(Minghui.org) تمرین معنوی فالون دافا از سال 1999 در چین مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است. پلیس مریدان این روش را بازداشت میکند و در پی آن تمرینکنندگان محاکمه میشوند. سپس پلیس در تلاش برای وادار کردن تمرینکنندگان به رها کردن ایمانشان، آنها را به جلسات شستوشوی مغزی و زندان میفرستد. در سال 2001، بهدلیل تمرین فالون دافا، به یک بازداشتگاه منتقل و با دو تزکیهکننده دیگر و شش زندانی همسلولی شدم. یکی از این تمرینکنندگان فالون دافا به من گفت: «نترس. اینجا چندان سختگیر نیستند. میتوانیم فا و هنگ یین را از بر بخوانیم.»
فا به قوانین و آموزههای جهانی اشاره دارد که ما آنها را با زندگی روزمره خودمان درآمیختهایم. هنگ یین کتاب شعر استاد لی هنگجی، بنیانگذار و معلم فالون دافا، است. بسیاری از ما این آموزهها را از بر کردهایم، پس میتوانیم وقتی در زندان هستیم، آنها را از بر بخوانیم، چراکه مایلیم فا را هر روز مطالعه کنیم.
لیو وِی، یکی از زندانیان بزهکار، وقتی تازه وارد زندان شده بود مهملاتی میگفت. او را بهدلیل گوش نکردن به دستورات نگهبانان، با دستبند و غل و زنجیر بسته بودند. تمرینکنندهای چند شعر از هنگ یین را به آن زن یاد داد. لیو شروع به ازبرخوانی آن شعرها کرد. چند روز بعد، ساکت شد و دیگر حرفهای بیهوده نزد.
سرپرست زندانیان به یکی از نگهبانان گفت که لیو دیگر مشکلی ایجاد نمیکند. نگهبان پرسید که چگونه این اتفاق افتاد و آن زندانی پاسخ داد: «یک تمرینکننده فالون گونگ به او یاد داد که هر روز هنگ یین را از بر بخواند. او درنهایت آرام شد و دیگر آشوبی به پا نکرد. اگر باور نمیکنی برو و از او بپرس و از او بخواه شعرها را بخواند.»
نگهبان گفت: «عالی است. تا وقتی آرام میماند، اجازه بده به یادگیری ادامه دهد.»
سایر زندانیان پس از مشاهده اتفاقی که برای لیو وی رخ داد، دیگر از ایجاد مزاحمت دست کشیدند. آن تمرینکننده یکییکی به آنها یاد داد که شعرهایی از هنگ یین را از بر بخوانند.
آن تمرینکننده چهار روز بعد آزاد شد، به همین سبب، بعد از صرف غذا به آموزش زندانیان ادامه میدادم. زندانیان در آموختن جدی بودند و هر سطر را بعد از من تکرار میکردند. هرچه بیشتر یاد میگرفتند، خلقوخویشان بهتر میشد.
یکی از زندانیانی که کسی را به قتل رسانده بود همیشه حالش بد بود. به او پیشنهاد دادم: «چرا چند شعر را از بر نمیکنی و نمیخوانی؟ حالت را بهتر میکند و احساس بهتری به تو میدهد. فقط نگاه کن که لیو وِی چطور پیشرفت کرد. قدرت عظیم فالون دافا به همه منفعت میرساند.» او روز بعد به گروه ملحق شد تا چند شعر از هنگ یین را از بر کند و روحیهاش پس از چند روز بهتر شد.
شیائوفانگ نیز بهدلیل قتل حبس شده بود. به او پیشنهاد دادم که چند شعر را به او بیاموزم، اما او گفت بیسواد است و نمیتواند یاد بگیرد. فکر کردم شاید روزی نظرش عوض شود.
البته بعداً از من خواست که چند شعر به او یاد بدهم. به او «وجود نداشتن» را یاد دادم. تمام صبح طول کشید تا دو سطر را بهخاطر بسپارد، اما او بسیار خالص و بیریا بود و مدام آنها را تکرار میکرد. بعدازظهر دو سطر دیگر را یاد گرفت. روز بعد «تقوای عظیم» را به او یاد دادم. او خوشحال بود که طی دو روز دو شعر یاد گرفته است.
یک روز شیائوفانگ برای حضور در جلسه محاکمه فراخوانده شد و هنگامیکه بازگشت، زندانی دیگری از او پرسید: «آیا دوباره ترس و لرز داشتی؟» شیائوفانگ گفت که دیگر اصلاً نمیترسد. آن زندانی گفت: «غیرممکن است. تو همیشه هر بار که محاکمه میشدی تا حد مرگ میترسیدی. چرا امروز اینطور نبود؟»
شیائوفانگ پاسخ داد: «شعرهای "وجود نداشتن" و "تقوای عظیم" را در تمام مدت حتی در دادگاه در ذهنم میخواندم. به همین دلیل نه ترسیدم و نه دچار لرز شدم. درواقع احساس آرامش میکردم.» سایر زندانیان حرفهایش را شنیدند و در ازبر کردن اشعار هنگیین سخت تلاش کردند.
بیش از 20 روز بهطور غیرقانونی در بازداشت بودم و در این مدت تمام 72 شعر هنگیین را به زندانیان سلولم آموزش دادم. یک نفر چند برگ کاغذ یافت و همه آنها را یادداشت کرد.
با یادگیری اشعار، همه مجذوب لطف و زیبایی عظیم فالون دافا شدند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.