فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

رئیسم به من اعتماد دارد، زیرا فالون دافا را تمرین می‌کنم

27 نوامبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان لیائونینگ، چین

(Minghui.org) من خوش‌اقبال بوده‌ام که در سال 1996، درباره فالون دافا شنیدم. در میان ناامیدی،‌ امید را یافتم و معنای واقعی زندگی را درک کردم. از آن زمان به بعد، در رحمت فالون دافا غرق و تحت مراقبت نیک‌خواهانه استاد لی بوده‌ام. در طول این راه، سختی، شادی و مهربانیِ بی‌کران استاد را تجربه کرده‌ام.

قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم، زندگی‌ام پر از تلخی و سرنوشتم فلاکت‌بار بود. خلق‌وخوی ناپایدار شوهرم هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی آسیب زیادی به من وارد می‌کرد. وقتی اوضاع بر وفق مراد او پیش نمی‌رفت عصبانی می‌شد. وقتی دهنم را باز می‌کردم سرم داد می‌زد و اگر می‌خواستم از خودم دفاع کنم مرا کتک می‌زد. او به قمار معتاد بود. به خودکشی فکر می‌کردم، اما وقتی به دختر کوچکم نگاه می‌کردم، احساس ناتوانی می‌کردم و می‌دانستم که باید در سکوت، همه‌چیز را تحمل کنم.

دخترخاله‌ام به من پیشنهاد کرد فالون دافا را تمرین کنم و گفت که با تمرین این روش، رابطه من با خانواده‌ام بهتر خواهد شد. با احساس اینکه چیزی برای ازدست دادن ندارم، راه تزکیه را در پیش گرفتم. شوهرم تغییرات را در من دید، و در سال 1997، او نیز شروع به تمرین فالون دافا کرد. این حقیقت دارد که «دافا هر چیزی را از سرچشمه حل و فصل می‌کند» («فرونشاندن فاجعه بزرگ»، هنگ یین ۲).

هر دو ما بیکار شده بودیم و هیچ منبع درآمدی نداشتیم. شخصی به من درمورد کار در یک شرکت خصوصی گفت. باید برای کافه‌تریا غذا خریداری و آن را مدیریت می‌کردم. بیش از 30 نفر در آنجا کار می‌کردند. من از اصول فالون دافا پیروی و با پشتکار کار می‌کردم. تمام تلاشم را می‌کردم تا مطمئن شوم همه کسانی که به کافه‌تریای ما می‌آیند غذای خوبی می‌خورند؛ و کافه‌تریای ما توسط کارکنان تأیید شد و توسط رؤسای شرکت مورد تحسین قرار گرفت.

بعداً مدیریت کافه‌تریا به من سپرده شد و حدود 30 نفر نیز در آنجا بودند. شرکت به من اتومبیل و راننده اختصاصی داد. هر روز صبح حدود ساعت 3 صبح از خواب بیدار می‌شدم تا برای خرید مواد‌ غذایی و اقلام تازه به یک بازار عمده‌فروشی در فاصله دوری بروم تا بتوانم در هزینه‌ها صرفه‌جویی و پول پس‌انداز کنم و همه خوب غذا بخورند. بودجه ماهانه من بیش از 10هزار یوان بود.

رئیسم می‌دانست که من فالون دافا را تمرین می‌کنم، بنابراین به من اعتماد داشت. مردم می‌دانند که تمرین‌کنندگان حریص یا سلطه‌جو نیستند. هنگام خرید لوازم، فروشندگان سعی می‌کردند با افزایش قیمت در رسید، به من تخفیف بدهند. به ‌‌‌‌آن‌ها می‌گفتم که فالون دافا را تمرین می‌کنم، بنابراین آنچه را که به من تعلق ندارد نمی‌گیرم و کاری را که نباید انجام ‌دهم، انجام نمی‌دهم. توضیح می‌دادم که استاد بیان کردند که از حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری به‌عنوان معیار سنجش استفاده کنیم. ما ملزم به پیروی از این اصول هستیم تا افراد خوب و بهتری باشیم و حقیقت را روشن کنیم. فروشندگان شگفت‌زده می‌شدند و می‌گفتند کسانی که فالون دافا را تمرین می‌کنند احتمالاً تنها افراد غیرفاسد در چین هستند. با مشاهده من، همه ‌‌‌‌آن‌ها تصور خوبی از فالون دافا داشته‌اند و درک کرده‌اند که آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان ظالمانه و ناعادلانه است.

چون زیاد خرید می‌کردم، مجبور بودم ثبت کنم، اما مدیرم هیچ وقت مرا چک نمی‌کرد. معمولاً بعد از خرید، رسیدها را بررسی می‌کردم و وقتی متوجه می‌شدم که برخی از فروشندگان به من پول زیادتری پرداخت کرده‌اند، آن را یادداشت می‌کردم و بعد از دیدنشان، پول اضافی را پس می‌دادم. همه فروشندگان می‌دانند که تمرین‌کنندگان فالون دافا صادق و خوب هستند، زیرا دیگران هرگز پول را پس نمی‌دهند. به ‌‌‌‌آن‌ها می‌گویم که استاد و فا به ما نشان می‌دهند که چگونه افراد خوبی باشیم.

بعد از مدتی کار در آنجا، متوجه شدم که این کار بسیار استرس‌زا و طاقت‌فرساست. 55هزاریوانی را که از دو کافه‌تریا پس‌انداز کرده بودم به رئیسم دادم. غذا و لوازم را از بازار عمده‌فروشی می‌خریدم. اگر هر چیزی را که در بازار محلی موجود بود از همانجا می‌خریدم، نمی‌توانستم این‌همه پول پس‌انداز کنم.

هدفم این بود که اجازه دهم کارکنان و رؤسا خوب غذا بخورند و درعین‌حال مقداری پول برای شرکت پس‌انداز کنم. چون استاد بیان کردند که هر جا هستیم خوب عمل کنیم و به‌سختی کار کنیم. این پولی است که از کار سختم پس‌انداز کردم، بنابراین همۀ آن را تحویل دادم.

رئیسم شوکه شد و گفت که ‌‌‌‌آن‌ها نمی‌توانند شخص دیگری مانند من پیدا کنند. او همچنین از من پرسید که چه تحصیلاتی دارم و آیا می‌توانم در خانه او کار کنم؟ ‌‌‌‌آن‌ها فکر می‌کردند باورنکردنی است که من پول را پس دادم، و چون من تمرین‌کننده فالون دافا هستم، کاری را انجام دادم که اکثر مردم انجام نمی‌دهند. توضیح دادم که فالون دافا مرا تغییر داد.

ما از فالون دافا بسیار بهره‌مند شده‌ایم. هیچ واژه‌ای قادر به بیان قدردانی من از نیک‌خواهی بزرگ استاد نیست.

امیدوارم همه مردم بتوانند درباره فالون دافا بیاموزند. دافا امید بشر است. حقیقت را جست‌وجو کنید، دروغ‌های حزب کمونیست چین را درهم بشکنید و مهربانی را انتخاب کنید، آنگاه خدایان و بوداها به شما برکت و رحمت خواهند داد.