(Minghui.org) من پزشک طب چینی هستم، 78 ساله، که در سال 1998 فالون دافا را کسب کردم. در طول سال‌ها، حرفه من این فرصت را به من داده است که با افراد زیادی درباره دافا صحبت کنم.

پدرشوهر یکی از دوستانم پارسال در 82 سالگی دچار خونریزی شکمی و یک هفته در بیمارستان بستری شد اما درمانی که انجام دادند مؤثر نبود. پزشکی به او پیشنهاد کرد که به بیمارستان استان برود. خانواده او نگران وضعیتش بودند و مطمئن نبودند باید چه‌کار کنند. بنابراین آنها از من کمک خواستند.

وقتی این تماس را دریافت کردم سه نگرانی داشتم. اولاً، وضعیت او احتمالاً بسیار وخیم باشد و ممکن است قابل نجات نباشد. ثانیاً این که پزشک بیرونی در معالجه بیماری که در بیمارستان است دخالت کند، قابل قبول نیست. سوم، ممکن است سرطان داشته باشد.

احساس کردم این فرصت خوبی بود تا حقایق دافا را به دوستم و خانواده‌اش بگویم و دربارۀ هرگونه تبلیغات دولتی که ممکن است شنیده باشند روشنگری کنم. با آنها تماس گرفتم و گفتم پسرم که او هم پزشک طب چینی است مرا همراهی می‌کند. آنها خوشحال شدند و با اتوموبیل به دنبال من آمدند.

در اتوموبیل از نگرانی‌هایم به آنها گفتم. دوستم گفت: «خیلی خوشحالیم که قبول کردید پدرشوهرم را ببینید. لطفاً به بیمارستان بیایید و به او نگاهی بیندازید. ما او را از بیمارستان خارج خواهیم کرد و بلافاصله به خانه می‌رویم. اگر او را به بیمارستان استان می‌بردیم، احتمالاً مجبور بودیم پول زیادی خرج کنیم و در نهایت نتوانیم او را نجات دهیم. ما فقط تمام تلاشمان را خواهیم کرد و شما نیازی نیست نگران باشید. این که آیا او می‌تواند آن را پشت سربگذارد یا نه به آسمان بستگی دارد.»

بیمار را در بیمارستان دیدم. اگرچه رنگ‌پریده و ضعیف به‌نظر می‌رسید، اما ذهنش روشن و هوشیار بود.

دوستم مراحل ترخیص پدرشوهرش را انجام داد و او را به خانه رساندیم. به دوستم گفتم برای بیمار یک کاسه سوپ برنج بپزد، چون یک هفته است که هیچ غذایی نخورده است.

بعد از اینکه کمی انرژی گرفت به او داروی چینی دادم. در همین حال، به او گفتم که صمیمانه این عبارت را تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است».

بیمار اراده قوی برای زنده ماندن داشت و به تکرار عبارات ادامه داد. پس از اتمام اولین دوره طب چینی، خونریزی او متوقف شد. پس از انجام یک سری درمان‌های دقیق، در عرض یک ماه به‌طور کامل بهبود یافت. اکنون بیش از یک سال از آن زمان گذشته است و بیماری‌اش اصلاً عود نکرده است.

جان این مرد نجات یافت. خانواده از مشکلات زیادی در امان ماندند و مجبور نبودند پول بیشتری در بیمارستان دیگری خرج کنند. خواستند با هدایایی از من تشکر کنند، اما من گفتم به چیزی نیاز ندارم. از اعتماد آنها به من و معجزه‌ای که با خلوص آنها در اعتماد به «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» حاصل شد سپاسگزار بودم. اگر می‌خواهند از کسی تشکر کنند، باید از استاد لی هنگجی، بنیانگذار و معلم فالون دافا تشکر کنند.

به دوستم و همه اعضای خانواده‌اش کمک کردم تا از حزب کمونیست چین (ح‌.ک‌.چ) و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. به آنها گفتم که تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» آنها را تحت محافظت آسمان قرار خواهد داد.

دوستم را بیش از 10 سال است که می‌شناسم و او یکی از بیماران من بود. او یک وکیل و یک خبرنگار است. ما اغلب به دیدن یکدیگر می‌رفتیم و با هم خوب بودیم. او در نوشیدن الکل ید طولایی داشت و اغلب مائوتای (یک مشروب معروف چینی) و دیگر مشروبات الکلی گران قیمت می‌نوشید که به من نشان می‌داد وضع مالی خوبی دارد. از او خواستم که نوشیدن الکل را ترک کند، اما او گفت که به‌دلیل معاملات تجاری‌اش دشوار است.

در طول صحبت‌هایمان متوجه شدیم که دیدگاه‌های مشترک زیادی داریم. به او گفتم که حادثه خودسوزی میدان‌تیان‌آنمن صحنه‌سازی شده بود. توضیح دادم که ویدیویی از این رویداد یک فرد به شدت سوخته را نشان می‌دهد که سرش پر از مو بود و موهایش نسوخته بود.

همچنین نسخه‌ای از کتاب جیانگ زمین واقعی و بعداً نسخه‌هایی از فالون گونگ و مجموعه‌ای از اشعار استاد لی با عنوان هنگ یین ۳ را به او دادم. او پس از خواندن متن زیر، سرانجام به عواقب نوشیدن الکل پی برد و تصمیم گرفت که آن را ترک کند:

«الکل مخدری است که راهی شکم می‌شود
ترک اعتیاد آن سخت است
یک لیوان شاید تسکین‌بخش نگرانی‌ها باشد
اما ده لیوان نیشخند اهریمنان را در پی دارد..»
(«رهسپار شکم»، هنگ یین 3)

او ده‌ها تن از دوستان و اقوامش را برای مداوا نزد من آورده است. اکثر آنها از ح‌.ک.‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شده‌اند. آنها همچنین یاد گرفتند که برای ایمن ماندن و داشتن آینده‌ای خوب «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کنند.

دوست من ارتباط و نفوذ گسترده‌ای با افراد طبقه بالای اجتماع دارد. امیدوارم او در این لحظه حساس مؤثر باشد و به نجات افراد بیشتری کمک کند.

من قانون بزرگ را تزکیه می‌کنم و به ارزش‌های سنتی و اخلاق طب چینی پایبند بوده‌ام. تجربیات خود را از پزشکی و تزکیه در دافا ترکیب می‌کنم تا در مورد حقایق آزار و شکنجه با معلمان، اساتید، دانشجویان، وکلا، خبرنگاران، افسران و مقامات دولتی که برای دیدن من می‌آیند صحبت کنم. وقتی از آنها می‌خواهم از ح‌.ک.‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند، نتایج خوب بوده است.