فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

رها کردن ذهنیت نگاه تحقیرآمیز به دیگران

22 اکتبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان لیائونینگ، چین

(Minghui.org) تمرین‌کننده‌ای مسن از کارمای بیماری رنج می‌بُرد. او نمی‌توانست بخوابد، هنگام درازکشیدن به‌سختی نفس می‌کشید، خیلی کم غذا می‌خورد و ساق پاهایش متورم شده بود. سایر تمرین‌کنندگان کنارش ماندند و فا را با او مطالعه کردند، و من نیز اغلب به دیدارش می‌رفتم.

یک روز، پس از پایان خواندن یک سخنرانی در جوآن فالون، او گفت: «فعلاً مطالعه را اینجا متوقف کنیم. آیا می‌توانی به من کمک کنی تا بفهمم چرا نتوانستم این آزمون را پشت سر بگذارم؟» به اتاق عروسش اشاره کردم و پرسیدم: «آیا از او رنجشی داری؟» پاسخ داد: «من از کسی رنجشی ندارم. فقط می‌خواهم زندگی کنم، از استاد پیروی کنم تا به کمال برسم.»

او پس از اینکه بیمار شد، نزد عروسش نقل‌مکان کرد. متوجه شدیم که عروسش در گفتار و رفتارش بسیار پذیرا و باملاحظه است و همه‌چیز را با مادرشوهرش در میان می‌گذارد. او فردی توانمند و در مراقبت از مادرشوهرش دقیق و بردبار بود. در جامعه امروزی، به‌ندرت می‌توان چنین عروسی پیدا کرد. او ظاهراً فردی کاملاً متفاوت از توصیفاتی بود که این تمرین‌کننده سالخورده ارائه کرده بود. احساس می‌کردم این تمرین‌کننده سالخورده از عروسش رنجش زیادی به دل دارد.

نمی‌دانستم چرا شاهد این وضعیت هستم. آیا من هم تمایل به نگاه تحقیرآمیز به عروسم داشتم؟ بعد از کمی تأمل، متوجه شدم که این حس را دارم.

عروسم کوچک‌ترین فرزند خانواده‌اش است و پدر و مادرش او را لوس کردند. او هیچ مشکلی با من ندارد، اما من نحوه تربیت والدینش را تأیید نمی‌کنم. من در تربیت فرزندان بسیار سخت‌گیر هستم – آن‌ها باید کارها را به‌درستی انجام دهند، معقول، محترمانه و فرزندان وظیفه‌شناسی باشند. بنابراین، بدون اینکه متوجه باشم، به عروسم نگاه تحقیرآمیز داشتم و احساس می‌کردم که او در شأن پسرم نیست.

من باید روی نقاط قوت و فضایل دیگران تمرکز کنم، اما همچنان روی کاستی‌های عروسم تمرکز داشتم، حتی درخصوص آ‌ن‌ها اغراق می‌کردم، طوری که انگار حالم را بهتر می‌کرد. اکنون متوجه هستم که اشتباه کردم و از آموزه‌های استاد پیروی نکردم. درواقع عروسم فردی استثنایی است. او و پسرم در طی مأموریتی دولتی، ۱۰ سال را در خارج از کشور سپری کردند و او مسئول فروش محصولات شرکت بود. فروش تیم او هر سال شماره یک بود که نشان‌دهنده توانایی‌های قوی او بود.

او اکنون تقریباً ۵۰ سال دارد و درحال کار روی دومین مدرک کارشناسی ارشدش است. وقتی شوهرم به‌شدت بیمار شد، به پسرم گفت: «هرچه لازم است برای معالجه پدرت خرج کن.» عروسم نگران بود که شاید با مراقبت از شوهرم به‌تنهایی، خسته شوم و به من پیشنهاد داد که پرستاری را برایم استخدام کند. آیا همه این‌ها ویژگی‌هایی عالی نیستند؟ چگونه می‌توانستم آن‌ها را نادیده بگیرم؟

نمی‌دانستم که چه چیزی باعث شد به مسائل این‌گونه نگاه کنم. نگاه تحقیرآمیز به دیگران یک وابستگی بشری است. آن فقط کاستی‌ها و عیوب دیگران را می‌بیند، به یک نقطه کوچک می‌چسبد و حتی آن را بی‌نهایت بزرگ‌نمایی می‌کند! به‌عنوان یک تزکیه‌کننده، باید از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی کرد. آیا نگاه تحقیرآمیز به دیگران برخلاف این اصول نیست؟ این واقعاً یک وابستگی بدخواهانه است که باید از بین برود. دلیل اینکه دیگران را تحقیر می‌کنم این است که فکر می‌کنم فرزندم را خوب تربیت کرده‌ام. افرادی که ما را می‌شناسند اغلب ابراز می‌کنند که پسرم استثنایی است. آیا این وابستگیِ خودنمایی نیست؟ آیا این ذهنیتی مبنی بر احساس برتری نسبت به دیگران نیست؟ چنین ذهنیتی به‌طرز ماهرانه‌ای منعکس‌کننده ذهنیتی رقابت‌جو و قلبی خودخواه است.

معتقدم این چیزی نیست که زندگی واقعی‌ام دارد؛ من در طول دوره‌های بی‌شماری از بازپیدایی‌ها آلوده شدم. این ذهنیت همچنین توسط آموزه‌های القائی حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) به من القا شد و من هیچ‌یک از این افکار را نمی‌خواهم. از استاد خواستم که افکار درستم را تقویت و به من کمک کنند تا ذهنیت نگاه تحقیرآمیز به دیگران، ذهنیت خودنمایی، ذهنیت رقابت‌جویی، ذهنیت خودپسندانه و بسیاری وابستگی‌های دیگر را از بین ببرم.

استاد بیان کردند:

«در این دنیا نیک‌خواهی از طریق عشق و مهربانی ابراز می‌شود، و این‌ها ویژگی‌هایی هستند که تمرین‌کنندگان دافا باید همیشه آن را از درون خود ساطع کنند.» («فراخوان بیداری»)

براساس آموزه‌های استاد، احساس می‌کنم واقعاً کاستی دارم.

من با افراد و موقعیت‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شوم با آن نیک‌خواهی‌ای که باید داشته باشم رفتار نکرده‌ام. پس از سال‌ها تزکیه، هنوز ذهنیتی صلح‌جو پیدا نکرده‌ام، و هنوز وابستگی نگاه تحقیرآمیز به دیگران را دارم. احساس می‌کنم وضعیت تزکیه‌ام خوب نیست. درواقع، اگر به‌طور دقیق بگویم، هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته‌ام. امروز، این موضوع را فهمیدم، بنابراین برای ازبین‌بردن آن تلاش خواهم کرد.

زمان رو به پایان است، بنابراین در روزهای آینده، باید فا را به‌طور جدی مطالعه کنم، وابستگی‌هایم را رها کنم و به‌سرعت به استاندارد برسم تا تمرین‌کننده‌ای واجد شرایط باشم.