فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بعد از نگاه به درون توانستم آنلاین شوم

10 ژانویه 2023 |   شین‌لیانگ، یک تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) از سپتامبر امسال اینترنت را مسدود کرده است. اوایل ماه به‌سختی می‌توانستم وارد اینترنت شوم. وقتی در اواسط ماه برای ارسالدو مقاله که هم‌تمرین‌کنندگان نوشته بودند نتوانستم آنلاین شوم، نگران شدم.

یک روز عصر، هم‌تمرین‌کننده‌ای اتومبیلی قرض گرفت، به‌دنبالم آمد و مرا به خانه‌اش برد تا به اینترنت وصل شوم. بعد از اینکه بالاخره مقالات را ارسال کردیم، مرا به خانه‌ام برگرداند. رفت و برگشت حدود 72 کیلومتر و بسیار پرهزینه بود.

بعد از رسیدن به خانه، با خودم گفتم: «چرا خودم نتوانستم به اینترنت وصل شوم، اما آن تمرین‌کننده توانست؟» افکار بدی به ذهنم آمد: «کامپیوتر او توسط مقامات شناسایی نشده، زیرا او مشغول کار هماهنگی تمرین‌کنندگان است و زمانی برای آنلاین شدن ندارد. من تقریباً هر روز آنلاین می‌شدم و آن‌ها مرا هدف قرار دادند تا از آنلاین شدنم جلوگیری کنند.» با این افکار نادرست، درواقع درحال پذیرفتن این بودم که مقامات مرا از دسترسی به اینترنت محروم کرده‌اند.

متعاقباً هرچه تلاش کردم نتوانستم آنلاین شوم. سه هفته نتوانستم هفته‌نامه مینگهویی را دانلود کنم. به هم‌تمرین‌کنندگان وابسته بودم تا آن را برایم بفرستند. تمرین‌کننده‌ای که به من نزدیک بود می‌توانست آنلاین شود. تمرین‌کننده دیگری در مرکز اطلاعات نیز مشکلی نداشت. من تنها کسی بودم که مشکل داشتم. آنقدر نگران شده بودم که دهانم آفت زد.

فقط در آن زمان بود که فکر کردم باید به درون نگاه کنم. سپس متوجه شدم که به‌دنبال شهرت هستم. مقالاتی نوشته بودم و بعد از انتشار تعدادی از آن‌ها در وب‌سایت مینگهویی دچار شوق و اشتیاق بیش از حد شدم. همچنین وابستگی به عجلهکردن داشتم. بدون توجه به اینکه چه کاری انجام می‌دادم، تا زمانی که تمامش نمی‌کردم، آن را کنار نمی‌گذاشتم، حتی اگر چیزی نمی‌خوردم یا نمی‌خوابیدم.

استاد بیان کردند:

«تزکیه روند دست کشیدن از وابستگی‌های بشری تا بیشترین حد ممکن است. چرا بسیار به آن موضوع اهمیت می‌دهید؟ زیرا آن چیزی که در ذهن شما جای گرفته است، که به آن وابسته هستید و خیلی به آن اهمیت می‌دهید، یک دیوار است- دیواری که مانع شما می‌شود تا بشر بودن را پشت سر بگذارید. من خواستم که شما هریک از افکارتان را به‌تدریج از بشر بودن جدا کنید و وارد حالتی خدایی شوید. اما هر یک فکر شما به این مکان بشری متصل است و گره خورده است. آن درست مانند یک کشتی است که در آستانه آغاز سفر است، اما طناب‌هایش هنوز به اسکله متصل هستند. طناب‌های بسیاری بسته شده‌اند، و نمی‌توانید ترک کنید مگر اینکه آن‌ها را باز کنید.» (آموزش فا در کنفرانس نیوزلند)

دافا یک ابر تاریک بزرگ در ذهنم را از بین برد. توانستم وابستگی‌هایم را که عمیقاً در ته قلبم پنهان شده بودند به‌وضوح ببینم. آیا اگر به رفتن در آن جهت ادامه می‌دادم، تزکیه در دافا را ترک نمی‌کردم؟ اگر تمرین‌کنندگان دافا در رفتارشان از فا پیروی نکنند، چگونه می‌تواند مشکلی وجود نداشته باشد؟ به‌هرحال ناتوانی‌ام در آنلاین شدن چیز خوبی بود: بدون مشکل، شخص پی ‌نمی‌برد که باید به درون نگاه کند. ناتوانی‌ام در آنلاین شدن، راهنمایی استاد برای کمک به خلاص شدن از وابستگی‌ام بود.

سپس خواب واضحی دیدم. من و چند تمرین‌کننده زن (که آن‌ها را نمی‌شناختم) به مکانی زیبا رفته بودیم. نردبان عریضی که به آسمان منتهی می‌شد جلوی‌مان بود. گذرگاهی به‌سمت نردبان، به رنگ قرمز فرش شده بود، با گل‌های زردی که دیوارهایی به ارتفاع 90 سانتی‌متر را در دو طرف شکل می‌دادند. گل‌ها کاملاً شکوفا شده بودند و دیوار صاف و مرتب بود. مثل سرزمین پریان بود. بقیه را در گذرگاه دنبال و شروع کردم پله‌پله از نردبان بالا بروم. بعد از مدتی، صعود سخت‌تر شد. وسط کف پاهایم درد می‌کرد، انگار با هر قدمی که برمی‌داشتم روی نوک یک چاقو پا می‌گذاشتم. آن درد مرا از خواب بیدار کرد.

این رؤیا مرا در مورد مشکلات و جدیت تزکیه روشن کرد. تزکیه سخت‌تر از هر چیزی است که در جامعه عادی تجربه می‌شود. اینکه مرکز کف پایم درد می‌کرد نشان‌دهنده درد قلبم بود، زیرا دست و پا به قلب متصل است. درکم این است که ازبین بردن وابستگی‌های بشری بسیار دردناک خواهد بود. فقط با تحمل درد، وابستگی‌های فرد می‌تواند از بین برود.

در میان مردم عادی گفته‌ای وجود دارد: «فرد طعم شیرین‌ترین شیرینی را نمی‌چشد، اگر تلخ‌ترین تلخی را تحمل نکند.» باید یادآوری کنم که ما در طول زندگی‌های بسیار، مرتکب کارهای بد بسیار زیادی شده‌ایم و در نادانی خود این همه کارما ایجاد کرده‌ایم. استاد مقدار زیادی را برای ما تحمل کرده‌اند، اما خود ما نیز باید مقداری از آن را تحمل کنیم و بپردازیم. اینکه نخواهیم هیچ‌چیزی را تحمل کنیم با قوانین آسمان هم‌خوانی ندارد. مسیر جاودانگی باید سخت باشد.

از طرفی، ایده‌های خوبی دارم و خوب حرف می‌زنم و می‌نویسم. چرا این‌طور است؟ به این دلیل است که استاد خرد مرا باز کرده‌اند. برای مردم عادی انجام این کار دشوار است. این شاهکار استاد است. استاد مرا تشویق کردند. وابستگی‌ام به طلب شهرت، همانند اعتبار گرفتن از چیزی است که متعلق به آسمان است. چه‌چیزی برای من وجود دارد که به آن شوق و اشتیاق بیش از حد داشته باشم؟ اگر استاد مرا نجات نمی‌دادند، ممکن بود تا حالا زنده نباشم، چه رسد به این واقعیت که بتوانم چیزی بنویسم.

پس از اینکه رفتار وحشتناکم را تشخیص دادم، تلاشم را برای مطالعه و ازبر کردن فا دو چندان کردم. هنگ یین ششم را از بر کردم و الآن برای بار دوم در وسط کتاب هستم. روزی یک شعر از بر می‌کنم. هرچقدر هم مشغله داشته باشم، چند دقیقه یا ده دقیقه برای ازبر کردن آن پیدا می‌کنم. خیلی سریع پیش می‌رود، زیرا دومین باری است که آن را از بر می‌کنم. بنابراین اگر وقت داشته باشم، آن را دوباره از بر می‌خوانم. سعی می‌کنم همان‌طور که آن را به‌ خاطر می‌سپارم، به اصول فا آگاه شوم. بار دوم که این کار را انجام دادم، به اصول فای جدیدی که بار اول از دست داده بودم، آگاه شدم. هرچه بیشتر به ‌خاطر می‌سپارم، احساس می‌کنم فا عمیق‌تر و گسترده‌تر است. محتوای فا بسیار عمیق و عظیم است.

استاد خرد مرا ازطریق ازبرکردن هنگ یین ششم طی چند ماه گذشته باز کردند. برای تبریک جشنواره نیمه پاییز به استاد شعرهایی نوشتم. متوجه شده‌ام که این کار خیلی راحت‌تر از گذشته است. آن را در کمتر از 10 دقیقه تمام کردم.

استاد به من چیزهای خوب زیادی داده‌اند. متأسفانه خودم را با پشتکار تزکیه نکرده‌ام. مدیون استاد هستم و ایشان را ناامید کرده‌ام. بنابراین جلوی عکس استاد زانو زدم، به اشتباهاتم اعتراف کردم و درخواست کردم فرصتی به من بدهند تا خودم را اصلاح کنم.

دیروز که کامپیوتر را روشن کردم ابتدا نتوانستم آنلاین شوم. از استاد کمک خواستم. این پیام روی صفحه کامپیوتر به نمایش درآمد: «سیستم درحال به‌روزشدن است، لطفاً یک دقیقه دیگر راه‌اندازی مجدد کنید.» این کار را کردم و به‌طور معجزه‌آسایی توانستم آنلاین شوم. سیگنال خیلی خوب بود و مقالاتی را که جمع‌آوری کرده بودم به وب‌سایت مینگهویی ارسال کردم.

امروز هم همین کار را کردم. آنلاین شدم و مقالات را با موفقیت ارسال کردم. برنامه‌های رادیو مینگهویی را هم دانلود کردم.

 استاد، به‌خاطر اینکه نجاتم داده‌اید متشکرم.

دیگاه‌های بیان‌شده در این مقاله بیانگر نظرات نویسنده است. تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. مینگهویی محتوای آنلاین خود را به طور منظم و در مناسبت‌های خاص منتشر و ارائه می‌کند.