(Minghui.org) سه سال پیش تمرین فالون دافا را شروع کردم. سال گذشته شروع کردم درحین آشپزی و انجام کارهای خانه، به رادیو مینگهویی گوش دهم. مخصوصاً گوش دادن به مجموعه «بهیاد آوردن رحمت استاد» را دوست دارم که در آن، تمرینکنندگان تجربیات خود درحین شرکت در سخنرانیهای استاد در چین را گفتهاند. اغلب هنگام گوش دادن، اشکهایم جاری میشود. این مقالات تبادل تجربۀ تزکیه به من کمک کرد در سفر تزکیهام روشن و آگاه شوم.
من و دخترم در سال 2018، چین را ترک کردیم تا با شوهرم که در خارج از کشور کار میکند باشیم. من در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمدم و زندگی خوبی داشتم. بعد از ازدواج، من و شوهرم حقوق خوبی داشتیم، زیرا هردو ما در شرکتهای بینالمللی کار میکردیم. همه خواهر و برادرهایمان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. اما ما نمیخواستیم به خارج از کشور برویم، زیرا در چین، راحت زندگی میکردیم. زمانی که دخترم در دبیرستان تحصیل میکرد، برنامهریزی کردیم که به ایالات متحده بیاییم. ما هر سال به سفرهای خارجی میرفتیم و احساس میکردم دنیا را بهخوبی درک میکنم.
وقتی در ایالات متحده مستقر شدم و مستندهایی درباره کشتار میدان تیانآنمن در 4ژوئن را تماشا کردم و نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست و شبح کمونیست بر جهان ما حکمرانی میکند را خواندم متوجه شدم که فریب حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را خوردهام. این برنامههای تلویزیونی درباره خروج از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن صحبت میکردند و اینکه بسیاری از مردم قبلاً ح.ک.چ را ترک کرده بودند. من و شوهرم با استفاده از نام واقعیمان، اظهاریههایی برای خروج از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن نوشتیم و آنها را در فضای مجازی منتشر کردیم. بعداً مستند دستور کار: درهم کوبیدن آمریکا را تماشا کردم. نگران بودم و به این فکر میکردم که آیا در چنین دنیایی، آیندهای خواهیم داشت؟
یک روز به کتابی درباره بودیسم ذن برخورد کردم و آن را خواندم. هنوز سؤالات زیادی داشتم که جوابشان را نیافته بودم. اغلب تلویزیون انتیدی را تماشا میکردم و از برخی از مجریانی که کانالهای خود را در رسانههای اجتماعی داشتند، خوشم میآمد. یک روز از شوهرم پرسیدم: «به نظر میرسد آنها تزکیهکننده هستند. چه چیزی را تمرین میکنند؟» او گفت: «آنها فالون دافا را تمرین میکنند.» وقتی پرسیدم فالون دافا چیست، او گفت نمیداند.
آنلاین شدم و فالون دافا را جستجو کردم. کتاب جوآن فالون را دیدم، آن را بهصورت آنلاین خواندم و احساس کردم کتاب بسیار خوبی است. آن به تمام سؤالاتم پاسخ داد.
روز اول روی یک پاراگراف خاص توقف و فکر کردم که میتوانم روز بعد به خواندنش ادامه دهم. وقتی روز بعد شروع به خواندن کردم، بعد از اینکه نیم ساعت مطالعه کردم، متوجه شدم مطالبی را که روز قبل خوانده بودم دوباره خواندهام. احساس کردم عجیب است که مکاننما به همان ابتدا برگشت. روز سوم هم همین اتفاق افتاد، اما چون جذب کتاب شدم، آزارم نداد. وقتی شروع به تزکیه کردم، متوجه شدم که این باید مداخله بوده باشد که مانع من از کسب فا میشد. بعد از اینکه برای بار دوم خواندن جوآن فالون را تمام کردم، نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. فهمیدم که استاد به ما نردبانی بهسوی آسمان میدهند و به هدف زندگی پی بردم.
ویدئوی آموزش تمرینات استاد را تماشا کردم و پنج مجموعه تمرین را یاد گرفتم. تمرین پنجم را چند بار انجام دادم، اما فکر میکردم حرکات را درست انجام نمیدهم. مکان تمرین را بهصورت آنلاین پیدا کردم و برای اولین بار در 23مه2021 به آنجا رفتم. بنابراین شروع به تمرین فالون دافا کردم.
گرچه بارها به خارج از چین سفر کرده بودم، فقط یک بار با تمرینکنندگان ملاقات کردم، یعنی ده سال قبل از شروع تمرین. در راه رفتن به کنسولگری چین در لس آنجلس، بانوی مسنی بروشوری درباره فالون دافا به من پیشنهاد داد و گفت: «لطفاً این را بخوانید. از حقیقت آگاه شوید و برکت خواهید یافت.» آن را نگرفتم. درعوض دستش را کنار زدم و گفتم: «نه، متشکرم.» او چند قدم مرا دنبال کرد و با مهربانی گفت: «لطفاً بخوانید و کمی بیشتر یاد بگیرید.» بهآرامی او را رد کردم. فکر کردم: «به سیاست علاقهای ندارم.»
ظاهراً بسیاری از مردم اینگونه فکر میکنند، زیرا دلیل این را نمیدانند که چرا همه ما به این دنیا آمدهایم. بنابراین در آن زمان، فرصت یادگیری فالون دافا را از دست دادم.
هر بار که با افرادی ملاقات میکنم که نمیخواهند به حقیقت درباره فالون دافا گوش دهند، به خودم یادآوری میکنم که در گذشته چنین بودم. واقعاً امیدوارم افراد بیشتری از حقیقت آگاه شوند و توسط دافا نجات یابند.
بعد از شروع تمرین فهمیدم که فالون دافا چقدر برای تکتک افراد مهم است. تصمیم گرفتم حقیقت را برای مردم، ازجمله بستگان و دوستانم، روشن کنم و به آنها بگویم که فالون دافا چقدر شگفتانگیز است. استاد بهخاطر همین فکر، فرصتهای زیادی را برایم فراهم کردند تا این کار را انجام دهم. دخترم اولین کسی بود که بعد از من فا را کسب کرد.
وقتی جوآن فالون را به خانه بردم و صفحه عکس استاد را باز کردم، او گفت: «مادر، من قبلاً استاد را دیدهام.» وقتی این را شنیدم، فهمیدم که او برای کسب فا به این دنیا آمده است. شوهرم نیز بعداً شروع به تمرین فالون دافا کرد. نسخههایی از جوآن فالون را به مادر، پدر و مادرشوهرم دادم، اما آنها آن را نخواندند، حتی گرچه بارها از آنها خواستم آن را بخوانند.
پدرم عمل آبمروارید انجام داد و تا چهار هفته چیزی نمیدید. به او گفتم: «شما چیزی نمیبینید. آیا میخواهید به سخنرانیهای استاد گوش دهید؟» او بلافاصله موافقت کرد. پس از گوش دادن به سخنرانیها، گفت که آنها بسیار خوب هستند و فالون دافا شبیه آنچه ح.ک.چ میگوید نیست. او چهار بار به سخنرانیها گوش داد.
پدرم در شنوایی مشکل داشت، بنابراین وقتی با او صحبت میکردم مجبور بودم با صدای بلند صحبت کنم. اما پس از اینکه بهمدت یک ماه به فا گوش داد، شنواییاش بسیار بهبود یافت. اکنون در تماسهای ویدئویی با او، میتوانم چهرهاش را ببینم؛ در گذشته فقط گوشش را میدیدم، زیرا مجبور بود تلفن همراهش را خیلی نزدیک گوشش بگذارد. او نگرشش را درباره دافا تغییر داد و وضعیت سلامتیاش بهتر شد. فهمیدم که استاد نیکخواه مواد بد را از بدنش خارج کردهاند.
به روشن کردن حقیقت برای مادر، برادر، مادرشوهرم و همسایگانم ادامه دادم. آنها بهتدریج فهمیدند دافا چیست و جوآن فالون را خواندند. برایشان خوشحال شدم. تعداد بسیار زیادی از مردم، اکنون درباره فالون دافا میدانند. میدانستم این نظم و ترتیب استاد است. استاد، بابت نیکخواهیتان و اینکه آنها را نجات دادید سپاسگزارم.
اندکی پس از شروع تمرین فالون دافا، به تمرینکننده دیگری گفتم: «سه کاری را که هر تمرینکننده فالون دافا باید انجام دهد، انجام خواهم داد. فا را مطالعه خواهم کرد و تمرینها را انجام خواهم داد، افکار درست خواهم فرستاد، و حقیقت را برای مردم روشن خواهم کرد. میخواهم حقیقت را برای مردم چین روشن کنم.»
اما او گفت که ابتدا فا را خوب مطالعه کنم و تمام مقالات و سخنرانیهای استاد را بخوانم. بنابراین، علاوهبر خواندن هرروزۀ جوآن فالون، شروع به خواندن سایر سخنرانیهای استاد کردم. خواندن تمام سخنرانیهای استاد را در اواخر ژوئیه۲۰۲۱ به پایان رساندم. دوباره به این تمرینکننده گفتم که میخواهم با مردم چین تماس بگیرم و حقایق را به آنها بگویم. او در اوایل اوت2021، به نصب یک برنامه نرمافزاری روشنگری حقیقت روی رایانهام کمک کرد و نحوه برقراری تماس تلفنی را به من نشان داد. تنها نگرانیام این بود که نمیدانستم چگونه حقیقت را برای مردم روشن کنم. ابتدا فقط متن را میخواندم. بعداً توانستم بدون نگاه کردن به متن، با مردم صحبت کنم.
بعد از دو هفته، یک روز نتوانستم لپتاپم را روشن کنم. ریاستارتش کردم، ولی بازهم کار نکرد. آن را دوباره شارژ کردم و امیدوار بودم آن شب کار کند، اما نشد. شوهرم در تعمیر کامپیوتر مهارت داشت و هر بار که با کامپیوترم مشکل داشتم، همیشه میتوانست آنها را حل کند. آن شب او مریض بود و تب داشت، بنابراین زود به رختخواب رفت، بنابراین مزاحمش نشدم. صبح روز بعد از او خواستم نگاهی به کامپیوترم بیندازد. او زمان زیادی را صرف تلاش برای رفع مشکل کرد، اما اثر نداشت. او گفت: «کامپیوترت کمی قدیمی است. دیگر کار نمیکند.»
به یاد آوردم که سایر تمرینکنندگان به من گفتند اغلب برای کامپیوترم افکار درست بفرستم. آن روز صبح که از خواب بیدار شدم افکار درست فرستادم، اما بازهم کار نکرد. با تمرینکنندهای تماس گرفتم که به من گفت افکار درست بفرستم. این بار وقتی افکار درستی فرستادم از استاد درخواست کردم که به من کمک کنند تا مشکل را حل کنم.
وقتی به اتاق نشیمن برگشتم، فکر کردم آیا بعد از درخواست از استاد برای کمک به من، کامپیوترم کار میکند یا خیر. دست به کامپیوترم زدم که این بار گرم بود. وقتی خواستم روشنش کنم درست شد. واقعاً شگفتانگیز بود و دوباره توانستم از نرمافزار، برای برقراری تماسهای تلفنی استفاده کنم. استاد به رفع مشکل کمک کردند و من بسیار متشکرم.
بسیاری از گردشگران چینی در تابستان 2023، با کشتیهای کروز سفر و از شهر من دیدن کردند. من هرگز شخصاً درباره فالون دافا با مردم صحبت نمیکردم، بنابراین کمی نگران بودم، اما توانستم از عهده آن برآیم و با افراد زیادی صحبت کردم.
یک روز بیش از 300 گردشگر چینی به مکان روشنگری حقیقت ما آمدند، اما فقط سه تمرینکننده در آنجا حضور داشتند. یکی از تمرینکنندگان ژاپنی بود و نمیتوانست چینی صحبت کند، بنابراین تابلویی در دست داشت که اطلاعاتی درباره فالون دافا داشت. ما دو تمرینکننده چینی حقیقت را برای گردشگران روشن میکردیم. من کلاً با 20 نفر صحبت کردم. در لحظهای دیدم که گروهی بیش از ده نفر در پارکینگ مشغول گفتگو هستند. جلو نرفتم تا حقیقت را برایشان روشن کنم، زیرا میترسیدم، بنابراین این فرصت را از دست دادم. مصمم شدم که ترسم را درهم بشکنم و از استاد خواستم که فرصتهای بیشتری به من بدهند.
چند روز بعد یک گروه گردشگری دیگر آمدند. حقیقت را برای یک زوج مسن توضیح دادم و از آنها خواستم که بگویند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» ناگهان راهنمای جوانی با صدای بلند گفت: «با خواندن این دو عبارت میتوان از فاجعه جلوگیری کرد. آیا با من شوخی میکنی؟» میخواستم داستانهایی را برایش تعریف کنم درباره اینکه چگونه مردم با تکرار این عبارات برکت یافتند. او با صدای بلند از من پرسید: «آیا در طول همهگیری کووید19، مبتلا شدید؟» با قاطعیت گفتم: «نه، هیچوقت مبتلا نشدم. اعضای خانوادهام هم به کووید مبتلا نشدند.» او تعجب کرد و گفت: «شما شگفتانگیز هستید.»
صدای بلندش توجه بیش از 20 گردشگر را به خود جلب کرد. متوجه شدم که استاد این فرصت را به من میدهند تا حقیقت را برایشان روشن کنم. به آنها گفتم که ح.ک.چ حادثه خودسوزی تیانآنمن را بهمنظور پروندهسازی برای فالون دافا صحنهسازی کرد، اینکه فالون دافا در بیش از ۱۰۰ کشور گسترش یافته است، و بیش از ۱۰۰میلیون نفر آن را تمرین میکنند و بیش از ۴۰۰میلیون نفر از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن خارج شدهاند و اینکه چرا باید ح.ک.چ را ترک کنند. خیلیها درک کردند و سرشان را تکان دادند.
ازآنجاکه افراد زیادی بودند، نتوانستم به همه نام مستعار بدهم. با صدای بلند به آنها گفتم: «وقتی به چین برگشتید، لطفاً نام مستعار خود را روی یک کاغذ سفید بنویسید و بگویید که از هر سازمان ح.ک.چ که به آن ملحق شدهاید کنارهگیری میکنید. میتوانید آن را در یک مکان عمومی قرار دهید، و آن مؤثر خواهد بود. خداوند میتواند قلب شما را ببیند.» گفتم این دو عبارت را تکرار کنند و برکت خواهند داشت.
سرانجام ترسم را درهم شکستم و توانستم حقیقت را بهیکباره برای تعداد زیادی از مردم روشن کنم. میدانستم که استاد این فرصت را برایم فراهم کردهاند، زیرا من چنین فکری داشتم. احساس کردم استاد کنارم هستند. متشکرم استاد!
گردشگران چینی بیشتر و بیشتری به اینجا میآیند و هر ماه بیش از دوازده کشتی کروز در اینجا پهلو میگیرند. گاهی اوقات روزانه 3000 تا 4000 گردشگر وجود دارند. ما تابلوهای روشنگری حقیقت را نمایش میدهیم و فایلهای ضبطشده درباره چگونگی گسترش فالون دافا، حادثه خودسوزی صحنهسازیشده، برداشت اعضای بدن تمرینکنندگان زنده فالون دافا توسط ح.ک.چ، چرایی نیاز مردم به کنارهگیری از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن، و اینکه چگونه بیش از 400میلیون نفر از ح.ک.چ خارج شدهاند را پخش میکنیم. بسیاری از مردم تابلوها را میخواندند و به مطالب پخششده گوش میدادند. وقتی میفهمیدند که ما در آنجا، درحال انجام چه کاری هستیم، صمیمانه از ما تشکر میکردند یا با علامت دست تأییدمان میکردند. برخی از ما میخواستند که به آنها کمک کنیم از ح.ک.چ خارج شوند. میدانستم که اینها همه توسط استاد نظم و ترتیب داده شدهاند.
بعضیها گوش نمیکردند و به ما فحش میدادند. در ابتدا، خیلی عصبانی میشدم. بهتدریج برایشان متأسف شدم، زیرا متوجه شدم که آنها فریب تبلیغات ح.ک.چ را خوردهاند. امیدوارم بتوانم خود را بهتر تزکیه کنم و با مهربانیام، موجودات ذیشعور بیشتری را بیدار کنم تا به دست استاد نجات یابند.
نزدیک به سه سال فالون دافا را تمرین کردهام. استاد، سپاسگزارم که من و اعضای خانوادهام را نجات دادید و به من اجازه دادید که تمرینکننده فالون دافا باشم که خوششانسترین موجود در جهان است. با اینکه هر روز مشغول هستم، اما از انجام سه کار بسیار خوشحالم. به عهد خود وفا خواهم کرد و از استاد پیروی خواهم کرد تا به خانه اصلیام بازگردم.