فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بعد از تشخیص وابستگی‌هایم، دستگاه‌های پخش صوتی من به کار افتادند

18 دسامبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان شاندونگ (چین)

(Minghui.org) من دو دستگاه‌ پخش صوتی کوچک دارم که از آن‌ها برای پخش فایل‌های صوتی سخنرانی‌های استاد لی، موسیقی تمرینات فالون دافا، مقالات در رادیو مینگهویی و غیره استفاده می‌کنم‌.‌ آن‌ها چندین سال خوب کار می‌کردند‌.‌

من یک روز در میان، از مادرشوهرم مراقبت‌ می‌کنم‌.‌ یک روز در ماه ژوئیه که از خانه او برمی‌گشتم، باران شدیدی می‌بارید‌.‌ یکی از این دستگاه‌های پخش صوتی ‌کوچکم در یک ساک پارچه‌ای در سبد جلوی دوچرخه‌ام بود‌.‌ بارانی‌ام آنقدر بزرگ نبود که سبد را بپوشاند و به همین دلیل، وقتی به خانه رسیدم ساک کاملاً خیس شده بود‌. دستگاه پخش صوتی را درآوردم و آن را با دستمال کاغذی پاک کردم‌.‌ وقتی خواستم روشنش کنم، کار نکرد‌.‌ اعداد روی نمایشگر چشمک می‌زدند و صداهای عجیبی می‌دادند‌.

می‌دانستم تقصیر من است. چرا آن را در کوله‌پشتی‌ام نگذاشتم؟ این واقعاً بی‌احترامی به استاد بود و از بی‌احتیاطی‌ام عمیقاً پشیمان شدم‌.‌ به دستگاه پخش صوتی گفتم: «تقصیر من است که از تو مراقبت نکردم و اجازه دادم خیس شوی‌.‌ خیلی متأسفم.» باطری را برداشتم و دستگاه را روی طاقچه گذاشتم تا خشک شود‌.‌

چند روز بعد، باطری را دوباره نصب کردم، اما بازهم کار نکرد‌.‌ اجازه دادم چند روز دیگر بماند و خشک شود و با وجود اینکه اعداد روی نمایشگر دیگر چشمک نمی‌زدند و کمی کار کرد، اما اندکی بعد دوباره خراب شد‌.‌ بنابراین اجازه دادم تا بیشتر خشک شود.

طی این مدت، از آن دستگاه دیگر برای پخش موسیقی تمرینات دافا استفاده می‌کردم‌.‌ یک روز صبح هنگام انجام تمرینات، این دستگاه هم ناگهان دو صدای ترک خوردن داد و سپس خاموش شد‌.‌ صفحه‌اش تاریک شد و صدایی از آن درنمی‌آمد‌.‌ حالا هر دو دستگاه خراب شده بودند‌.‌

با پسرم که در شهر دیگری کار‌ می‌کند تماس گرفتم و از او خواستم تا به‌صورت اینترنتی، یک دستگاه پخش صوتی برایم بخرد‌.‌ آن چند روز بعد به دستم رسید و با اشتیاق بازش کردم‌.‌ اما متوجه شدم که معیوب است؛ صفحه نمایشش چیزی نشان نمی‌داد، و حتی بعد از اینکه شارژش کردم، کار نمی‌کرد‌.‌ احساس ناراحتی کردم. جریان چه بود؟ آیا کار اشتباهی انجام داده بودم یا هنوز امیدی به آن دو دستگاه خراب بود؟ نمی‌توانستم بفهمم.

به درونم نگاه کردم و متوجه شدم که این به‌خاطر مسائل شین‌شینگی من است‌.‌ در طول سال‌ها، وقتی به خانه مادرشوهرم می‌رفتم، اغلب با خواهرشوهرم تعارض‌هایی داشتم‌.‌ همیشه احساس می‌کردم آن‌ها کارهای تحریک‌آمیزی انجام می‌دهند که منجر به دعوای بین ما می‌شود، اتهامات بی‌اساس می‌زنند و اذیتم می‌کنند‌.‌ یک روز، خواهرشوهر بزرگ‌ترم گفت: «یک بسته پوست خوک در یخچال گم شده است‌.‌ نمی‌دانم چه کسی آن را خورده است.»

به او گفتم کار من نیست. او با کنایه پاسخ داد: «درست است! پس بیایید بگوییم یک موش آن را خورده است.» به‌طور ضمنی می‌گفت که کار من است‌.‌ اما من به آن دست نزده بودم‌.‌ گرچه در آن زمان چیزی نگفتم، از درون عصبانی بودم‌.‌ پس از رفتنش، در آشپزخانه به او فحش دادم، و در حفظ شین‌شینگم ناموفق بودم‌.‌ روز بعد که به خانه برگشتم، تلفنی عصبانیتم را سر شوهرم خالی کردم‌.‌

وقتی رفتارم را به یاد آوردم و خودم را با تعالیم استاد مقایسه کردم، عمیقاً شرمنده شدم‌.‌ گرچه بحث نکردم و ظاهراً انتقادهایش را تحمل‌ ‌کردم، اما واقعاً در قلبم آن را تحمل نکردم و حتی پشت سرش به او بدوبیراه گفتم‌.‌ این رویکرد یک تزکیه‌کننده نبود و وضعیت تزکیه‌ام از استاندارد دور بود‌.‌

ازطریق مطالعه آموزه‌های استاد و نگاه به درون، وابستگی‌های زیادی را پیدا کردم: ذهنیت رقابت‌جویی، بی‌تمایلی به مورد انتقاد قرار گرفتن، احساس نارضایتی، رنجش، و تکبر‌.‌ متوجه شدم که این محنت‌های ایجادشده توسط خواهرشوهرهایم فرصت‌هایی است که استاد نظم و ترتیب داده‌اند تا به من کمک کنند پیشرفت کنم‌.‌ به‌جای رنجش به دل گرفتن، باید از آن‌ها تشکر‌ می‌کردم‌.‌ چگونه‌ می‌توانستم از آن‌ها کینه داشته باشم؟ از آن لحظه به بعد، مصمم شدم با مهربانی و بردباری فراوان یک تزکیه‌کننده، بدون رنجش با آن‌ها رفتار کنم‌.‌

درمورد آن دو دستگاه، مقالات تمرین‌کنندگان درمورد ماهیت معنوی همه‌چیز را به یاد آوردم و اینکه چگونه اشیاء می‌توانند با روشنگری حقیقت برایشان و تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» به کار بیفتند‌.

بنابراین با اسپیکرها صحبت کردم: «لطفاً به من گوش دهید‌.‌ ابتدا صمیمانه عذرخواهی‌ می‌کنم‌.‌ تقصیر من بود که از شما مراقبت نکردم‌.‌ این بی‌احترامی به استاد و فا بود‌.‌ شما به‌خاطر رابطه تقدیری‌ ما با دافا وارد زندگی من شدید‌.‌ لطفاً به یاد داشته باشید: "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است." شما برکاتی دریافت خواهید کرد و باید کار را از سر بگیرید‌.‌ اجازه ندهید سفرتان به اینجا ختم شود‌.‌ بیایید جذب دافا شویم، مأموریت خود را به انجام برسانیم و با استاد به خانه بازگردیم‌.‌ لطفاً به‌سرعت بهبود پیدا کنید!»

صبح روز بعد یکی از دستگاه‌ها را روشن کردم و آن کار ‌کرد و به‌طور عادی موسیقی را پخش کرد! سپس دیگری را امتحان کردم، و آن نیز عالی کار کرد‌.‌ خیلی خوشحال شدم و از صمیم قلب، از استاد تشکر کردم‌.‌