(Minghui.org) یک روز مأمور پلیسی با پسرم تماس گرفت و گفت که تعدادی از آنها از من میخواهند بیانیه تبدیل را امضا کنم. آن مأمور پرسید که آیا میتوانند به خانهام بیایند و من موافقت کردم.
در گذشته هر وقت پلیس به خانهام میآمد تا سرحد مرگ میترسیدم. از دستگیر شدن میترسیدم و جرئت نداشتم در مورد فالون دافا با آنها صحبت کنم.
اخیراً، پس از خواندن مقالات تبادل تجربه بسیاری از همتمرینکنندگان در وبسایت مینگهویی و مطالعه بیشتر فا، نظرم تغییر کرد.
فهمیدم که من کسی هستم که میتوانم پلیس را بیدار کنم. از استاد، بنیانگذار فالون دافا، خواستم که به من کمک کنند.
افکار درست فرستادم تا عناصر بدی که آن مأموران را کنترل میکرد، از بین ببرم. تمرینکنندگان دافا قهرمانان داستان هستند، و من باید برایشان توضیح دهم که فالون دافا درباره چیست.
وقتی پلیس در زد، آرام بودم. آنها را به داخل دعوت کردم. مأموران مدارک خود را نشان دادند و خود را معرفی کردند.
پیشنهاد دادم کمی گپ بزنیم و آنها هم موافقت کردند. منتظر صحبت آنها نشدم و شروع به روشنگری حقیقت کردم.
گفتم: «فالون دافا تمرینی برای بهبود بدن و ذهن است. تمرینکنندگان از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پیروی میکنند تا فرد خوبی باشند.»
«فرد باید صادق، مهربان و بردبار باشد، وقتی اختلاف و درگیریای وجود دارد به درون نگاه کند، وقتی مورد حمله قرار میگیرد، تلافی نکند یا وقتی به او توهین میشود، جواب ندهد. یک تمرینکننده واقعی دارای خصوصیات اخلاقی خوب و رها از بیماری است.»
فالون دافا در سراسر جهان تمرین میشود و کتابهایش به بیش از چهل زبان ترجمه شدهاند. در خارج از چین از آن بهخوبی استقبال می شود، اما آن در چین مورد آزار و شکنجه قرار میگیرد.»
«فالون دافا همیشه در چین قانونی بوده است. گرچه آن از ژوئیه1999 تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است، اما دو اطلاعیه از سوی وزارت امنیت عمومی، که در سال 2000 و 2005 بهطور جداگانه صادر شده است، فهرستی از چهارده سازمان فرقهای را ارائه میکند که فالون دافا را شامل نمیشود.»
«لیو بینجی، مدیر اداره کل مطبوعات و انتشارات، در تاریخ 1مارس2011 سندی را امضا کرد که ممنوعیت کتابهای فالون دافا را لغو میکند و نشان میدهد که چاپ و مالکیت کتابها و مطالب فالون دافا در چین قانونی است.»
دلیل تمرینم را هم گفتم: «من بیماریهای زیادی داشتم، ازجمله کمخونی، سینوزیت، رینیت آتروفیک و بیماری چشم. دنبال درمان رفتم، اما هیچکدام جواب نداد. خوشاقبال بودم که دافا را یاد گرفتم، و پس از پیروی از اصول آن یعنی حقیقت، نیکخواهی، بردباری، بیماریهایم برطرف شدند و خصوصیات اخلاقیام بهبود یافت.»
«بعد از درگذشت شوهرم، آن واحد کار تقسیم شد و به همه پول دادند. من 3000 یوان اضافی دریافت کردم، اما آن را پس دادم. خانوادهام فکر میکردند احمق هستم که چنین کاری کردم، و من به آنها گفتم که بهعنوان یک تمرینکننده، نمیخواهم چیزی را که مال من نیست، بگیرم.»
«من و شوهرم از والدین شوهرم که هشتادساله بودند مراقبت کردیم، بدون اینکه از چهار فرزند دیگرشان کمک مالی دریافت کنیم. بعد از مرگ شوهرم، مراقبت از والدین شوهرم و نگهداری از مغازه بهطور همزمان برایم سخت بود.»
«بنابراین تصمیم گرفتیم که همه پول بدهند و کوچکترین خواهر از آنها مراقبت کند. من هم کمک مالی کردم. اگر تمرینکننده دافا نبودم، فردی خودخواه بودم که فقط به نفع شخصیام اهمیت میدادم.»
مأموران بدون وقفه گوش میدادند، بنابراین ادامه دادم و گفتم: «گسترش دافا برای ارائه نجات به بشر است. درحالحاضر انواع فجایع وجود دارند، ازجمله همهگیری.»
«امیدوارم همه به یاد داشته باشید که "فالون دافا خوب است، و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است." و تمرینکنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار ندهید. به این ترتیب از آسیب جلوگیری میکنید و آینده روشنتری خواهید داشت.»
رئیس گروه گفت: «این اعتقاد شخصی تو است. هیچ اشکالی ندارد که طبق حقیقت، نیکخواهی، بردباری عمل کنی و انسان خوبی باشی. ما فقط به رفتار مردم نگاه میکنیم.»
گفتم: «آیا در مواردی که شما رسیدگی کردهاید، مانند قتل، آتشسوزی، کلاهبرداری، اختلاس، فحشا، قمار، و خرید و فروش مواد مخدر، هیچ تمرینکنندهای دخیل بوده است؟ اگر آزار و شکنجه نبود، افراد بیشتری دافا را تمرین میکردند و ارزشهای اخلاقی جامعه بهبود مییافت. آیا این عالی نیست؟»
رئیس پلیس لبخندی زد و سری تکان داد. از جایش بلند شد و گفت: «دیر شده و باید برویم.» او دستم را فشرد و رفت.
تحت محافظت استاد، موضوع امضای بیانیه «تبدیل» از کانون توجه خارج شد.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تههه خواهد کرد.