فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

شهر سوینینگ (استان سیچوان): چهار تمرین‌کننده فالون گونگ در یک روز دستگیر شدند

28 اکتبر 2024 |   همکار مینگهویی در استان سیچوان (چین)

(Minghui.org) چهار نفر در شهر سوینینگ (استان سیچوان)، در 14‌اکتبر2024 به‌دلیل اعتقاد مشترکشان به فالون گونگ (روشی معنوی که از سال 1999، توسط رژیم کمونیستی چین مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است)، دستگیر شدند.

آقای شیائو ونشوئه و همسرش، خانم یانگ سیژن، هردو 70ساله، و همچنین خانم گوئو چونفانگ، معلم سابق مدرسه ابتدایی و 55ساله، در محل اجاره‌ای مشترکشان دستگیر شدند. آقای یانگ مینگهوا، حدوداً 60ساله، اندکی بعد، زمانی که برای ملاقات با این سه نفر رفته بود، دستگیر شد.

مأموران دستگیرکننده شامل بیش از 20 مأمور از بخش امنیت داخلی شهر سوینینگ، ایستگاه پلیس محلی و اداره پلیس شهرستان دایینگ بودند (خانم گوئو قبلا در شهرستان دایینگ زندگی می‌کرد). ‌آن‌ها کیسه‌هایی را روی سر آقای شیائو، خانم یانگ و خانم گوئو گذاشتند و ‌آن‌ها را به طبقه پایین کشیدند. تجهیزات و لوازمی که این سه تمرین‌کننده برای چاپ مطالب اطلاع‌رسانی درباره فالون گونگ استفاده می‌کردند، توقیف شد. صاحبخانه‌شان، یک زوج متأهل (نام نامعلوم)، نیز دستگیر شدند و خانه‌شان غارت شد. مشخص نیست که آیا ‌آن‌ها فالون گونگ را تمرین می‌کنند یا خیر.

پلیس ادعا کرد که بیش از چهار ماه آقای شیائو، خانم یانگ و خانم گوئو را تحت تعقیب داشت و ترجیح می‌داد فرد اشتباهی را دستگیر کند تا اینکه بخواهد یک تمرین‌کننده واقعی فالون گونگ را از دست بدهد.

پلیس در بیرون محل اجاره‌ای این تمرین‌کنندگان کمین کرده بود و وقتی آقای یانگ آمده بود تا سری به آن‌ها بزند و از این جریان خبری نداشت دستگیر شد.

آقای شیائو، خانم یانگ و خانم گوئو در بازداشتگاهی در شهرستان دایینگ حبس هستند. مشخص نیست که آقای یانگ کجا بازداشت شده است.

قبل از این آخرین دستگیری، آقای شیائو و خانم یانگ از سال 2008 و خانم گوئو از سال 2011 دور از خانه زندگی می‌کردند. هر سه در دهه گذشته از جایی به جایی دیگر نقل‌مکان کرده‌اند تا از دید پلیس پنهان شوند.

مروری بر آزار و شکنجه گذشته این تمرین‌کنندگان

آقای شیائو و خانم یانگ فروشنده سبزیجات بودند. پس از اینکه خانم یانگ در فوریه1998، تمرین فالون گونگ را شروع کرد، بسیاری از بیماری‌هایش، ازجمله ناراحتی قلبی، ناپدید شدند. آقای شیائو که شاهد بهبودی او بود نیز در مارس1999 شروع به تمرین فالون گونگ کرد و سلامتی‌اش را به دست آورد.

پس از دستور رژیم کمونیستی چین برای آزار و شکنجه در ژوئیه1999، خانم یانگ هشت بار دستگیر و چهار بار در مراکز شستشوی مغزی حبس شد. او همچنین یک دوره در اردوگاه کار اجباری حبس و شکنجه شد.

به‌دلیل آزار و اذیت مکرر پلیس، این زوج از 6ژوئیه2008، پس از فرارشان از یک دستگیری، دور از خانه زندگی می‌کردند.

خانم گوئو نیز از زمان شروع آزار و شکنجه بارها دستگیر شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت. او در سپتامبر2006، به پنج سال حبس محکوم شد و در زندان زنان استان سیچوان مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفت. درحالی‌که حبسش را می‌گذراند، کارفرمایش او را اخراج کرد، شوهرش در مارس2007 از او طلاق گرفت و مادرش که به‌تنهایی زندگی می‌کرد، در ژوئیه2007 درگذشت.

وقتی خانم گوئو در فوریه2011 آزاد شد، موهایش خاکستری شده بود، واکنش‌هایش کند بود، شنوایی و حافظه‌اش به میزان قابل‌توجهی کاهش یافته بود و رنگ‌پریده و بسیار ضعیف بود.

در 8مارس2011، تنها 19 روز پس از آزادی خانم گوئو، پلیس دوباره او را مورد آزار و اذیت قرار داد. ‌آن‌ها سعی کردند او را به مرکز شستشوی مغزی ببرند و به او قول دادند که یارانه کم‌درآمدی به او بدهند یا به او در یافتن شغل کمک کنند. او از همکاری امتناع کرد. توانست از دستگیری فرار کند و از آن زمان مجبور بوده است دور از خانه زندگی کند.

گزارش شخصی خانم یانگ از آزار و شکنجه‌اش بین سال‌های 1999 و 2008

در زیر گزارش خود خانم یانگ از آزار و شکنجه‌ای را می‌خوانیم که در سال‌های اولیه متحمل شده بود.

***

در 25دسامبر1999، مقامات دولتی بخش نانچیانگ مرا به دفتر خود احضار کردند و پرسیدند که آیا هنوز فالون گونگ را تمرین می‌کنم. به ‌آن‌ها گفتم که فالون گونگ آنقدر تمرین عالی‌ای است که به‌هیچ‌وجه رهایش نمی‌کنم.

درحالی‌که در 4مارس2000، در مزرعه کار می‌کردم، هشت مأمور آمدند و مرا به مرکز شستشوی مغزی لونگ‌پینگ بردند. حدود 20 تمرین‌کننده دیگر نیز در آنجا بازداشت بودند. برخی بعداً پس از نوشتن اظهاریه‌هایی مبنی بر انکار فالون گونگ آزاد شدند. درنهایت 16 نفر باقی ماندیم، شش مرد، که مسن‌ترینشان حدود 70 سال و جوان‌ترینشان حدود 30 سال داشت.

کانگ جیالیانگ، دبیر کمیته امور سیاسی و حقوقی، برایمان سخنرانی کرد. او گفت: «شما به دستور جیانگ زمین دستگیر شدید و اجازه ندارید فالون گونگ را تمرین کنید. ازآنجاکه اینجا هستید باید قوانین را رعایت کنید و تمرین نکنید. ما شما را با استفاده از تمام روش‌ها، چه کتک زدن باشد یا گرسنگی دادن، «تبدیل» خواهیم کرد. اعتبارتان را از بین می‌بریم، شما را از نظر مالی ورشکسته، و از نظر جسمی نابود می‌کنیم. بعد از اینکه شما را کتک زدیم باید به ما پول بدهید. یک سیاست از بالا وجود دارد: ‌آن‌ها را تا سر حد ناتوان شدن کتک بزنید، اما ‌آن‌ها را تا سرحد مرگ کتک نزنید. کسانی که تا سرحد مرگ مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند به‌عنوان خودکشی محسوب می‌شوند و سوزانده می‌شوند. شما نمی‌توانید ما را مورد پیگرد قرار دهید؛ ما از جیانگ پول می‌گیریم و کاری را که او به ما می‌گوید انجام می‌دهیم. اگر می‌خواهید شکایت کنید، به پکن بروید و از جیانگ شکایت کنید.»

شن چانگ‌شینگ، رئیس ایستگاه پلیس، گفت: «هیچ‌کس اهمیتی نمی‌دهد که مرغ بدزدید یا اردک، اما به‌خاطر تمرین فالون گونگ مجازات می‌شوید.»

در 7مارس2000، ده نفر از ما زنان تمرین‌کننده را در اتاقی نگه داشتند و توسط نگهبانان مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتیم، درحالی‌که شش تمرین‌کننده مرد مجبور شدند بیرون در زیر باران شدید، پابرهنه بایستند.

به ما 16 نفر کمتر از 1.5 کیلوگرم برنج در روز داده می‌شد که اصلاً کافی نبود. برخی وقتی احساس گرسنگی می‌کردند مجبور بودند آب بنوشند. شب‌ها روی زمین سیمانی بدون ملحفه می‌خوابیدیم. نگهبانان برای شکنجه ما انواع‌واقسام روش‌ها را امتحان می‌کردند.

در 9مارس2000، نگهبانی بعد از شام از من پرسید که نظرم درباره فالون گونگ چیست. گفتم آن خوب است. سه نگهبان مرا محاصره کردند و کتک زدند. وقتی تمرین‌کننده دیگری، خانم ژانگ شیورونگ، سعی کرد جلو ‌آن‌ها را بگیرد، ‌آن‌ها او را از اتاق بیرون کشیدند، با یک تخته چوبی کتکش زدند و روی سرش پا گذاشتند. با وجود بارش باران، نگهبانان ما را مجبور کردند در بیرون روی یک پا بایستیم.

برخی از اهالی محل ما را دیدند و نگهبانان را به‌خاطر شکنجه ما محکوم کردند. نگهبانان برای جلوگیری از مورد انتقاد قرار گرفتن، ما را به داخل بردند. ازآنجاکه همچنان از محکوم کردن و انکار فالون گونگ امتناع می‌کردم، بیش از سه ساعت مرا کتک زدند و چندین تخته را شکستند. مقدار زیادی از موهایم را کندند و دیدم که روی زمین پخش شده است. پوست سرم از جمجمه‌ام جدا شد و دهان و لثه‌هایم زخمی شدند. درنهایت دچار فروپاشی شدم و خون بالا آوردم. صورتم متورم و بدشکل شده بود و پر از کبودی بودم. نمی‌توانستم غذا بخورم و درد باعث می‌شد شب‌ها نتوانم بخوابم.

وقتی فردای آن روز مأموران بخش برای بررسی من آمدند، از شدت تورم صورتم ترسیدند. گائو شون، دبیر حزب بخش نانچیانگ، به خانواده‌ام دستور داد در ازای آزادی من 5000 یوان بپردازند. ‌آن‌ها همچنین مرا تهدید کردند که به حبس طولانی‌مدت محکوم خواهم شد، زیرا مرا فردی خطرناک و تمرین‌کننده فالون گونگ می‌دانستند. خانواده‌ام 1000 یوان پرداخت کرد و 160 یوان هم برای «هزینه‌های زندگی» من به ‌آن‌ها داد. در 17مارس2000، به خانه برگشتم.

هشت مأمور، ازجمله فنگ گوانگ‌گو، چن فِی و رن فایونگ از ایستگاه پلیس بخش نانچیانگ، در 18ژوئیه2000، زمانی که من و شوهرم مشغول خواندن کتاب‌های فالون گونگ بودیم، به‌زور وارد خانه من شدند. آنجا را گشتند و دوباره مرا کتک زدند. دختر نوجوانم به ‌آن‌ها التماس کرد که دست بردارند، زیرا من تازه از ضرب‌وشتم در مرکز شستشوی مغزی بهبود یافته بودم. آن‌ها برای تلافی، دخترم را هم دستگیر کردند و به ایستگاه پلیس بردند.

دوباره به مرکز شستشوی مغزی لونگ‌پینگ برده شدم و در آنجا مقامات ژای چانگ‌بیائو، کانگ جیالیانگ و لی شیانگ به فالون گونگ تهمت زدند. ‌آن‌ها گفتند اگر درباره نحوه برخوردشان با خودم، مشکلی دارم، می‌توانم به پکن بروم و با جیانگ زمین [دیکتاتور سابق چین] صحبت کنم، زیرا او به ‌آن‌ها دستور داد که مرا تحت آزار و اذیت قرار دهند.

برای عدالتخواهی، در 20دسامبر2000، واقعاً تصمیم گرفتم به پکن بروم تا با سایر تمرین‌کنندگان دادخواهی کنم. در 30دسامبر، در استان هبی دستگیر شدیم و به ایستگاه پلیس شهر سانهی منتقل شدیم. وقتی از گفتن نام و نشانی به پلیس امتناع کردم، ‌آن‌ها لباس‌هایم را درآوردند و تمام وسایلم را توقیف کردند. ‌آن‌ها ما تمرین‌کنندگان را از سراسر کشور، سوار سه وسیله نقلیه کردند، ما را به یک میدان خالی در منطقه‌ای دورافتاده از تیانجین بردند و رهایمان کردند.

تسلیم نشدیم، شبانه راه افتادیم و به پکن رسیدیم، اما حوالی ساعت 9 صبح 31دسامبر2000، توسط مأموران ایستگاه پلیس شیدان در پارک ژونگشان دستگیر شدیم. فریب پلیس را خوردم و نامم را به ‌آن‌ها گفتم. ‌آن‌ها با مأموران مئی و لیو لان از دفتر ارتباطات سوینینگ در پکن تماس گرفتند که برای بردن من بیایند.

در 7ژانویه2001، توسط مأموران پلیس لی شو، رن فایونگ و زنگ زوشینگ به سوینینگ اسکورت شدم. مأمور چن فی در اداره پلیس مرا مورد ضرب‌وشتم قرار داد. روز بعد مرا به بازداشتگاه ووجیاوان بردند و به‌مدت دو ماه در آنجا نگه داشتند.

در 23فوریه2001، مقامات بیش از 40 تمرین‌کننده از بازداشتگاه را مجبور به رژه رفتن در خیابان‌ها کردند تا آشکارا مورد تحقیر و انتقاد قرار گیرند. بسیاری از دانش‌آموزان کلاس پنجم و ششم مجبور به حضور در آن شدند. پلیس مسلح من و سایر تمرین‌کنندگان را به روی سِن در استادیوم هل داد، ما را مجبور کردند که سر خود را خم کنیم و شرایط اردوگاه کار اجباری یا شرایط حبس خانگی‌مان را اعلام کردند. یک سال در اردوگاه کار اجباری زنان نانموسی حبس شدم ودر آنجا تحت شکنجه‌های بی‌امان قرار گرفتم.

مأموران فنگ گوانگ‌گوئو، ژو چونهونگ و پنگ مینگ‌هوا دوباره در غروب 26سپتامبر2002، به‌زور وارد خانه من شدند و کتاب فالون گونگ مرا توقیف کردند. مرا به بازداشتگاه بردند و برای مدت کوتاهی نگه داشتند.

کمتر از یک ماه بعد، در 1نوامبر2002، پلیس دوباره مرا دستگیر کرد و برای گذراندن یک بازداشت 15روزه به مرکز شستشوی مغزی لانگ‌پینگ برد.

وقتی دخترم در 4ژوئیه2003 زایمان کرد، پلیس به خانه‌ام حمله کرد، اما من در خانه نبودم.

من و شوهرم در 23نوامبر2003، درحال آموزش سبزی کاشتن به دیگران بودیم که پلیس ما را دستگیر کرد. ما را به مرکز شستشوی مغزی بیمن بردند و دو ماه در آنجا نگه داشتند.

در شامگاه 27فوریه2004، تنها یک ماه پس از آزادی‌مان، مقامات دوباره ما را مورد آزار و اذیت قرار دادند. دخترم که با ما زندگی می‌کرد از باز کردن در امتناع کرد و ‌آن‌ها را به‌خاطر آزار و شکنجه محکوم کرد.

ثبت‌نام مسکونی من در سال 2004 منقضی شد و خیلی تلاش کردم تا توانستم تمدیدش کنم. بعد از آن، پلیس قصد دستگیری مرا داشت. فرار کردم و مجبور شدم بیش از سه هفته دور از خانه زندگی کنم.

مدیر شیائو از منطقه آنجو در 6ژوئیه2008 دوباره تلاش کرد مرا دستگیر کند. ‌آن‌ها به خانه‌ام حمله کردند و رایانه، چاپگر و سایر وسایل شخصی‌ام را با خود بردند. پس از اینکه موفق به فرار شدم، پلیس در جستجوی من، خانه همسایه‌ها و بستگانم را بازرسی کرد. ‌آن‌ها همچنین برای هر کسی که محل اختفای مرا گزارش می‌کرد، یک جایزه 1000یوانی تعیین می‌کردند. بعد از آن، من و شوهرم مجبور شدیم دور از خانه زندگی کنیم.

هشت مأمور دوباره حوالی ساعت 10 شب 28دسامبر2008، به‌زور وارد خانه من شدند، درحالی‌که به‌دنبال ما بودند و خانواده‌ام را ترساندند.

گزارش مرتبط:

معلم برنده جایزه از شهر سوینینگ به‌مدت پنج سال زندانی شد و اکنون برای جلوگیری از آزار و اذیت بیشتر آواره است