(Minghui.org) در سال ۱۹۹۶ تزکیه در فالون دافا را شروع کردم. اصول دافا، «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری»، به من آموخت که هرگز از  چیزهای که در جامعه به امری عادی تبدیل شده مانند سوء‌استفاده از دیگران پیروی نکنم.

 کشاورز سبزیجات گلخانه‌ای هستم. هنگام فروش سبزیجات کم‌‌فروشی نمی‌کنم و هنگامی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرم هرگز با مردم جروبحث نمی‌کنم. اگر تمرین دافا نبود، هر کاری که دیگران انجام می‌دادند را دنبال می‌کردم.

از بین بردن وابستگی به نفع شخصی

قبل از تزکیه، تنگ نظر و به دنبال شهرت و منفعت شخصی بودم. در آن زمان نمی‌توانستم درست و غلط را تشخیص دهم. مثلاً سابقاً میوه می‌فروختم. یکبار کسی از کنار جایگاه من رد شد و ۵۰ یوان از جیبش روی زمین افتاد، سریع آن را برداشتم و در جیبم گذاشتم. هرگز احساس نکردم که اشتباه است، یا نباید این کار را انجام می‌دادم، به‌ویژه که آن بیش از چیزی بود که در یک روز به‌دست می‌آوردم.

 در سال ۲۰۰۸ یک قطعه زمین اجاره کردم و دو گلخانه برای کاشت سبزیجات ساختم. در ابتدا نمی‌دانستم چه کار کنم، بنابراین از همسایه‌ام خواستم که به من و شوهرم کمک کند تا اصول کشاورزی را یاد بگیریم. خیلی به نحوه پرورش سبزیجات توجه کردم و به‌تدریج تکنیک‌ها را یاد گرفتم.

یکسال خیار کاشتم. بعد از اینکه آنها را برداشت کردم، قبل از اینکه به بازار برده شوند، باید در سبدها قرار می‌گرفتند. سبدها باید با پلاستیک پوشانده می‌شدند، سپس خیارها روی آن قرار می گرفتند. بیشتر کشاورزان قبل از اینکه سبزیجات را برای فروش ببرند، روی سبدها آب می‌پاشند تا سبزیجات تازه‌تر به‌نظر برسند. بنابراین، وزن آب حدود ۱.۵ کیلو به وزن سبد اضافه می‌کرد. از آنجاکه یک کامیون می‌تواند سبدهای زیادی را بارگیری کند، یک نفر می‌تواند از این طریق درآمد بسیار زیادی کسب کند.

به این ترتیب مردم عادی درآمد خود را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دادند. اما می‌دانستم که به‌عنوان یک تمرین‌کننده، نمی‌توانم این کار را انجام دهم. به شوهرم گفتم: «ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. بگذار سبزیجات را قبل از آب پاشی روی ترازو بگذاریم.» شوهرم تمرین‌کننده نبود، بنابراین در ابتدا از این موضوع چندان راضی نبود و گفت: «سایر افراد همه این کار را به این شکل انجام می‌دهند. اگر این کار را نکنیم، به ما ناسزا می‌گویند.» گفتم: «آنچه دیگران می‌گویند در مورد ما صدق نمی‌کند. من یک تمرین‌کننده هستم، نمی‌توانم این کار را انجام دهم و از دیگران سوءاستفاده کنم. اگر از کارهایی که دیگران انجام می‌دهند پیروی کنیم، تقوا از دست خواهیم داد و کارما بدست خواهیم آورد، سپس در نهایت بیشتر از دست خواهیم داد. فقط با داشتن تقوا می‌توانیم ثروت جمع کنیم.» از آنجایی که سال‌ها تزکیه کرده‌ام، او نیز این اصول را درک کرده است، بنابراین دیگر با من بحث نکرد.

بعداً شروع به فروش کرفس کردیم. همسایه‌ام همچنان آنها را با آب می‌شست تا وزن آنها افزایش یابد. هر گلخانه می‌توانست حدود 2700 کیلو کرفس تولید کند که درآمد اضافی برای همسایگانم به ارمغان می‌آورد، اما هنوز تحت تأثیر واقع نشدم. سبزی‌داران می‌گفتند که فقط کرفس تولیدی ما است هیچ وقت کمبود وزن ندارد.

افراد عادی برای کسب سود، رشد سبزیجات را با تزریق نوعی ماده شیمیایی تقویت می‌کردند. فقط چند روز طول می‌کشید تا سبزیجات آماده عرضه به بازار شوند. علاوه بر این، کشاورزان برای جلوه بهتر محصولات، برخی مواد شیمیایی دیگر را نیز تزریق می‌کردند. حتی یک نفر به خانه‌ام آمد تا سعی کند مرا به انجام این کار بکشاند، اما قلبم تحت تأثیر قرارنگرفت.

بسیاری از اطرافیانم می‌گفتند که هنگام خوردن سبزیجات من نگران نیستند، که آن مهر تأییدی بر شخصیت من و همچنین دافا بود. همه آنها می‌دانستند که من دافا را تمرین می‌کنم و در ۱۳ سال گذشته به ایمان خود پایبند بوده‌ام. قبل از آن، از آنجایی که هنوز در حال یادگیری کشاورزی بودم، درآمدم فقط برای تأمین مخارجم کافی بود.

پنج سال پیش بیش از ۳۰هزار یوان از فروش کلم به‌دست آوردم. این موضوع باعث سر و صدای زیادی در منطقه‌ام شد، زیرا هیچ کس باور نمی‌کرد کسی بتواند این همه پول از کلم به‌دست آورد. بعد از شنیدن این حرف، من هم تحت تأثیر واقع نشدم و با آنها بحث نکردم. می‌دانستم که در این سال‌ها کار درستی در فروش سبزیجاتم انجام داده‌ام. وقتی استاد دیدند که شین شینگم به استاندارد رسیده است، با فروش فوق‌العاده به من پاداش دادند و مرا تشویق کردند. می‌دانم اگر چیزی مال من باشد، آن را از دست نمی‌دهم. از این طریق، شوهرم نیز از نزدیک شاهد قدرت دافا بود.

عبور از سختی کارمای بیماری

  قبل از شروع تزکیه اغلب مریض بودم و از بیماری‌های زنان رنج می‌بردم. همچنین کم خونی باعث ایجاد مشکلات زیادی مانند احساس سرگیجه، استفراغ، میگرن و انبساط معده‌ام شده بود. کمی سرما می‌توانست باعث نفخ و دردم شود. در ضمن هر وقت عادت ماهانه داشتم مدت زیادی طول می‌کشید و خیلی دردناک بود. اما پدر و مادرم زیاد به من اهمیت نمی‌دادند، زیرا یک دختر بودم. بنابراین والدینم همدردی بسیار کمی نسبت به من نشان می‌دادند.

 در پاییز ۱۹۹۶ زمانی که احساس ناتوانی می‌کردم، همسایه‌ام به من گفت: «احساس نفخ  می‌کنی؟ چرا به شما یاد ندهم که دافا را تمرین کنی؟ هرگز نمی‌دانی، ممکن است از چیزی که شما را رنج می‌دهد بهبود پیدا کنی.» پس با او به پارک رفتم. از آن زمان به بعد، تزکیۀ دافا را شروع کردم.

در ابتدا نمی‌دانستم که این تزکیه است و فقط آن را به عنوان چی‌گونگ معمولی درنظرمی‌گرفتم. اما، از زمانی که شروع به تزکیه کردم، به راهم ادامه داده‌ام. علاوه بر این، دیگر احساس نفخ نداشتم و عادت‌های ماهانه‌ام نیز عادی شد. بعداً متوجه شدم که پرانرژی‌تر شده‌ام و از تمام بیماری‌هایم خلاص شدم. واقعاً احساس می‌کردم بدنم سبک و عاری از بیماری است. همان موقع فهمیدم که خیلی خوش‌اقبال هستم.

بعدها شروع به راه‌اندازی گلخانه‌هایی برای پرورش و فروش سبزیجات کردم. حجم کار بسیار زیار و کار در زمین بسیار سخت بود. به‌تدریج در انجام تمرینات و مطالعه فا سست شدم. در نتیجه، مداخله جسمی را تجربه کردم.

دچار کمردرد شدم و دردش بیشتر و بیشتر شد. شش ماه گذشت و بهتر نشد. سپس متوجه جدی بودن این موضوع شدم. وقتی به درون نگاه کردم، متوجه شدم که بسیاری از وابستگی‌ها مانند ذهنیت رقابت‌جویی، ذهنیت خودنمایی، حسادت، غرور، شهوت، وابستگی به راحتی، تنبلی، وابستگی به شهرت و علاقه شخصی و غیره را رها نکرده ام. به‌ویژه وابستگی‌ام به‌ راحتی قوی بود.

وقتی این وابستگی‌ها را پیدا کردم خیلی شرمنده شدم. انگار هرگز تزکیه نکرده بودم. سپس تصمیم خود را گرفتم که زمانم را برای مطالعه فا و انجام تمرینات، و همچنین فرستادن افکار درست، اختصاص دهم. کم کم کمرم بهتر شد. اما طولی نکشید که عود کردم. این‌بار حتی نمی‌توانستم کمرم را صاف کنم. صرف‌نظر از اینکه دراز می‌کشیدم یا می‌نشستم، واقعاً دردناک بود. این وضعیت سه روز ادامه داشت بدون اینکه بهتر شود.

همان موقع، آنچه استاد در مورد «راه حل‌های نیک‌خواهانه» بیان کردند به ذهنم رسید. از آن برای برقراری ارتباط با موجوداتی که مرا مورد آزار و شکنجه قرار می‌دادند، استفاده کردم. گفتم: موجوداتی که مرا مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهید، گوش کنید، می‌دانم که احتمالاً به شما بدهکار هستم. ما زندگی پس از زندگی در توهم بوده‌ایم. با این روند که تو به من آسیب می‌زنی و من به تو آسیب می‌رسانم، سپس به نوبت در زندگی بعدی انتقام می‌گیریم. این‌ چه زمانی تمام می‌شود؟ اکنون بسیار خوشبخت هستم که دافا را تمرین می‌کنم، و مطمئن هستم که به کمال خواهم رسید. اگر به آزار و شکنجه من ادامه دهید، ناگزیر با نابودی مواجه خواهید شد. اگر تصمیم بگیرید که از آسیب‌رساندن به من دست بکشید، در آینده به شما برکت خواهم داد. به‌طوری که همه ما راه حل‌های نیک‌خواهانه دریافت کنیم، در این راه شکایات خود را برطرف خواهیم کرد. لطفاً به یاد داشته باشید که «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!»

بعد از اینکه دوبار این را تکرار کردم کمرم دیگر درد نمی‌کرد. می‌دانستم که استاد برایم بسیار تحمل کرده‌اند. در ضمن برای موجوداتی که انتخاب درستی کرده بودند احساس خوشحالی  کردم.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.