فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

دنیای جالب موجودات ذی‌شعور

6 آوریل 2023

(Minghui.org) کلیو بکستر، کارشناس پٌلی‌گِراف اهل آمریکا، کارشناس بازجویی سیا و بنیانگذار مدرسه دروغ‌یابی بکستر بود که درحال‌حاضر هم فعال است. اما او بیشتر به‌خاطر آزمایش‌هایش روی گیاهان، با استفاده از ابزارهای پلی‌گراف در دهه 1960 مشهور است.

یک روز در فوریه1966، بکستر قبل از آبیاری گیاهانش، الکترودهای پلی‌گراف را به گیاه دراسنا متصل کرد. هنگامی ‌که آب از ریشه‌های گیاه بالا می‌رفت، در کمال تعجب متوجه شد که جریان برق ثابت است و گرچه انتظار داشت چارتی مبنی بر کاهش مقاومت ثبت شود، خطوطی زیگزاگی روی کاغذ چاپ شد، درست مانند زمانی ‌که یک انسان هیجان‌زده شده باشد.

بکستر با الهام از این یافته، آزمایش‌های بیشتری انجام داد. یک بار قصد داشت برگی را بسوزاند. همان‌طور که او درباره چگونگی انجام این کار فکر می‌کرد، گیاه واکنش شدیدی نشان داد، درست مانند فردی که با خطری روبه‌رو باشد. این یافته حتی شگفت‌انگیزتر بود، زیرا به‌نظر ‌می‌رسید که گیاه ‌توانسته ذهن بکستر را بخواند.

آزمایش دیگری نشان داد که گیاهان حتی می‌توانند چیزها را به‌ خاطر بسپارند. یک بار بکستر به یکی از دانشجویانش گفت که یک گیاه را در مقابل گیاه دیگر از بین ببرد. بعداً دانشجویان، ازجمله «آن شخصی که گیاه را لگدمال کرده بود»، یکی بعد از دیکری از کنار گیاه سالم عبور کردند، آن‌ها مانند هم لباس پوشیده بودند، اما ماسک به صورت داشتند. این گیاه تنها زمانی احساس ترس شدید را ثبت کرد که آن شخص (که گیاه را لگدمال کرده بود) از کنارش عبور کرد.

بکستر تنها نبود، دیگران هم اکتشافات مشابهی انجام دادند. در زیر چند نمونه آورده شده است.

یک معلم زیست‌شناسی معروف: هر چیزی روح دارد

ژو جیاوی، معلم زیست‌شناسی در شهر نیو تایپه، مدرک لیسانس زیست‌شناسی و مدرک کارشناسی ارشد اکولوژی را از دانشگاه ملی تایوان دریافت کرد. او در آوریل2021، با دریافت جایزه «معلم برجسته» در شهر معروف شد.

او در گذشته گیاهان و حیوانات را براساس علم مدرن درک می‌کرد. پس از اینکه شروع به تمرین فالون دافا (تمرین مدیتیشن مبتنی بر اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری) کرد به درک جدیدی دست یافت. او خصوصاً از جوآن فالون آموخت که گیاهان می‌توانند عملکردهای حسی داشته باشند، همان‌طور که بکستر توضیح داده بود.

برای مثال، چند درخت ماهون با برگ‌های بزرگ در محوطه دانشگاه وجود داشت، اما حدود 10 سال بود که میوه نمی‌دادند. هر سال ژو و شاگردانش بیهوده منتظر می‌ماندند. این بار یکی از درختان میوه داد. یک روز یکشنبه، ژو این حس را داشت که میوه‌ای از‌ آن درخت جدا شده و به زمین افتاده است. او به دانشگاه رفت و پوست و دانه‌های میوه را زیر درخت یافت، به‌نظر می‌رسید درخت آنچه را که او برای تدریس در کلاسش لازم داشت آماده کرده است و او فقط باید آن‌ها را جمع می‌کرد.

بار دیگر ژو درحال تهیه ویدئویی بود تا نشان دهد که چگونه یک شفیره به پروانه تبدیل می‌شود. یک روز قبل از شروع جلسه تابستانی، او یک شفیره (تنها شفیره‌ای که توانست پیدا کند) را دید و آن را به خانه برد. او می‌دانست که شفیره تا صبح به پروانه تبدیل می‌شود، اما پیش‌بینی دقیق زمانش دشوار بود. او که می‌دانست چقدر این ویدئو برای شاگردانش اهمیت دارد، تصمیم گرفت تمام روز را بیدار بماند تا از آن فیلم بگیرد.

جالب اینجاست که وقتی ژو حدود ساعت 9 شب وارد اتاق شد، دید که شفیره درحال تغییر است. ازآنجاکه دوربین فیلمبرداری قبلاً آماده شده بود، ‌توانست بدون مشکل، از کل روند فیلمبرداری کند. او توضیح داد: «هر چیزی روحی دارد. انگار پروانه نمی‌خواست تمام شب بیدار بمانم و کمکم کرد.»

ژو علاقه وافری به زیست‌شناسی و بوم‌شناسی دارد، اما معتقد است که ناشناخته‎های زیادی در این زمینه وجود دارد. گرچه برخی از دپارتمان‌های زیست‌شناسی اکنون مراکز علوم زیستی نامیده می‌شوند، اما درکشان هنوز بسیار محدود است. این فالون دافا بود که ذهن او را برای کاوش بیشتر باز کرد.

آبِ چشمه مسیرش را تغییر داد

در سال 2020 که من و شوهرم به‌عنوان پیمانکار برای یک شرکت کار می‌کردیم، به شوهرم مأموریت داده شد که گودالی برای کوره ذوب پرتو الکترونی (EB) که در متالورژی استفاده می‌شود حفر کند. ابعاد آن گودال باید 14 در 15 متر می‌بود و با آجر محکم احاطه می‌شد.

به‌دلیل وجود چشمه 7سانتی‌متری (سه‌اینچی) در وسط گودال، هیچ پیمانکاری این کار را انجام نمی‌داد. آب دائماً درطول شبانه‌روز گودال را پر می‌کرد. حتی استفاده از سه پمپ هم کمکی نمی‌کرد. ساختن گودالی مانند آنچه موردنیاز بود تقریباً غیرممکن بود. درواقع حتی اگر ساخته می‌شد، امکان داشت دیر یا زود فرو بریزد.

شوهرم و کارکنانش همه‌چیز را امتحان کردند، اما هیچ‌‌کدام نتیجه نداد. او سرانجام تصمیم گرفت یک میله فلزی ضخیم را در خروجی چشمه بکوبد.

به شوهرم گفتم: «چشمه هم زنده است. اگر جریان آن را در دهانه‌اش مسدود کنی، چگونه زنده ‌بماند؟»

او در پاسخ گفت: «بسیار خب، امیدوارم که بتوانی راه‌حلی پیدا کنی.»

با آگاهی از اینکه چشمه هم موجودی ذی‌شعور است سعی کردم با آن ارتباط برقرار کنم. در قلبم به او گفتم به‌جای اینکه به سطح بیایی، در زیر زمین جاری شو.

آن روز صبح شوهرم حدود ساعت 5 صبح به گودال رفت و از چشمه آب نوشید و آشغال‌های آن منطقه را تمیز کرد. وقتی کارکنانش ساعت 8 صبح رسیدند (بعد از اینکه با چشمه ارتباط برقرار کردم) جریانش قطع شده بود.

یک بار دیگر، تغییر مسیر آب به ما نشان داد که آب موجودی ذی‌شعور است.

خسارت سرمازدگی

خانواده‌ام در سال 2007 در یک گلخانه ساده پیازچه پرورش می‌دادند. برف می‌آمد و فکر کردم ممکن است پوشش پلاستیکی را از بین ببرد، بنابراین آن را برداشتم. اما معلوم شد که کارم اشتباه بود، زیرا تمام پیازچه‌ها به‌دلیل افت ناگهانی دما در طول شب یخ زدند.

ما قصد داشتیم پیازچه‌ها را بفروشیم، اما حالا هیچ‌کسی آن‌ها را نمی‌خرید. شوهرم عصبانی شد و به من بدوبیراه گفت. می‌دانستم تقصیر من است و چیزی نگفتم. رفتار شوهرم هم مرا ناراحت نکرد.

بعد از مدتی شوهرم خسته شد و خوابید. همانجا ایستادم، آرام بودم و به اشتباهی که مرتکب شده بودم فکر می‌کردم. در ذهنم از پیازچه‌ها به‌خاطر اشتباهم عذرخواهی کردم.

صبح روز بعد، شوهرم دوباره رفت تا پیازچه‌ها را چک کند و دید که همه آن‌ها به‌ حالت عادی برگشته‌اند. ازآنجاکه قبلاً درباره برخی از معجزات فالون دافا به شوهرم گفته بودم، او از استاد لی، بنیانگذار این تمرین، تشکر کرد.

او گفت: «استاد لی، متشکرم که ما را نجات دادید.»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.