(Minghui.org) من 80 ساله هستم و فالون دافا را تمرین میکنم. با حمایت استاد و کمک همتمرینکنندگان، بهطور پیوسته سه کار را انجام دادهام. در حین صحبت با مردم دربارۀ دافا و روشنگری حقیقت در مورد آزار و شکنجه، تجربیات تأثیرگذار زیادی داشتهام و میخواهم چند مورد را با شما به اشتراک بگذارم.
«امیدوار بودم ببینمتان!»
روزی در حالی که در خیابان راه میرفتم، متوجه شدم یک رفتگر در پیادهرو نشسته است. پرسیدم: حالتان چطور است؟ در این شغل تازهکار هستی؟». سر تکان داد: «بله خانم. اولین روز کاری من است.» کنجکاو شدم و پرسیدم: «مرد جوان قدرتمندی به نظر میرسی. چطور شده که دست از کار کشیدهای؟» او گفت: «سال گذشته در تصادفی پایم آسیب دید. نمیتوانم کارهای سنگین انجام دهم. حتی راه رفتن هم برایم سخت است.»
پرسیدم: «آیا میتوانی کارت را انجام دهی؟» سرش را تکان داد: «نه چندان. بعد از کمی جارو زدن باید بنشینم وگرنه پایم درد میگیرد.» پرسیدم: « دارویی هم مصرف میکنی؟» «بله، اما فایدهای ندارد.» گفتم: «اگر از صمیم قلب عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را تکرار کنی، امکانش هست معجزههایی اتفاق بیفتند.» او با تردید گفت: «واقعاً مؤثر است؟»، گفتم: «البته، اگر با خلوص نیت باشد. چرا امتحانش نمیکنی؟»
برایش توضیح دادم که تکرار این دو عبارت چقدر به من کمک کرده است. وقتی ۶۰ ساله بودم، از فتق دیسک کمر رنج میبردم. دردناک بود و هیچ دارویی هم کمکی نکرد. یکی از دوستانم گفت که این دو عبارت را تکرار کنم. از صمیم قلب این کار را انجام دادم و بهبود یافتم. الان هشتاد ساله هستم و بیماریام دیگر عود نکرده است. آن مرد هیجان زده شده بود: «امتحانش میکنم. متشکرم خانم.»
از او پرسیدم: «آیا درباره خروج از حزب کمونیست چین (حکچ) برای در امان ماندن شنیدهای؟» او گفت نه. ادامه دادم: «از زمانی که رژیم کمونیستی به قدرت رسید، جنبشهای اجتماعی و سیاسی بیشماری راه انداخته و بیش از ۸۰ میلیون چینی را کشته است. اکنون تمرینکنندگان فالون دافا را مورد آزار و شکنجه قرار میدهد و به مردم اجازه نمیدهد به حقیقت، نیکخواهی، بردباری باور داشته باشند. اعضای حزب بهشدت فاسد هستند. آنها به کشورمان آسیب میزنند و به مردم چین صدمه میرسانند. یک ضربالمثل قدیمی میگوید، «وقتی انسانها نتوانند آن را اصلاح کنند، آسمان این کار را خواهد کرد.» آسمان حکچ را از بین خواهد برد. لطفاً خودت را از حزب و سازمانهای جوانان آن جدا کن. تنها در این صورت است که میتوانی واقعاً ایمن باشی.» او موافقت کرد: «بسیار خوب خانم. من فقط به پیشگامان جوان پیوستم. من و خانوادهام از آن خارج میشویم.»
دو روز بعد در همان مکان دوباره با او برخورد کردم. از دیدن من بسیار خوشحال شد: «خانم! امید داشتم ببینمتان!» سلام کردم: «چه شده؟ خیلی خوشحال بهنظر میرسی.»
گفت: «بعد از اینکه دیروز با هم صحبت کردیم، جملاتی را که به من یاد دادی تکرار کردم و تا آخر روز پایم دردی نداشت. تمام خانوادهام بسیار سپاسگزار هستند و حالا همه معتقدند فالون دافا خوب است. پسر و عروسم میخواهند از پیشگامان جوان خارج شوند، اگر بتوانید به آنها کمک کنید، قدردانتان خواهم بود.» به او گفتم: «از من تشکر نکنید. باید از استاد من تشکر کنید.» تنها نشان یادبود فالون دافا را که همراهم داشتم به او دادم و او با خوشحالی آن را گرفت.
«امروز با اتفاقی خوب روبرو شدم»
راننده کامیونی را دیدم که کارش تحویل کالا به سوپرمارکتها بود. به سمتش رفتم و گفتم: «سلام آقا. کار سختی است که کل روز رانندگی کنید و بارها را تحویل دهید. این روزها بلایای بسیار زیادی رخ میدهد، برخی طبیعی و برخی توسط انسان ایجاد شدهاند. ایمن ماندن نعمت بزرگی است. امیدوارم سالم بمانید.» از من تشکر کرد.
به او گفتم: «تکرار صمیمانه فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است، شرایط سخت را به موقعیتی مطلوب و مساعد تبدیل خواهد کرد.» پرسیدم: «آیا درباره خروج از حکچ برای ایمن ماندن شنیدهای؟» «نه، نشنیدهام» گفتم: «بشر با فاجعهای بزرگ روبروست. آسمان افراد بد را حذف خواهد کرد. حکچ عمیقاً فاسد شده است. مردم خوب را تحت آزار و شکنجه قرار میدهد و از هیچ شرارتی فروگذار نمیکند. آسمان آن را از بین خواهد برد. تنها زمانی که خود را از حکچ و سازمانهای وابسته به آن جدا کنید، میتوانید از متهم شدن به همدستی در جنایاتش جلوگیری کنید.»
راننده نام خود و دخترش را به من گفت و خواست به آنها کمک کنم تا از حزب خارج شوند. با خنده بزرگی که روی صورتش بود گفت: «امروز اتفاقی خوب برایم رخ داد. واقعاً با اتفاقی خوب مواجه شدم.»
برگشتم و شروع کردم به صحبت با کارمند سوپرمارکتی که کالاها را تحویل میگرفت. او به من گفت: «خانم. آنچه را که به راننده کامیون گفتی شنیدم. من عضو حزب هستم و دوست دخترم به اتحادیه جوانان کمونیست پیوسته است. لطفاً به ما هم کمک کنید که از آنها خارج شویم.»
بعد از اینکه به آنها کمک کردم تا از حزب و سازمانهای جوانان آن خارج شوند، هر دو بارها از من تشکر کردند. به آنها گفتم: «از من تشکر نکنید. همه شما باید از استادم تشکر کنید. ایشان به ما گفتند که این کار را انجام دهیم.»
مردم در انتظار نجات هستند
تابستان گذشته در راه بازگشت از بازار روستایی، مردی را دیدم که سر تقاطعی در پیادهرو نشسته بود. طوری به اطراف نگاه میکرد که انگار منتظر کسی بود. از او پرسیدم: سلام منتظر کسی هستی؟ او پاسخ داد: «نه. همینطوری نشستهام. دوست داری بنشینی و کمی استراحت کنی؟»
نشستم و پرسیدم: «بازنشسته شدی؟» خندید و گفت: «خیلی وقت پیش بازنشسته شدم. تقریباً 70 سال دارم.» گفتم: «ایمن بودن نعمت بزرگی است و سلامتی هم همینطور. با سالم ماندن، فرزندان و همسرانمان را از مشکلات زیادی نجات میدهیم.» ادامه دادم: «این روزها، فجایع بسیار زیادی رخ میدهد، فجایع طبیعی و فجایعی به دست انسان. آسمان در حال از بین بردن افراد بد است. ما آدمهای خوبی هستیم و آدمهای خوب همگی باید زندگی امنی داشته باشند. آیا درباره خروج از حکچ برای در امان ماندن شنیدهای؟» او گفت: «حکچ امروزه همه چیز را کنترل میکند و رئیس است.»
به او گفتم: «کشور متعلق به مردم چین است. ما مردم باید رئیس و حکمفرما باشیم. اما امروزه جایی برای عدالتخواهی وجود ندارد. اگر از دولت دادخواهی کنی، دستگیر و حبس خواهی شد. تمرینکنندگان فالون دافا حقیقت، نیکخواهی، بردباری را تزکیه میکنند، اما همچنان بازداشت و شکنجه میشوند. حتی اعضای بدن آنها برای پیوند اعضا برداشت میشود. این غیر انسانی و اشتباه است.»
او با دقت گوش داد و در مورد نوشتههای شکلگرفته طبیعی روی یک تخته سنگ در استان گوییجو صحبت کرد که سقوط حکچ را پیشبینی میکرد. از او پرسیدم: «آیا به حکچ یا هر یک از سازمانهای جوانان آن پیوستهای؟ شاید بخواهی خود را از آنها جدا کنی تا در امان بمانی.» او به راحتی موافقت و از من تشکر کرد. گفتم: «از استادمان تشکر کن. استاد به ما گفتند این کار را انجام دهیم.» قبل از خداحافظی، آدرسش را به من داد و برای دیداری دوباره اظهار خوشنودی کرد.
واقعاً معتقدم که او آن روز آنجا بود و منتظر بود تا یک تمرینکننده دافا او را نجات دهد. همه اینها روابط تقدیری دارند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.