(Minghui.org) وقتی مدیرم در محل کار، بهعلت حجم کاری زیاد همکارم، از من خواست که بخشی از مسئولیتهای کاری او را به عهده بگیرم، بدون تردید موافقت کردم. اما پس از اینکه کارهایش سبک شد، از او خواستم مسئولیتهایش را دوباره عهدهدار شود، اما او برای به تعویق انداختن آن، به انواع بهانهها متوسل شد.
به او گفتم: «نمیتوانی اینطور عمل کنی. من تا الان خیلی از مشکلاتت را حل کردهام. حالا باید خودت کارت را انجام دهی.»
او بیمیل بود. اما حرفی هم نمیزد.
پس از آن، از حرفی که زدم ناراحت بودم، انگار اشتباه کرده بودم. فکرِ سمتِ مهربانم این بود که هنوز هم میتوانم علاوهبر کارهای خودم از عهده کارهای او هم برآیم و بگذارم یک هفته استراحت کند. از نظر ذهنی خودم را آماده کردم تا در صورت درخواستش، به کمک کردن به او ادامه دهم. اما او بهجای صحبت با من، به سراغ مدیرمان رفت و او را متقاعد کرد که این روند، یعنی انجام کارهایش به وسیله من ادامه یابد. این اقدام او ناراحتم کرد.
وقتی در خانه مدیتیشن میکردم، افکار شکایتآمیز از همکارم مدام در ذهنم ظاهر میشد. بلافاصله هشداری دریافت و به خودم یادآوری کردم: «اینها افکار من نیستند. حاضرم به او کمک کنم. از اینکه از من به مدیر شکایت کرده، از او عصبانی نیستم. همهچیز را سبک میگیرم و تحت تأثیر قرار نمیگیرم. حاضرم به او کمک کنم.»
سپس افکار بدم ناپدید شدند. وقتی افکارم درست و با فا مطابقت داشته باشد، نیروهای کهن هیچ شانسی برای مداخله با من ندارند. با ادامه مدیتیشن، آرام و آرامتر شدم.
از این طریق فهمیدم که باید تمیز دهیم کدام افکار متعلق به ماست و کدام افکار متعلق به ما نیست. برای ارزیابی شرایط باید از فا استفاده کنیم، نه عقاید و تصورات بشری.
اخیراً، تمرینکنندگان در منطقه ما تصمیم گرفتند بهمدت یک هفته در خانه من فا را مطالعه کنند. از صبح مشغول آمادهسازی شدم. وقتی تقریباً زمان شروع مطالعه فرارسید، کسی نیامد. با یکی از تمرینکنندگان تماس گرفتم که به من اطلاع داد مکان را تغییر دادهاند. گفتم: «چرا کسی این موضوع را به من نگفت؟ هیچکس به من فکر نکرد. من اینجا تا این لحظه منتظر همه بودم!»
آن تمرینکننده بارها عذرخواهی کرد. پس از آن فکری به ذهنم خطور کرد: «آنها خیلی غیرقابلاعتماد هستند!»
هنگام خروج از خانه دوباره فکرم را به یاد آوردم و بلافاصله هشیار شدم: «درست نبود، آن فکر من نبود. نمیتوانم بگویم که تمرینکنندگان قابلاعتماد نیستند. این رخداد را نیروهای کهن نظم و ترتیب دادهاند. باید آنها را نفی کنم. نمیتوانم درباره تمرینکنندگان اینگونه فکر کنم. در دام نیروهای کهن نمیافتم. نیروهای کهن میخواستند بین تمرینکنندگان شکاف ایجاد کنند. اگر بتوانم نقشه آنها را ازطریق فا ببینم، نیروهای کهن نمیتوانند موفق شوند.»
استاد بیان کردند:
«بلکه، برای این است که کاری کنیم درحالیکه نظم و ترتیب نیروهای کهن را نفی و با آزار و شکنجه مخالفت میکنید، به فا اعتبار بخشید و از این طریق به سمت الوهیت به پیش بروید.» («آموزش فا در تلهکنفرانس بینالمللی»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
متوجه شدم که نفی نیروهای کهن همانند اعتبار بخشیدن به فا است و ما باید دائماً مراقب آنچه به ذهنمان میآید باشیم.
مطالب بالا درک شخصی من است. لطفاً به هر آنچه با فا مطابقت ندارد، اشاره کنید.
یادداشت سردبیر: این مقاله فقط بیانگر درک فعلی نویسنده است که با تمرینکنندگان به اشتراک گذاشته شده است تا بتوانیم «در مطالعه و تزکیه خود را با یکدیگر مقایسه کنیم». («تزکیه راسخ»، هنگ یین)
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.