یک تزکیه‌کننده فالون دافا شوم بسیار قدردانم، زیرا ما خوش شانس‌ترین موجودات در کل کیهان هستیم!

یک روز وقتی به میز کارم نگاه می‌کردم، یک لحظه احساس معصومانه‌ای داشتم. جوآن فالون، اپک‌تایمز، یک تقویم شن‌یون و سایر مطالب مرتبط با تمرین‌کنندگان را داشتم و برای لحظه‌ای عمیقاً احساس کردم که این زمان چقدر ارزشمند است و چقدر خوشبختم که مسیری را که استاد برای من ترتیب داده‌اند دنبال می‌کنم. این فرصت را دارم که در اپک تایمز کارکنم و به‌زودی تابستان امسال برای دو ماه به نیویورک خواهم رفت تا برای روزنامه‌نگاری آموزش ببینم. حتی شوهرم مرا تشویق کرد که بروم.

هرگز به نظم و ترتیب‌های استاد شک نخواهم کرد، زیرا ایشان بهترین‌ها را برای همه ما انجام داده‌اند. ما فقط باید مسیر تزکیه را طی کنیم و کاری را انجام دهیم که یک مرید دافای اصلاح فا قرار است انجام دهد!

از شما هم‌تمرین‌کنندگان، تشکر می‌کنم و می‌خواهم به شما بگویم که چقدر مهم هستید و امیدوارم بتوانیم در کل بهتر با هم همکاری کنیم و حتی بیشتر پیشرفت کنیم!

سپاسگزارم استاد، برای این فرصتِ تمرین‌کننده فالون دافا بودن که یک بار در اعصار متمادی حاصل می‌شود!

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.