(Minghui.org) من در خانوادهای متوسط در یک روستا متولد شدم و شخصیتی درونگرا داشتم. در یک مرکز خرید بزرگ فروشنده شدم. اکثر همکارانم در شهر زندگی میکردند و زندگیشان بهتر از من بود. اعتمادبهنفس پایینی داشتم. چهار خواهر داشتم و میدانستم که پدر و مادرم برای بزرگ کردن ما با سختیها دستوپنجه نرم میکنند. نمیخواستم موقع ازدواج، پدر و مادرم برایم پولی خرج کنند. بنابراین با صرفهجویی زندگی و پول پسانداز میکردم.
فساد اخلاقی: پذیرش رشوه
چند سال بعد، در بخش خودم بهعنوان سرپرست تیم انتخاب شدم. مسئول خرید، کنترل کیفیت و تسویهحساب بودم. ما کسبوکار خوبی داشتیم. فردی از روستایم به من گفت که سرپرست تیم میتواند رشوه بگیرد. من هم از تأمینکنندگان درخواست رشوه کردم. بعداً تأمینکننده بهدلیل رقابت شدید، به تکتک فروشندگان رشوه داد. از او خواستم تمام رشوهها را به من بدهد و خودم آنها را بین فروشندگان تقسیم میکنم. قبل از اینکه آن را بهطور مساوی بین تکتک همکاران توزیع کنم، ابتدا مقداری را برای خودم برمیداشتم. گاهی کالاهایی را به قیمت عمده از تأمینکنندگان میخواستم و آنها را به قیمت خردهفروشی میفروختم و سودش را به جیب میزدم. این مبلغ حتی از حقوق سالانهام هم بیشتر بود.
وقتی در سال 1997 ازدواج کردم، بابت جهیزیه، 10هزار یوان به پدر و مادرم دادم. در آن زمان آپارتمانی که خریدم کمتر از 20هزار یوان برایم هزینه داشت. خیلی احساس خوشبختی میکردم و خودم را فردی توانا و فرزندی خوب برای پدر و مادرم میدانستم.
هرچه پول بیشتری به دست میآوردم، پول را مهمتر و مهمتر درنظر میگرفتم. معیارهایم برای قضاوت درباره یک شخص فرق کرده بود. هر کسی را که میتوانست پول درآورد توانا و باهوش میدانستم. به کسانی که فقط با تکیه به حقوقشان زندگی میکردند به دیده تحقیر نگاه میکردم.
همانطور که خودم را غرق این مسائل میکردم، متوجه شدم که بیشتر مستعد سرماخوردگی هستم. بعداً به فارنژیت و هیپرپلازی شدید سینه مبتلا شدم. به زندگی روزمره و غذایی که میخوردم توجه زیادی میکردم تا مریض نشوم. هیچچیز ترش، شیرین، تند یا سرد نمیخوردم. بیشتر از بقیه لباس میپوشیدم. کسی را که سلامتی خوبی داشت تحسین میکردم. هر روز احساس خستگی داشتم. زندگی برایم بیمعنی بهنظر میرسید.
یک بار بهمدت سه روز با خانوادهام به چینگدائو رفتم. بعد از برگشتن به خانه، دچار تب شدید و اسهال شدم. وزنم خیلی کم شده بود. اما اعضای خانوادهام اصلاً مریض نشدند.
تمرین دافا و درک اصول
شاهد بودم که دوستم بعد از شروع تمرین فالون دافا سالم شد و همیشه خوشحال بود. من نیز شروع به تمرین فالون دافا کردم. پس از مطالعه جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا، پاسخ سؤالات حلنشدهام را گرفتم و روابط علت و معلولی اتفاقات را درک کردم. اگر مردم رنج بکشند، سختیها را تحمل کنند و کارهای نیک انجام دهند، تقوا جمع میکنند و عمرشان زیاد میشود. آنها موقعیت اجتماعی و شغل بهتری خواهند داشت، پول خوبی به دست خواهند آورد و همهچیز بهآرامی پیش خواهد رفت. وقتی مردم کارهای بدی انجام دهند و به دیگران آزار برسانند، تقوا از دست میدهند، زیان میبینند و بیمار میشوند یا حتی جان خود را از دست میدهند.
فالون دافا از تمرینکنندگان میخواهد طبق اصول دافا خوب، صادق، مهربان، بردبار و بخشنده باشند. تمرینکنندگان باید وابستگیهای مختلفی مانند حسادت، رقابت، دنبال کردن علایق شخصی، رنجش و غیره را تزکیه کنند و قلمرو خود را ارتقا بخشند. سلامتی افراد به قلمرو اخلاقی آنها مرتبط است. تمرینکنندگان باید باملاحظه باشند و از آسیب رساندن به دیگران اجتناب کنند. در اختلافات، به درون نگاه میکنند تا کارهایی را که بهخوبی انجام نمیدهند، بیابند. خوبی پاداش میگیرد و بدی با مجازات کارمایی روبرو میشود. افرادی که کارهای خوب انجام نمیدهند، بدبختیشان را به نسلهای بعدی خود منتقل میکنند.
استاد بیان کردند:
«شاگردی بود که در کارخانۀ پارچهبافی در شهری در استان شاندونگ کار میکرد. بعد از اینکه فالون دافا را یاد گرفت، تمرینها را به سایر همکارانش یاد داد. نتیجه این بود که کارخانه شکل تازهای به خود گرفت. او قبلاً تکههایی از حولهها را از کارخانۀ پارچهبافی به خانه میبرد و بقیۀ کارکنان نیز همین کار را میکردند. بعد از اینکه تمرین دافا را شروع کرد، نهتنها بردن اجناس به خانه را متوقف کرد، بلکه همۀ چیزهایی را که قبلاً به خانه برده بود بازگرداند. وقتی دیگران این کارش را دیدند، آنها نیز دیگر آن اقلام را به خانه نبردند. بعضی از کارکنان حتی آنچه را که قبلاً به خانه برده بودند به کارخانه بازگرداندند. این وضعیت در تمام کارخانه اتفاق افتاد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)
فهمیدم که همهچیز رابطه علّی دارد. دلیل بیماریهایم را فهمیدم. من کارهای بد زیادی انجام داده بودم و دیگران را آزار داده بودم. دلیلش همین بود. موجودات الهی مراقب ما هستند. خوبی پاداش میگیرد و بدی مجازات میشود. این اصلی است که در مورد ما صدق میکند. آسیب رساندن به دیگران به معنای آسیب رساندن به خود است. خوب بودن با دیگران یعنی خوب بودن با خود.
تصمیم گرفتم خودم را تغییر دهم و طبق الزامات فالون دافا به فردی درستکار، مهربان، بردبار و آرام تبدیل شوم. تمام تلاشم را میکنم که ازخودگذشته و فداکار باشم.
وقتی تمرین فالون دافا را شروع کردم تغییر کردم
یک بار با سایر همکاران، بهمنظور خرید کالا برای شرکت به جایی رفتیم. تأمینکنندگان به ما رشوه یا هدایایی دادند. همکارانم نمیدانستند که من فالون دافا را تمرین میکنم. اگر قبول نمیکردم فکر میکردند عجیب هستم و آنها هم رشوه را نمیپذیرفتند. ابتدا رشوه را پذیرفتم و سپس از آن بهمنظور خرید لوازم اداری برای شرکت استفاده کردم. از رشوههایی که نمیتوانستم آنها را برگردانم (مانند رشوههایی که از مرکز خرید دریافت میکردم) برای انجام فعالیتهای اطلاعرسانی درباره فالون دافا استفاده میکردم.
در موقعیت دیگری بازپرداخت را به تأخیر انداختم و جریمه شدم. مدیرم گفت که این تأخیر بهدلیل قرنطینه است که کارمندان نمیتوانستند طبق معمول برای کار به دفتر بیایند. شرکت جریمه را پرداخت خواهد کرد. اما احساس کردم تقصیر من است. پول را بهاشتباه به حساب دیگری منتقل کردم، بنابراین پرداخت را به تأخیر انداختم و جریمه شدم. این یک هشدار برایم بود که باید بیشتر مراقب باشم. همچنین آزمایشی برایم بود تا ببینم آیا به منافع شخصی وابسته هستم یا خیر. بنابراین جریمه را از جیب خودم پرداخت کردم.
مدیر و همکارانم گفتند که تمرینکنندگان فالون دافا افرادی با اخلاق والا هستند.
یک روز متوجه شدم چندهزاریوانی را که به یک مشتری بدهکاریم پرداخت نکردهایم. او آن را فراموش کرده بود. از وی پرسیدم که آیا شرکت ما هنوز به او بدهکار است؟ گفت همهچیز را با ما تسویه کرده است. از او خواستم صورتحساب بانکیاش را بررسی کند تا ببینم آیا آن وجه را دریافت کرده است یا خیر. او نمیخواست این کار را انجام دهد، چون خیلی دردسرساز بود. چند بار از او خواستم چک کند. درنهایت او این پرداخت را در صورتحساب بانکیاش پیدا نکرد. خیلی تشکر کرد و گفت نصف مبلغ را به من میدهد. به او گفتم که این پول خودش است و نیازی به این کار نیست. به او گفتم که تمرینکننده فالون دافا هستم و به استاندارد اخلاقی بالای این تمرین پایبند هستم. او گفت من فرد خوبی هستم و بازهم از من تشکر کرد.
حقایق را در مورد فالون دافا و آزار و شکنجه برایش روشن کردم. او تصدیق کرد که فالون دافا خوب است و موافقت کرد با استفاده از نام مستعار از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن خارج شود.
نگاه به درون برای بهبود خصوصیات اخلاقیام
من زندگی روزمره خود را بر اساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری اداره میکنم، نیازهای دیگران را بر نیازهای خودم مقدم میدانم، کارهای خوب انجام دهم، کارهای بد انجام نمیدهم یا به دیگران آسیب نمیرسانم. بدنم پاک شده و معیارهای اخلاقیام رشد کرده است. هر روز شاد و پرانرژی هستم. تمام بیماریهایم بهبود یافتهاند. سالم هستم و طی 12 سال گذشته، نیازی به دارو نداشتهام.
اگر تمرینکنندگان فالون دافا از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پیروی نکنند، با مداخله روبرو خواهند شد. آنها با اختلالاتی در کار، ناراحتی فیزیکی یا مداخله در تزکیه مواجه خواهند شد. اینها هشدارهایی هستند که به تمرینکنندگان یادآوری میکنند به درون نگاه کنند تا بفهمند کجا کوتاهی داشتهاند؛ آیا حسادت، رقابتجویی، پیگیری منافع شخصی، رنجش یا خودخواهی دارند؟
یک روز در بیمارستان عینکی خریدم. پزشک گفت میتوانم از کارت تخفیف پزشکی استفاده کنم. وقتی هزینه را پرداخت کردم، هزینهاش بهعنوان هزینه جراحی ثبت شده بود. کمی تعجب کردم و فکر نمیکردم درست باشد. از صندوقدار نخواستم که فاکتور دیگری صادر کند تا بتوانم پول نقد پرداخت کنم.
چند روزی در آب دهانم خون بود. هشیار شدم و به درون نگاه کردم. فهمیدم باید دلیلش این باشد که ادعای نادرستی کردم و هزینه آن عینک را از جیبم پرداخت نکردم. دنبال منافع شخصی بودم و دروغ گفتم. به استاد گفتم که متأسفم و از پول آن برای تهیه مطالب روشنگری حقیقت استفاده کردم تا جبران کنم. بعد از آن دیگر در آب دهانم خون نبود. این واقعه حقیقتی را به من گفت: موجودات الهی ناظر اعمال ما هستند و نیکی پاداش میگیرد و بدی مجازات میشود.
فالون دافا قانون بزرگ جهان است. به مردم میآموزد که براساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب باشند. اینها ارزشهای جهانی هستند. هر کسی که فالون دافا را تصدیق و با تمرینکنندگان مهربانانه رفتار کند، برکت خواهد یافت.
امیدوارم مردم عبارات «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را به خاطر بسپارند و از سازمانهای ح.ک.چ کنارهگیری کنند تا برکت یابند، از فجایع اجتناب کنند و آینده خوبی داشته باشند.
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.