(Minghui.org) بیست سال پیش، دخترعمویم، یان، چند خواب ناراحتکننده دید که باعث شد احساس سرگردانی کند. من از بینشهایی که از تمرین فالون گونگ بهدست آورده بودم برای کمک به توضیح رؤیاهای او استفاده کردم و دیدگاه او نسبت به زندگی تغییر کرد.
در آن زمان یان مدیر اداره آموزشوپرورش منطقه بود. او یک روز بعد از کار، به دیدار من آمد و از خوابهای بدش به من گفت:
«در اولین خواب، سوار اتوبوسی بودم که از یک جاده کوهستانی خطرناک عبور میکرد. وقتی اتوبوس بهسمت لبه صخره پیچید، خیس عرق از خواب بیدار شدم. در خواب بعدی، در اتومبیلی بودم که در امتداد جادهای پرپیچوخم درحال حرکت بود. درحالیکه انتظار داشتم اتومبیل بهطور کامل توقف کرده باشد، یک پایم را بیرون از در اتومبیل گذاشتم. بهطور غیرمنتظرهای، اتومبیل به جلو حرکت کرد و قبل از اینکه درنهایت متوقف شود، یک پایم داخل و پای دیگرم بیرون قرار داشت.»
«در آخرین رؤیا در اتوبوس دیگری بودم و این بار در جنگلی انبوه درحال حرکت بودم. اتوبوس در یک چهارراه با تابلویی که نشاندهنده کوره سوزاندن اجساد در سمت چپ بود، توقف کرد. در سمت راست متوجه شدم که مردم زیر بنری که رویش عبارت "فالون گونگ" نوشته شده بود، چیگونگ تمرین میکردند.»
ازآنجاکه یان میدانست فالون گونگ را تمرین میکنم، از من خواست تا در توضیح رؤیاهایش به او کمک کنم.
گفتم: «اتوبوسی که با سرعت بهسمت صخره میرود، نماد خطر بالقوه زندگیات است. امروزه متأسفانه رشوه در میان مقامات دولتی عادی شده است. استادمان اصل "بدون ازدست دادن چیزی بهدست نمیآید" را به ما آموختهاند. هیچچیز رایگان نیست. برای باز پرداخت بدهیتان، ممکن است بیمار شوید یا حتی بمیرید.»
«رؤیای دوم آشفتگی درونیات را نشان میدهد که ناشی از اعمالی است که بر وجدانت سنگینی میکند. یک پا در داخل و یک پا بیرون اتومبیل نشاندهنده این مبارزه است. خواب سوم بیانگر دوراهی در زندگیات است. باید یک مسیر را انتخاب کنی. حضور فالون گونگ در رؤیاهایت یک انتخاب است و ممکن است به آیندهات اشاره داشته باشد.»
نسخهای از جوآن فالونرا به او ارائه دادم و توصیه کردم که آن را بخواند. او یک هفته بعد برگشت و گفت که کتاب را خوانده است. گفت که از متن کتاب درک کرده که با کارهای خوب تقوا جمع میکند، درحالیکه کارهای بد باعث ایجاد کارما میشوند. او گفت پشیمان است که وقتی به او پیشنهاد کردم فالون گونگ را تمرین کند، به حرفم گوش نداد. او گفت که استاد و فالون گونگ او را در زمان نیاز، نجات و راه روشنی را به او نشان دادند.
همچنین گفت که پس از قبول یک آپارتمان 2000متری از یک شرکت ساختمانی بهعنوان رشوه، با مشکلاتی روبرو شده است. او براساس آن رشوه، چند پروژه ساختمانی مربوط به اداره آموزشوپرورش خود را به آن شرکت داد. او به یاد آورد که سالها پیش، وقتی معلمی در منطقهاش که تمرینکننده فالون گونگ بود، آپارتمانی را که اداره برایش درنظر گرفته بود با مهربانی رد کرد، بسیاری از کارکنان و کارمندان نتوانستند او را درک کنند. حالا او میفهمید که آن معلم واقعاً منفعت شخصیاش را رها کرد. همچنین میدانست که چرا رژیم کمونیستی فاسد باید فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار دهد، زیرا آن بسیار صالح است.
او با درک جدیدش، آن آپارتمان را به شرکت ساختمانی پس داد و به مدیر آن شرکت گفت: «من تحویل پروژهها به شرکت شما را تأیید کردم، زیرا شما شهرت خوبی دارید. ما در آینده با هم کار خواهیم کرد، اما نمیتوانم آپارتمان شما را بپذیرم.»
از انتخاب او بسیار خوشحال شدم و گفتم: «آسمان از همه کارهای ما آگاه است.»
او پاسخ داد: «درست است! باید آسمانی باشد که خطای مرا میبیند و آنها را ازطریق رؤیاها به من یادآوری میکند.»
در سال 2004 به او پیشنهاد کردم کتاب «نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست» را بخواند. پس از خواندنش، تمام خانوادهاش با استفاده از نام واقعیشان از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن خارج شدند. در سال 2015 که تمرینکنندگان بسیاری علیه جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیستی، شکایت کردند، خانواده یان با نام واقعی خود برای حمایت از این تلاش امضا کردند.
اکنون هم دخترعمویم و هم شوهرش درحالیکه حدود 80 سال دارند از سلامتی کامل برخوردارند. بهرغم پاندمی کووید، خانواده آنها از برکت برخوردار شدند و هیچکدام از آنها مبتلا نشدند.
یان پس از خواندن مقاله بنیانگذار فالون گونگ استاد لی هنگجی با عنوان «انسان چگونه پدید آمد» تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: «مردم فقط با پایبندی به آموزههای استاد و فاصله گرفتن از حزب کمونیست چین میتوانند از فاجعه فراتر بروند و عصر جدیدی را آغاز کنند.»