(Minghui.org) همانطور که تمرینکنندگان در سراسر جهان تلاشهای خود را برای اطلاعرسانی درمورد آزار و شکنجه فالون دافا توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) تشدید میکنند، چینیهای بیشتری از واقعیت این وضعیت آگاه میشوند. در اینجا دو ماجرا درباره چینیهایی ارائه میشود که تبلیغات ح.ک.چ را رد کردند و اکنون متوجه شدهاند که فالون دافا خوب است.
وقتی هنرهای نمایشی شن یون در سال 2024 برای اجرا به ژاپن رفت، یک تمرینکننده فالون دافا با یک تور به ژاپن رفت. او به راهنمای تور درباره فالون دافا گفت و نیز آزار و شکنجه تحمیلی ح.ک.چ، بهویژه شکنجههای بیرحمانهای که تمرینکنندگان در صورت امتناع از انکار باورشان متحمل میشوند.
تمرینکننده که میدانست شن یون در آن منطقه اجرا خواهد داشت، از راهنما پرسید که آیا فرصتی برای تماشای نمایش دارد. راهنمای تور ترتیبی داد که اقامت تور در هتلی نزدیک سالن تئاتر باشد و تمرینکننده بلیت خرید و راهنمای تور و راننده اتوبوس را برای تماشای نمایش دعوت کرد.
پس از نمایش در راه بازگشت به هتل، راهنمای تور غرق در هیجان گفت: «سالها درمورد شن یون شنیده بودم، اما این اولین بار است که آن را تماشا کردم.» او واقعاً از تمرینکننده برای اینکه به او فرصت تماشای نمایش را داد، قدردانی کرد.
او گفت: «من دیدم که فالون دافا برای جهان امید و قدرت بزرگ نیکخواهی را به ارمغان میآورد.» او گفت که یک ناقوس سنگی در کوه هیئی وجود دارد که روی آن عبارت «نور در گوشه» حک شده است و به معنای روشن کردن گوشهای از جهان است. وی پس از اینکه شن یون را دید، معنای واقعی پیام روی زنگ را درک کرد، که شن یون در حال روشنایی بخشیدن به جهان است، یک گوشه در یک زمان. او گفت: «قطعاً این اتفاق خواهد افتاد!»
او گفت که مسیر شن یون آسان نخواهد بود و چالشهای زیادی وجود خواهد داشت، اما تا زمانی که قلب مردم بتواند به سمت خوبیها بچرخد، همه چیز تغییر خواهد کرد. او گفت که تمرینکنندگان فالون دافا نور و امید را برای کل جهان به ارمغان میآورند. او از تمرینکننده تشکر کرد که این فرصت را به او داد تا این تجربه را داشته باشد.
ماجرای بعدی توسط تمرینکنندهای گفته شد که اغلب به یک بازار میرفت تا مطالب اطلاعرسانی درباره فالون دافا را توزیع کند.
پیرمردی در بازار سیبزمینی شیرین میفروخت. من چند بار درمورد فالون دافا با او صحبت کرده بودم و او همیشه با رضایت مطالب اطلاعرسانی را از من میپذیرفت. همیشه از او میخواستم که آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد.
چند ماه پیش هنگام پخش تقویمهای مینگهویی دوباره با او ملاقات کردم. فقط دو تقویم برایم مانده بود. او گفت: «لطفاً هر دوی آنها را به من بدهید. من مهمانان زیادی در خانهام دارم و اغلب مطالبی را که از تو میگیرم به آنها میدهم. من همچنین به آنها میگویم که پس از پایان مطالعهشان، مطالب را به سایر افراد منتقل کنند.»
روزی دوباره از کنار غرفهاش گذشتم. او جلوی مرا گرفت و گفت: «آیا یادبودی که به من دادی با این جمله روی آن: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را به یاد میآوری؟ یکی از اقوام من آنقدر خوشش آمد که دوست داشت یکی را هم در اتوموبیلش آویزان کند. میتوانی یکی دیگر به من بدهی تا به او بدهم؟»
متأسفانه نداشتم.
او گفت: «لطفاً یکی پیدا کنید. این کمک خواهد کرد که به افراد بیشتری بگوییم که فالون دافا خوب است.»
به تمرینکننده دیگری که با من بود گفتم، و او یکی را که همراهش بود به آن مرد داد.
زندگی ارزشمند است و کسانی که حقیقت را میفهمند پیامآوران خوبی میشوند. آنها این پیام را منتشر میکنند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»