(Minghui.org) اخیراً موارد ابتلا به عفونت در میان کودکان در چین افزایش یافته است. والدین اطرافم نیز بسیار نگران هستند. در اینجا میخواهم ماجراهایی را که شنیدهام یا شاهد آن بودهام، به اشتراک بگذارم، به امید اینکه بتوانند به ما در یافتن راهحل کمک کنند.
این ماجرا در استان هوبی در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد. یوانیوان پس از پیوستن به پیشگامان جوان، یکی از زیرمجموعههای حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، اغلب بیمار بود. هنگامی که موجی از التهاب لوزه در مه۲۰۰۸ به مدرسه او رسید، دانشآموزان زیادی ازجمله یوانیوانِ ۱۰ساله به این بیماری مبتلا شدند. روی گردنش سه چهار نقطه بهشدت متورم بود. گاهی اوقات، تورم در سمت چپ، قبل از ظهور تورم بیشتر در سمت راست ناپدید میشد. هیچ دارویی نمیتوانست کمکش کند. آن بهمرور زمان بدتر شد. گردن یوانیوان به پهنای صورتش متورم و حتی با صورتش یکی شده بود. با اضافهشدن تب مکرر، والدینش بسیار نگران بودند.
یک تمرینکننده فالون دافا به نام مین با یوانیوان گفتگو کرد و گفت که ممکن است بتواند کمکش کند. یوانیوان گفت که مشکلات در وضعیت سلامتیاش پس از عضویت در پیشگامان جوان شروع شد. او توضیح داد: «معلم گفت که شالگردن ما پیشگامان جوان قرمز است، زیرا به خون فدائیان کمونیست آغشته شده است. هنگام پیوستن به پیشگامان جوان، ما نیز عهد کردیم که زندگی خود را وقف ح.ک.چ کنیم.»
مین گفت که این میتواند دلیلی برای بیماری او باشد. او به یوانیوان گفت که در طی چند دهه گذشته، ح.ک.چ کمپینهای سیاسی متعددی را برای آسیبرساندن به شهروندان راهاندازی کرده و بسیاری از بیگناهان را به قتل رسانده است و به همین محدود نشده است، بلکه ح.ک.چ نفرت را ترویج کرد و ارزشهای سنتی مانند آموزههای فالون دافا را از بین برد. مین پرسید: «اگر چنین شال قرمزی را دور گردنت بیندازی، آیا نشانه بدی نیست؟»
یوانیوان سری تکان داد و گفت که دیگر از آن شال قرمز استفاده نمیکند. مین گفت که میتواند به او کمک کند تا پیشگامان جوان را بهصورت آنلاین ترک کند و به او پیشنهاد کرد که عبارات «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را صمیمانه تکرار کند. یوانیوان پذیرفت و آن شب قبل از رفتن به رختخواب، این کار را انجام داد.
صبح روز بعد، یوانیوان با تعجب متوجه شد که گردن متورم او به حالت عادی برگشته است. دیگر درد نداشت و تبش هم کم شد. او هیجانزده بود!
از آن زمان، یوانیوان به قول خود بهطور جدی عمل کرد. او دیگر هرگز سربند پیشگامان جوان را نبست و دیگر هرگز به التهاب لوزه مبتلا نشد. ازطریق ماجرای او، دوستانش و والدینشان نیز یاد گرفتند که چگونه با کنارگذاشتن عضویتشان در ح.ک.چ و سازمانهای جوانان وابسته به آن، ایمن بمانند.
شیائوهویی، دانشآموز دبیرستانی در استان جیلین، که مبصر کلاس است، در تمام درسهایش ازجمله تربیت بدنی عالی است. هیچکسی نمیتوانست تصور کند که او زمانی یک بیمار مبتلا به میوکاردیت (التهاب عضله قلب) بوده است.
چند سال پیش زمانی که کلاس دوم بود. مادرش به من گفت که شیائوهویی بسیار ضعیف است. در طول کلاس تربیت بدنی، فقط میتوانست پشت میزش بنشیند، درحالیکه سایر بچهها مشغول بازی و تفریح بودند. بهعلاوه، او هرازچندگاهی برای درمان به بیمارستان میرفت.
یک روز وقتی شیائوهویی را ملاقات کردم، پرسیدم: «من راهی میدانم که بتوانی سالم شوی و مانند بچههای دیگر بازی کنی. آیا میخواهی امتحانش کنی؟»
او پاسخ داد: «حتماً، لطفاً به من بگویید.»
ماجرای یوانیوان را به او گفتم و به صحبتم ادامه دادم. پرسیدم: «خداوند به مردم خوب سلامتی و آرامش عطا میکند. اما اگر کسی به پیشگامان جوان ح.ک.چ بپیوندد و هر روز شال قرمز ببندد، درحالیکه قول میدهد زندگیاش را وقف رژیم گناهکار کند، چگونه میتواند در امان بماند؟»
شیائوهویی حرفهایم را تأیید کرد. به او پیشنهاد کردم که با استفاده از نام مستعارش از پیشگامان جوان خارج شود. او سرش را به نشانه موافقت تکان داد.
از آن زمان، شیائوهویی سالمتر از همیشه شد. توانست در کلاس ورزش شرکت و مانند سایر دانشآموزان بازی کند. بهعلاوه دیگر نیازی نبود به بیمارستان برود. برخی از معلمان نمیتوانستند بفهمند که چرا چنین دختر مطیعی ناگهان شال قرمز پیشگامان جوان را استفاده نمیکند. اما شیائوهویی در ذهن خود محکم بود، زیرا این درس را بهسختی آموخته بود.
لهله یکی دیگر از همسایههای من است. هم او و هم مادرش تمرینکننده فالون دافا هستند. لهله دختری زیبا با صدایی زیباست، بنابراین معلمان اغلب از او میخواستند شعرهایی را در جمع بخواند یا مجری رویدادها باشد. در آن زمان، من تازه به این محله نقلمکان کرده بودم و لهله یا مادرش را خوب نمیشناختم. لهله همیشه ضعیف و رنگپریده به نظر میرسید و مادرش نمیدانست چه کند.
یک روز که به دیدن آنها رفتم، لهله را دیدم که درحال جستجوی اطلاعات آنلاین بود، زیرا باید شعری را در انظار عمومی، در ستایش ح.ک.چ میخواند. بعد از اینکه با آنها درباره آسیب ناشی از ح.ک.چ صحبت کردم، مادر و دختر هردو گفتند که لهله به معلمش خواهد گفت که در آن رویداد شرکت نخواهد کرد.
در یک موقعیت دیگر، لهله بعد از مدرسه به خانهام آمد، زیرا مادرش مجبور بود اضافهکاری کند. او با چهرهای بیحال، ضعیف بود و سرگیجه داشت. از او خواستم در رختخواب استراحت کند و درباره درسهایش پرسیدم.
او زیر لب گفت: «فقط گفتم بیا شروع کنیم...»
پرسیدم: «از چی شروع کنم؟»
او توضیح داد: «مراسم درباره پیوستن اعضای جدید به پیشگامان جوان را آغاز کنید.»
توضیح دادم که چون ح.ک.چ بسیار پلید است، ما تمرینکنندگان جوان باید به مردم کمک کنیم بهجای پیوستن به رژیم، از رژیم خارج شوند. لهله موافقت کرد. سپس بالا آورد و بلافاصله پس از آن، انرژیاش را به دست آورد.
یک روز در تابستان ۲۰۱۲، مادر لهله به من گفت که او سه روز تب داشته است. دخترک نیز در خواب دید که چیز بدی او را به مکانی تاریک میکشاند و ترسیده بود.
وقتی بعداً آنها را ملاقات کردم، از لهله پرسیدم که آیا کاری ناسازگار با اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری دافا انجام داده است، و او سرش را تکان داد. بهنوعی فکر میکردم به چیزی در کیف مدرسهاش مربوط میشود. مادرش بررسی کرد و بازوبند سهخطی یکی از اعضای کمیته پیشگامان جوان را پیدا کرد.
مادر لهله برایش توضیح داد: «این نیز به پیشگامان جوان مربوط میشود. اگرچه از رژیم دست برداشتهای، اما نگه داشتن آن بهعنوان یادگاری میتواند به تو آسیب برساند.» لهله موافقت کرد. پس از برداشتن بازوبند، لهله بهسرعت سلامت خود را بازیافت.
در فرهنگ سنتی چین، بهخوبی پذیرفته شده بود که جامعه ما باید با آسمان، زمین و انسان هماهنگ باشد. بهویژه، مردم بهخاطر مهربانی و اعمال نیکشان سعادتمند خواهند شد و در مقابل، انجام کارهای بد یا انتخابهای نادرست ممکن است عواقب منفی به همراه داشته باشد.
استاد لی، بنیانگذار فالون دافا، در مقالهای در مارس۲۰۲۰ نوشتند:
«اما درحالحاضر، بیماری همهگیری مانند ویروس ح.ک.چ (یا «ویروس ووهان») با هدفی آمده است و نشانهگیری خود را دارد. آن اینجاست تا اعضای حزب و آنهایی را که در کنارش هستند ازبین ببرد. اگر کسی به این شک دارد، فقط به آن کشورها یا افرادی که از همه شدیدتر آسیب دیدند نگاهی بیندازید: آنهایی هستند که به حزب کمونیست چین نزدیک شدند. پس مردم چه کاری میتوانند انجام دهند؟ مردم باید از ح.ک.چ فاصله بگیرند و همراهی با آن را متوقف کنند. در پشت آن، شیطانِ سرخ نهفته است، درحالیکه در ظاهر شبیه تبهکاران عمل میکند و از هیچ شرارتی فروگذار نمیکند. پس حالا که خدایان شروع کردند آن را نابود کنند، همۀ آنهایی که هنوز در کنار آن هستند باید نابود شوند. کسانی که شک دارند فقط منتظر باشند و ببینند.» («خردمند بمانید»)
امیدوارم این ماجراها به ما و فرزندانمان کمک کند که در شرایط بیثبات فعلی در امان بمانیم.