(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافای استرالیا در سال 2024، در 27اکتبر در سیدنی برگزار شد و بیش از هزار تمرینکننده فالون دافا از سراسر استرالیا در آن شرکت کردند. شرکتکنندگان گفتند که تبادل تجربههای امسال عمیق بود و توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند. آنها ازطریق مقایسه خود در مطالعه و تزکیه، به کاستیهایشان پی بردند و گفتند که بر بهبود تزکیه خود تمرکز خواهند کرد.
جیسون در سال 1999، تمرین فالون دافا را آغاز کرد. وی گفت: «همیشه فردی بسیار معنوی بودم. همیشه سالم و تندرست بودم، بنابراین تجربیاتی را که بسیاری از تمرینکنندگان داشتند نداشتم. اما در دنیا گم شده بودم و همیشه میدانستم که زندگی چیزهای بیشتری دارد. با یک تمرینکننده چینی آشنا شدم که فالون دافا را به من معرفی کرد. وقتی شروع به خواندن جوآن فالون کردم، میدانستم که مسیر خانهام را پیدا کردهام و این برای من است، واقعاً مسیرم به خانه را پیدا کردم.»
جیسون در بسیاری از کنفرانسهای تبادل تجربه شرکت کرده است. «دور هم جمع شدن با تعداد بسیار زیادی تمرینکننده بسیار مقدس است؛ وقت گذراندن با افرادی که همیشه نمیتوانیم با آنها وقت بگذرانیم. حدس میزنم در سفرم در طول این سالها، با افراد زیادی ملاقات کردهام و این مرا کمی ناراحت میکند که ما فقط یک بار در سال دور هم جمع میشویم. اما این فرصت گرانبهایی است که گرد هم بیاییم و تجربیات خود را به اشتراک بگذاریم. همیشه بینش زیادی درباره اینکه کجا سستی کردهام به دست میآورم، اما امسال تبادل تجربهها فوقالعاده خوب بود.»
«با بسیاری از تجربیات ارتباط برقرار کردم. امسال مردم واقعاً تأملات خود درباره خودشان را به اشتراک گذاشتند، مثل اینکه صادقانهتر و آشکارتر نگاه کردند و احساسات و افکارشان را به اشتراک گذاشتند. احساس میکنم که ما واقعاً بهعنوان جامعه تزکیهکنندگان درحال برداشتن یک گام رو به جلو هستیم. امسال خیلی خاص بود.»
او گفت که در تزکیه کوشاتر خواهد بود: «مطمئناً باید تلاشم را دوچندان کنم. من پسری دارم که اخیراً به آکادمی فی تیان ملحق شده است، و جالب بود که در آخر هفته با برخی از تمرینکنندگان به اشتراک بگذارم که چگونه تزکیه همه ما بسیار به هم مرتبط است.»
«در سال گذشته، در تمریناتم و چند چیز دیگر کمی تنبل بودم. و میدانم که ما چقدر روی هم تأثیر میگذاریم. بنابراین، درخصوص خودم، باید تلاشم را بیشتر کنم و کارها را با جدیت بیشتری انجام دهم.»
اِما معلم پیلاتس و نوازنده است. او 20 سال پیش که 23 سال داشت، تمرین فالون دافا را آغاز کرد.
او گفت: «من در شهر مکای، که در محدوده کوئینزلند شمالی است، بزرگ شدم. فالون دافا را وقتی درحال رانندگی بودم کشف کردم و دیدم که همه در یک پارک تمرین میکنند و گفتم، خدای من، باید به آنجا بروم. درواقع میتوانستم انرژی زیادی را در آن پارک ببینم. هفته بعد رفتم و سپس شروع به تمرین کردم.»
او گفت که مانع فرهنگی زیادی در تمرین فالون دافا ندارد: «احساس میکردم خیلی راحت وارد این تمرین شدم. وقتی شروع به مطالعه کردم، تغییرات بزرگی را در دیدگاهم تجربه کردم، مانند نگاهی که به زندگی داشتم. خانوادهام از دافا بسیار حمایت کردند، زیرا میتوانستند تغییرات سالم را در من ببینند.»
«بدیهی است که فالون دافا برایم تجربهای بود که زندگیام را بسیار تغییر داد. با توجه به سلامت جسمانیام، متوجه میشوم که همیشه خیلی احساس سلامتی میکنم، اما همچنین به سلامت ذهنی نیز دست یافتهام. همیشه میتوانم ببینم دیگران از کجا میآیند، بهجای اینکه قضاوتشان کنم. درباره زندگی کمی کنجکاوتر هستم و کمی بیشتر افراد دیگر را میپذیرم. اگر کسی عصبانی شود، میدانم که به من مربوط نیست. این فقط بردباری بیشتری به من داده است، تحمل بسیار بسیار بیشتری، که فکر میکنم کل زندگیتان را تغییر میدهد. و درباره چیزهایی که واقعاً نیازی به عصبانیت ندارید عصبانی نمیشوید.»
اما گفت: «سخنرانیای که امروز برایم متمایز بود، مربوط به فردی بود که خیلی روراست صحبت کرد.» وی گفت: «او بسیار صادق بود. درخصوص تجربهای که درباره حملات اضطراب و پانیک داشت کاملاً صادق و روراست بود. من نیز اضطراب را تجربه کردهام، بنابراین میتوانم واقعاً با آن تجربه ارتباط برقرار کنم. اما فکر میکنم آن روشی بود که آن تمرینکننده تبادل تجربه کرد. وقتی این را شنیدم، واقعاً احساس کردم، اوه، این فوقالعاده است. مستقیم قلبم را لمس کرد. مجبور شدم اشکهایم را پاک کنم. اما روراست بودن به نظرم واقعاً مهم است.»
«شاید تبادل تجربه دیگری که امروز واقعاً برایم الهامبخش بود، تجربهای بود که در آن تمرینکنندهای درباره گردهم آوردن تمرینکنندگان جوان صحبت کرد. این درواقع در تزکیهشان بسیار مهم است. و من با او موافقم. فکر میکنم این یک منطق نادرست است که بگویم: "اوه، اگر آنها نمیتوانند از این سختی عبور کنند، پس به این معنی است که آنها تزکیهکننده نیستند." فکر میکنم بهعنوان بدنی واحد، باید تشویقگرتر و گرمتر باشیم و محیطی ایجاد کنیم که بگوییم: هی، ما میخواهیم شما بخشی از این باشید. من هم واقعاً قدردانش هستم.»
«چند سالی است که در کنفرانس فا شرکت نکردهام، و خیلی دوست دارم به کنفرانسها بیایم، زیرا عاشق گوش دادن به تبادل تجربههای همه سخنرانان هستم. همیشه در تمرین خودم احساس بسیار روشنی دارم. گاهی اگر آنقدر که میخواهم کوشا نباشم، وقتی به کنفرانس میآیم، واقعاً با اینهمه انرژی میروم و بعد از آن خیلی کوشاتر میشوم.»
او گفت که به گفتار توجه خواهد کرد: «گاهی اوقات از زمانی که مادر شدم، کمی فحش میدهم. بنابراین حالا به خانه میروم و قرار نیست فحش بدهم. واقعاً به آن توجه خواهم کرد. ازآنجاکه مادر بودن میتواند واقعاً خستهکننده باشد، بنابراین شما گاهی واقعاً تمایل دارید از کلماتی استفاده کنید که نباید استفاده کنید. میخواهم تلاش کنم و فقط کمی حواسم بیشتر به این موضوع باشد.»
کریستین معمار است و حدود پنج سال پیش که در ویتنام کار میکرد، یکی از همکارانش درباره فالون دافا به او گفت.
این اولین کنفرانس فالون دافا بود که وی در آن شرکت میکرد و گفت: «بهعنوان یک تمرینکننده، احساس میکنم اینکه بخشی از این تبادل تجربه باشم حق مقدسی است. قبلاً سعی میکردم شرکت کنم، اما همیشه با مداخله روبرو میشدم. این اولین فرصتم بود که آمدم و به آن چسبیدم.»
«قطعاً احساس همدلی، افکار مشابه یا سناریوهای مشابه درباره چیزهای مرتبط داشتم. من چیزهایی را در سفر خودم یا در مقاله تبادل تجربه خودم به یاد آوردم که راهنماییهایی برایشان گرفتم و چیزهای دیگری که واقعاً بررسیشان نکرده بودم، اما بهمحض شنیدنشان از زبان دیگران، بلافاصله درباره آنها آگاه شدم.»
او گفت که تمرین دافا به او کمک میکند بفهمد مهمترین چیز چیست. «بهعنوان یک غربی، بهطور خاصی تلاش میکنم تا درحالیکه برای بهتر شدن جستجو و تلاش میکنم بزرگ شوم. اما بهتر بودن لزوماً بهتر نیست؛ شاید آن وضعیت مالی بهتری باشد. اما فکر میکنم در تمرین، شما بهسوی آنچه واقعاً و حقیقتاً مهم است، سوق داده میشوید.»
«و هنگام انجام کارهایی مانند کارهای ساده یا پیشپاافتاده یا پَست، مانند کارهایی در محل کار یا با خانوادهتان، آنها همگی آن فرصتها را برای بهتر شدنتان به شما میدهند. گاهی همینطوری یا در طول روز لغزش میکنید، اجازه میدهید بلغزید و مانند فردی عادی رفتار میکنید. چه محل کار شما باشد یا درحین مراقب از خانوادهتان، فکر میکنم مهم است که به خودتان یادآوری کنید، در هر لحظه از هر روز، برای شما بهعنوان یک تمرینکننده چیزهایی نظم و ترتیب داده میشود تا خودتان را بهبود ببخشید و بهدنبال بهبود باشید.»
اسکات بهمدت 25 سال فالون دافا را تمرین کرده است. او از زمان آمدن به استرالیا، هر سال در کنفرانس فا شرکت کرده است.
اسکات گفت که عمیقاً تحت تأثیر تبادل تجربهای در این کنفرانس قرار گرفت که در آن، مادری گفت امیدوار بود دخترش پس از تحصیل در آکادمی هنر فی تیان، در شن یون پذیرفته شود، اما دخترش موفق نشد. یک روز، این دختر به مادرش گفت که نمیخواهد به خانه برگردد، اما باید فی تیان را ترک کند، زیرا مطابق استانداردها نیست. پدر و مادرش بسیار ناامید شدند و مادر گفت که این یک دوره آبدیده شدن بود.»
اسکات گفت: «بهخاطر دخترانم، من دو دختر دارم، واقعاً میتوانم با آن همدردی کنم. دختر بزرگترم 24 سال و دختر کوچکترم 18 سال دارد. یکی از آنها در شن یون بهعنوان رقصنده امتحان داد و موفق نشد. ما مجبور بودیم فشار بیاوریم و هر کاری را که باید انجام میدادیم انجام دهیم تا او را به آنجا برسانیم. دختر دومم یک خواننده اپرای بل کانتو است و او نیز برای ورود به کالج فی تیان سختیها و مشکلات خود را پشت سر گذاشته است. بنابراین، واقعاً میتوانم با وضعیت او همدردی کنم.»
او گفت: «فرزندانتان و تزکیهتان بسیار به هم مرتبط هستند. برای رسیدن به موفقیت در این زمینه، باید آزمایشها و محنتهایی را پشت سر گذاشت.»