(Minghui.org) شعبه لس آنجلس سلسله تانگ جدید (NTD) و گروه رسانهای اپک تایمز اولین کنفرانس تبادل تجربیات تزکیه رسانهای کالیفرنیای جنوبی را در 26نوامبر2023 برگزار کردند. شانزده تمرین کننده فالون دافا در مورد چگونگی حذف وابستگیهایشان در حین کار برای رسانه خود صحبت کردند. آنها همچنین گفتند که در هنگام مواجهه با مشکلات، توانستند با پیروی از دافا خود را اصلاح کنند، وجدان درست و متعالی را که یک شخص رسانهای باید داشته باشد، حفظ و اطلاعات واقعی را به جهان منتقل کنند.
کنفرانس تبادل تجربه ایامجی۲۰۲۳ در 26 نوامبر برگزار شد.
یک تمرینکننده روی صحنه در مورد تجربیاتش صحبت میکند.
پس از اینکه تمرینکنندگان تجربیات تأثیرگذار خود را بازگو کردند، شرکتکنندگان گفتند که بسیار بهرهمند شدند. همه گفتند که شخصاً شاهد قدرت دافا بودند، و از مراقبت استاد، که در هر مرحله از راه آن رااحساس میکردند، حتی بیشتر سپاسگزارند. همچنین باعث شد آنها فرصت تمرین تزکیه در رسانه را گرامی بدارند.
یک مالک سابق کسب و کار در سال 2017 به اپک تایمز انگلیسی پیوست و بهعنوان هماهنگکننده پروژه در کنار مسئولیتهای دیگر فعالیت میکند. او گفت که کار بیپایان یکی پس از دیگری آزمایشها و محنتهایی را به همراه داشت که باعث شد از نگاه به درون غافل شود، بهخصوص در مورد از بین بردن حسادت.
او گفت که بهعنوان یک هماهنگکننده، راحت است که به کاستیهای برخی از اعضای گروه اشاره و آنها را سرزنش کرد. «درک من این است که برخی از اتهامات ممکن است از روی حسادت باشد. وقتی در مورد کسی نظر منفی دارم، از او برتر به نظر میرسم، اما این از حسادت و خودخواهی شدید ناشی میشود.»
«وقتی بزرگ میشدم، قبول اینکه دیگران بهتر از من هستند برایم سخت بود.» او میدانست که حسادت وابستگی قویای است که باید آن را از بین ببرد، زیرا حسادت باعث میشود روی کاستیهای دیگران تمرکز کند و خوبی دیگران را نبیند. پس از مشاهده این کاستی، او به رفتار طبق اصولی که استاد در جوآن فالون بیان کرده بود، توجه بیشتری کرد.
او همچنین شاهد قدرت خارقالعاده دافا بود. برای شرکت در یک شام و معرفی اپک تایمز مجبور شد دو ساعتونیم تا شهر دیگری رانندگی کند. او بهطور غیرمنتظرهای در طول مسیر با ترافیک مواجه شد و مجبور شد راه میانبری را انتخاب کند که از یک جاده کوهستانی باریک سر درآورد. همانطور که او رانندگی میکرد، جاده باریک و باریکتر و وضعیت ترافیک بدتر میشد و تلفن همراهش آنتن نداشت. او در جستجوی مشکلاتش به درون نگاه کرد و از استاد برکت و رحمت خواست.
«همانطور که رانندگی میکردم، جاده عریضتر و گستردهتر شد و من به مقصد نزدیک و نزدیکتر شدم.» او بالاخره به سلامت رسید، اما رانندگی معمول ۲ساعتونیمه، حدود ۴ ساعت طول کشید. او فکر میکرد که این فرصت را برای روشنگری حقیقت از دست داده است، اما برگزارکننده مراسم به او گفت: «عجله کن و چند لقمه بخور، چون آنها میخواهند به صحبتهایت گوش دهند.»
او گفت: «باورم نمیشد که سخنرانی را برای من به تأخیر انداختند.»
وانگ زییی هشت سال است که در رسانه فعالیت میکند. او گفت که بهعنوان یک سرپرست جوان همیشه فکر میکرد که هیچ جاهطلبی برای کسب منصب ندارد، اما با شنیدن تعارف و تحسین، احساس خوشحالی مبهمی میکرد که در درازمدت نیز حسادت او را برمیانگیخت. وقتی میدید شخص دیگری کاری را انجام میداد که با ایده او همخوانی نداشت، احساس تعارض میکرد. او فکر میکرد که ایدهاش بهتر است و به توانایی طرف مقابل شک داشت.
در ابتدا او این واکنشش را نادیده گرفت. خوشبختانه، از طریق مطالعه مداوم فا و گوش دادن به تبادل تجربه سایر تمرینکنندگان، به درون نگاه کرد و متوجه شد: «وقتی دیگران از من تعریف میکنند، باید آن را با ذهنی باز بپذیرم، زیرا هر آنچه دارم توسط استاد و فا داده شده است. من فقط میخواهم از تواناییها و خردم استفاده کنم تا بتوانم مأموریتم را به پایان برسانم.»
او بهتدریج متوجه رنجشش شد. او گفت که در گذشته، حتی وقتی اتفاقات کوچکی میافتاد، مثلاً هنگام رانندگی از کنار کسی رد میشد، شکایت میکرد. «متوجه شدم که نهتنها به راحتی دیگران را سرزنش میکنم، بلکه بیصبرم و حتی از معیارهای دوگانه برای سنجش دیگران استفاده میکنم.» وقتی اوضاع بر وفق مراد او پیش نمیرفت، احساس رنجش میکرد، که مستقیماً بر ذهنیت او در برخورد با مشکلات تأثیر میگذاشت.
در طول یک جلسه تبادل تجربه دپارتمان، صحبتهای یک تمرینکننده او را غافلگیر کرد. تمرینکننده گفت: «وقتی در مورد کسی شکایت و نارضایتی شنیدم، پاسخ اولیهام این بود که «چطور فلانی میتواند اینطور باشد؟» این نوع تفکر وابستگی مرا برانگیخت، و حتی شروع به بحث میکردم. به جای اینکه به درون نگاه کنم تا ببینم چه کاری را خوب انجام ندادم.»
خانم وانگ پس از شنیدن این موضوع، نمیدانست که آیا این موضوع در مورد خودش نیز صادق است یا خیر. «بهتدریج توانستم مکث کنم و به این فکر کنم که آیا لازم است چیزی بگویم یا حرفم ممکن است باعث ناراحتی کسی شود. گاهی اوقات بعد از اینکه متوجه میشدم، میتوانستم قبل از شروع به صحبت متوقف شوم.»
در جامعه پیچیده امروزی، او بهخاطر برخورداری از راهنمایی دافا سپاسگزار است که به او یادآوری میکند و افکار بد او را از بین میبرد تا بتواند آرام شود و مشکلاتش را بررسی کند.
ژانگ یونگ، فوق دکترای سابق آکادمی علوم چین، پس از پیوستن به رسانه، مسئول تولید تبلیغات و فیلمبرداری فیلم بود. یک سال پیش پس از انتقال به بخش جدید، او این فرصت را پیدا کرد تا از وابستگیاش به شهرت بهعنوان یک روشنفکر خلاص شود.
«قبل از انجام تبلیغات، بیشترِ آن از ابتدا تا انتها توسط یک نفر انجام میشد. این بار افراد زیادی با هم در این پروژه همکاری کردند. اولین بار بود که در این شرایط قرار میگرفتم و همچنین فرصت خوبی برای بهبود مهارتهایم بود.» او توضیح داد که هماهنگی با چند نفر فرصتهای زیادی برای آزمون شخصیت یک فرد فراهم میکند.
«یک بار، پس از پایان نوشتن فیلمنامه، همکارم جلوی دوربین نشست و تله پرامتر(دستگاهی که متن را به گوینده نشان میدهد) را تماشا کرد. همانطور که داشت صحبت میکرد، ناگهان از جملهای ابراز نارضایتی کرد و احساس کرد که آن جمله به اندازه کافی محاورهای نیست. او عصبانی شد و فیلمبرداری را متوقف کرد.»
من غافلگیر و ناراحت شدم. فکر کردم: «متن را نوشتم و خیلی وقت پیش برایت فرستادم. از قبل نخواندی و فقط زمانی آن را خواندی که ما فیلمبرداری را شروع کردیم، اما دیگران را مقصر میدانی.» در همان زمان میدانستم که زمان بهبود شینشینگم فرا رسیده است.»
آقای ژانگ به آموزههای استاد در جوآن فالون درباره تزکیه شینشینگ فکر کرد. او متوجه شد که وقتی همه چیز بهطور ناگهانی اتفاق میافتد، نمیتوان فقط به درست یا غلط بودن در ظاهر نگاه کرد. کلید این است که وابستگیهای خود را کشف و خود را تزکیه کنید. او گفت که این موضوع بر وابستگی او به شهرت تأثیر گذاشت که باعث شد افکارش نامتعادل شوند.
«وقتی با افکار درست به آن نگاه کردم، مشکلی وجود نداشت. سریع ذهنیتم را تنظیم کردم و با آرامش به همکارم گفتم: «ببخشید، موقع نوشتن متن خوب فکر نکردم و به دیالوگها توجه نکردم. چطور است که اینطوری عوضش کنی؟» همکار بلافاصله خودش را جمع و جور کرد و با لبخند گفت که خوب است.
پس از آن دیگر مشکلی در همکاری این دو وجود نداشت، فیلمبرداری با موفقیت به پایان رسید و یک اختلاف بلافاصله حل شد.
رودی یک تمرینکننده جدید است و اخیراً به رسانه پیوست. او گفت که پس از شروع تمرین فالون دافا در سال 2020، زندگی او دستخوش تغییرات بزرگی شد. زمانی که او برای اولین بار تمرین را آغاز کرد شگفتی خاص دافا بهطور ویژهای برایش بسیار مهم و آشکار بود. هنگامی که در زندگی روزمره خود افکار و وابستگیهای بشری گوناگونی داشت، با دریافت برکت و رحمت از سوی استاد، توانست افکار درستش را در همه حال حفظ کند.
اما به آرامی متوجه شد که در تزکیهاش سست شده است. «من فا را زیاد مطالعه نمیکردم، تمرینات را به اندازه کافی انجام نمیدادم و چندان حقیقت را روشن نمیکردم. افکار و اعمال درست من نیز شروع به سست شدن کردند و اثربخشی من در نجات مردم نیز رو به نزول رفت.»
این نوع تنبلی چالشهای زیادی را به وجود آورد. گاهی اوقات، چیزهایی در محل کار، خانه، و غیره او را مضطرب میکرد، که همچنین مانع از داشتن افکار درست کافی یا بهبود شینشینگش میشد و حتی در هنگام نوشتن مقاله او را از انجام بهترین کار باز میداشت.
او به یاد داشت که بهترین راه حل برای غلبه بر چالشهای زیاد این است که سعی کنیم سه کار را هر روز انجام دهیم. من باید مانند ابتدای شروع تمرین ذهنیت سختکوشی داشته باشم و تا آنجا که ممکن است فا را مطالعه کنم.» وقتی این کار را کرد متوجه شد که بسیاری از مشکلات به راحتی حل شدند.
رودی گفت اگرچه تمرین تزکیه در جامعه عادی چالشهای بزرگی دارد، چه در گروه رسانهای اپک تایمز کار کند، چه فا را بخواند و تمرینها را با همتمرینکنندگان انجام دهد، بسیار احساس خوششانس میکند. «من در میدانی از افکار درست هستم که توسط همتمرینکنندگان ساخته شده است. ما از هیاهوی دنیا و انواع اختلافات دوری میکنیم.»