(Minghui.org) یک تمرینکننده از من و تمرینکنندهای دیگر خواست که برای نصب گیرنده تلویزیونی انتیدی به خانهاش برویم.
وقتی به آنجا رسیدیم، تمرینکنندهای که قرار ملاقات گذاشته بود در خانه نبود، بنابراین شوهرش از ما پرسید که چرا آنجا هستیم. پاسخ دادم: «همسرت از ما خواست که یک گیرنده تلویزیون انتیدی نصب کنیم.» وقتی او پرسید که چند کانال میتواند داشته باشد، به او گفتم که فقط یک کانال است. سپس پرسید: «آیا فالون گونگ است؟» بعد گفت که تلویزیون انتیدی مخالف حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) است و ابتدا نمیخواست به ما اجازه ورود بدهد.
او گفت که همسرش بهدلیل تمرین فالون گونگ، از مدرسه اخراج شده است. شهریه فرزندش بسیار بالا بود و او فقط چندهزار یوان در ماه درآمد داشت. گفت فرزندش در آینده، به دانشگاه میرود، ازدواج میکند و باید خانه بخرد. وقتی همسرم درآمدی ندارد، چگونه میتوانیم از پس اینهمه مسائل برآییم؟ او آه و ناله میکرد. هرچه بیشتر میگفت، عصبانیتر میشد.
چهرهاش عبوس بود، صدایش بلندتر و بلندتر و درنهایت سرشت شیطانیاش منفجر شد. با عصبانیت فریاد میزد. من و تمرینکننده همراهم تحت تأثیر سخنان خشمگینانه او قرار نگرفتیم. با او بحث نکردیم و قلبمان را پایدار نگه داشتیم. یاد این آموزه استاد افتادم و بارها آن را برای خودم خواندم:
«بردباری کلید رشد شینشینگ شخص است. تحملکردن همراه با خشم، شکایت و یا اندوه، بردباری یک فرد عادی است که به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل کردن، بهطوری که کاملاً بدون خشم و شکایت باشد، بردباری یک تزکیهکننده است.» («بردباری چیست»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر جلد 1)
درحالیکه ما در سکوت گیرنده تلویزیون را نصب میکردیم و برای پاککردن ارواح شیطانی و شیاطین پشت سرش، مدام افکار درست میفرستادیم، او همچنان حرف میزد. لبخندی زدم و گفتم: «آقا عصبانی نشو.» از او پرسیدم که کجا کار میکند، و او گفت که برای کمیته حزب شهرستان کار میکند و به اعضای حزب دهستان در مدرسه حزب، درس تاریخ میدهد. به او گفتم که تلویزیون انتیدی با آنچه او میگوید متفاوت است، و آن تاریخ، فرهنگ سنتی، اخبار بینالمللی و نحوه استقبال از فالون گونگ در سراسر جهان را پوشش میدهد. به او گفتم که مردم در بیش از 100 کشور، فالون گونگ را تمرین میکنند و اینکه چقدر از آن بهره بردهاند.
گیرنده تلویزیون را تنظیم کردیم و تصویر در تلویزیون، نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را با حروف بزرگ نشان میداد. او عصبانیتر شد و گفت که گیرنده را پایین بیاوریم و با خود ببریم. حتی زمانی که گفت قصد پرداخت هزینه را ندارد، تحت تأثیر قرار نگرفتیم. گفتم: «هزینه آن را نپرداز. ما آن را بهصورت رایگان نصب کردهایم. هرچند باید تماشایش کنی. اگرچه تنها یک کانال وجود دارد، اما بسیار جامع است. همهچیز مربوط به فرهنگ سنتی است. میدانی، فرهنگ خدایی در خون مردم چین جاری است.» همانطور که با او صحبت میکردیم کانال را تنظیم کردیم. آن درحال پخش قسمتی از نُه شرح و تفسیر بود که درباره تخریب محیط طبیعی و تخریب باورهای مذهبی توسط حزب صحبت میکند. اگرچه شوهر هنوز راضی نبود، اما بهدلیل برکت استاد و پافشاری ما، او ما را مجبور به برداشتن گیرنده نصبشده نکرد.
چند ماه بعد، باد شدیدی داشتیم و گیرنده از کار افتاد، بنابراین شوهر از ما خواست که برگردیم و آن را تنظیم کنیم. وقتی به آنجا رفتیم، با لبخند از ما استقبال و برایمان چای درست کرد. او مهماننواز و کاملاً متفاوت از قبل بود. میگفت که گیرنده تلویزیون چند ماهی است که خراب شده و او بسیار مضطرب است و به همین دلیل، گاهی بعد از برگشتن از سر کار، خودش آن را تنظیم میکرد.
او واقعاً میخواست تلویزیون انتیدی را تماشا کند. رفتار تهاجمی اولیهاش کاملاً از بین رفته بود. او گفت: «آنچه انتیدی درباره تاریخ ح.ک.چ میگوید درست است، اما وقتی برای اعضای حزب تدریس میکنم نمیتوانم درباره آن صحبت کنم. اگر این کار را میکردم، چه کسی به من حقوق میداد؟ چگونه میتوانستم با این موضوع کنار بیایم؟» او همچنین گفت: «انتیدی دیدگاه مرا درباره الحاد و نظریه تکامل تغییر داده است.»
کانال تلویزیون انتیدی را برایش تنظیم کردیم و او درحین تشکر از ما لبخند میزد. سپس بابت نصب گیرنده به ما پول داد و از آمدن مجدد ما استقبال کرد. این معلم مدرسۀ حزب آینده روشنی را انتخاب کرد.
استاد، برای نجات رحمتآمیزتان سپاسگزارم،!