(Minghui.org) ژانگ بهترین دوست من است. وقتی بهار گذشته به دیدنم آمد، مقاله اخیر استاد لی، بنیانگذار فالون دافا، «انسان چگونه پدید آمد»، را برایش خواندم. او از صمیم قلب با آن موافق بود.
چشمانش از هیجان گرد شد و گفت: «این عالی است؛ واقعاً منطقی است؛ اینگونه نیست که خداوند هر چیزی را که آرزویش را داریم به ما بدهند. برای بهدست آوردن آن باید تقوا پیشه کرد. آیا نسخه دیگری داری تا بتوانم آن را به اشتراک بگذارم؟» چهار نسخه به او دادم.
وقتی دوباره با ژانگ دیدار کردم، 10 نسخه دیگر خواست. ما همچنین به یک مکان گردشگری محبوب رفتیم و مقدار بیشتری از آن را توزیع کردیم. وقتی دو روز بعد به این موضوع فکر کردم، متوجه شدم چقدر عالی است که ژانگ چنین کار خوبی انجام داده و به این فکر کردم که ممکن است خداوند او را در رؤیایش تشویق کرده باشد.
بنابراین با او تماس گرفتم و پرسیدم که آیا اخیراً رؤیاهای خاصی دیده است یا خیر. با تعجب گفت: «از کجا فهمیدی؟ من رؤیای بزرگی دیدم! بهترین رؤیایم بود، چون فکر میکنم به آسمان رفتم. کوهها، دریاها، ساختمانها، و همهچیز خیرهکننده بودند؛ بسیار باشکوه. من آنجا بودم و بهحدی فوقالعاده بود که قابلتوصیف نیست.»
«وقتی خواهرم تماس تلفنی گرفت و مرا بیدار کرد، آنقدر ناراحت شدم که تلفن همراهم را پرت کردم. میخواهم به آن مکان آسمانی برگردم.» ژانگ به بالا نگاه کرد و با صدای بلند گفت: «موجودات الهی، لطفاً مرا از اینجا ببرید تا دیگر در جهان بشری رنج نکشم. میخواهم به رؤیایم بازگردم، به آن مکان خدایی.»
مقاله جدید استاد مردم را بیدار کرده است. سمتِ آگاه آنها درحال انتخاب آیندهای خوب است. میدانم که این قدرت فالون دافاست و واقعاً میخواهم از استاد لی بهخاطر نیکخواهیشان تشکر کنم.