فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

مروری بر ۲۲ سال تزکیه‌ام

14 دسامبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در ژاپن

(Minghui.org) من در ۲۰سالگی، در یک تصادف رانندگی، دراثر ضربه آسیب دیدم. به‌دلیل شرایط پیچیده بیمه درمانی در آن زمان نتوانستم برای درمان در بیمارستان بمانم. درنتیجه در محل کار احساس خواب‌آلودگی می‌کردم و به‌محض اینکه می‌نشستم خوابم می‌برد.

در ۴۲سالگی از پله‌های خانه به پایین افتادم و کمرم و پشتم آسیب دید و درنتیجه دیسک کمرم بیرون زد. به‌دنبال درمان‌های مختلف پزشکی رفتم، اما هیچ نتیجه‌ای نداشت. ساق پاهایم سفت شده بود و هر روز صبح پاهایم دچار گرفتگی می‌شد. هنگام راه رفتن، پاهایم روی زمین کشیده می‌شد.

در ۴۸سالگی دچار بیماری تیروئید (بیماری بازدو) شدم و پس از مصرف دارو، ریزش شدید مو داشتم. اما فقط وقتی وضعیت بدتر شد، دکتر خواست که مرا ببیند. در زمانی که علائم بدتر شدند، توسط فردی از انجمن محلی زنان، با فالون دافا آشنا شدم.

روز بعد به محل تمرین رفتم. نمی‌دانستم چی‌گونگ درمورد چیست و کمی نگران بودم. اما بعد از تمرینات تصمیم گرفتم ادامه دهم. از آن به بعد، هر روز به‌جز آخر هفته‌ها به محل تمرین سر می‌زدم. بعد از حدود یک یا دو ماه، پوست چانه‌ام صاف‌تر شد.

خانم ساساکی توشی

در آن زمان، داروی آلرژی نیز مصرف می‌کردم. تمرین‌کننده‌ای که تمرین‌ها را به من آموزش داد، گفت که من به دارو نیازی ندارم، بنابراین آن شنبه دارو را قطع کردم. در ابتدا، احساس خارش داشتم، اما شرایط به‌آرامی بهبود یافت. درحال‌حاضر، خارش به‌طور کامل از بین رفته است.

پاهای شوهرم مشکل داشت، بنابراین مجبور بودم کارهای کشاورزی را خودم انجام دهم. بعد از یک ساعت چمباتمه زدن، درد کمرم شروع شد، بنابراین کار را متوقف کردم تا تمرین اول را انجام دهم. به‌طرز شگفت‌انگیزی توانستم بعد از تمرین، دو ساعت کار مزرعه را انجام دهم.

وقتی داشتم زمین را شخم می‌زدم کمرم خیلی درد می‌کرد. با بدتر شدن درد، اولین مجموعه از تمرینات را دوباره انجام دادم. بعد از تمرین توانستم کار را راحت‌تر و کارآمدتر انجام دهم. تمرینات بسیار قدرتمند بود، بنابراین من به‌مدت ۲۲ سال به تمرین ادامه دادم.

تعامل با دانش‌آموزان

من مدیر خوابگاه در یک دبیرستان بودم. ازآنجاکه دافا تمرین خوبی است، تصمیم گرفتم به افراد بیشتری درمورد آن بگویم.

در طول پاندمی، به هر دانش‌آموز شبانه‌روزی یک آویز کوچک نیلوفر آبی دادم. روی این آویز پیام «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» بود. برخی از دانش‌آموزان آن را به در اتاقشان و برخی آن را به کیف مدرسه‌شان آویزان کردند.

تعداد زیادی از آویزهای نیلوفر آبی، مطالب دافا و کتاب‌های دافا را به دانش‌آموزان دادم. یکی از دانش‌آموزان از من یک آویز کوچک نیلوفر آبی خواست. یک روز شنیدم که در جلسه صبح غش کرده است، و از او خواستم به دفتر من بیاید.

پرسیدم که آیا جوآن فالون را خوانده است، و او پاسخ مثبت داد. گفتم: «می‌دانم که باید تکالیفت را انجام دهی، اما اگر بتوانی قبل از انجام تکالیف، ۱۵ دقیقه جوآن فالون را بخوانی، ممکن است تکالیف را سریع‌تر تمام کنی. اگر وقت داری، کمی بیشتر بخوانی حتی بهتر است. فقط اگر به کمک نیاز داشتی به من اطلاع بده.»

او بعداً به من گفت که پس از خواندن جوآن فالون، احساس بسیار بهتری داشته است. همچنین وقتی بازنشسته شدم، برایم نوشت: «فالون دافا را خوب مطالعه خواهم کرد.»

تغییرات شوهرم

شوهرم اغلب شکایت می‌کرد که من بسیار فراموشکار هستم. ظاهراً با شکایت از من و فریاد زدن بر سرم، آرامش پیدا می‌کرد. از او خواستم با مهربانی بیشتری با من صحبت کند، اما گوش نکرد.

چند سال پیش شوهرم دچار عفونت مغز استخوان شد و چند عمل جراحی انجام داد. دکتر به او گفت که برای دیالیز و قطع عضو آماده شود. او از ترس این جریان، با من شروع به تمرین فالون دافا کرد. در معاینات بعدی، پزشک معالج با تعجب متوجه شد که دیگر عفونت انتشار نیافته و او درحال بهبودی است. هر دو ما از قدرت شفابخش دافا شگفت‌زده شدیم.