(Minghui.org) استاد در آموزههایشان (فا)، به موضوع حسادت پرداختهند و بر عواقب شدید رها نکردن آن تأکید کردهاند. مردم در چین، که غرق در فرهنگ ح.ک.چ (حزب کمونیست چین) بزرگ شدهاند، مقداری حسادت دارند، اما حسادت من بهطور خاصی قوی است.
بعد از شروع تمرین فالون دافا، متوجه حسادتم شدم. سخت کار کردهام تا این وابستگی بد را از بین ببرم، اما آن را بهطور کامل رها نکردهام. اگر حواسم نباشد آن ظاهر میشود و بعد از آن، بابت گفتار و رفتارم پشیمان میشوم. اغلب در این چرخه معیوب گیر میاُفتم و این جریان بهشدت بر توانایی من برای رشد در تزکیه تأثیر میگذارد.
من در روستا به دنیا آمدم و والدینم پسر را به دختر ترجیح میدادند. چون دختر بودم، پدر و مادرم مرا نادیده میگرفتند. من باهوش بودم و سعی میکردم بهتر از دیگران عمل کنم تا تحسین پدر و مادرم را به دست آورم. پدرم به من میگفت که در مدرسه سخت درس بخوانم، زیرا ثبتنام در کالج، تنها راه مهاجرت روستائیان به شهرها بود.
سخت درس میخواندم و نمراتم در مقطع ابتدایی و راهنمایی جزو بهترینها بود. وقتی در دبیرستان بودم، همکلاسیهایم مشکلات درسیشان را از من میپرسیدند یا میخواستند مطالب درسیام را قرض بگیرند. تمایلی به کمک به کسی نداشتم، زیرا نگران بودم که عملکرد تحصیلی آنها بهتر از من شود. بدین ترتیب بذر حسادت، رنجش و ذهنیت تنگنظرانه و خودخواهانه در قلبم کاشته شد.
فکر میکردم دخترم فوقالعاده و برجسته است و باید شوهر خوبی پیدا کند. اما نتیجۀ آن چیزی نبود که انتظارش را داشتم و این موضوع ناراحتم میکرد. نمیتوانستم بخوابم و با دیدن رنج او، گریه میکردم. احساسات و عواطف شدیدی نسبت به دخترم داشتم و وقتی به موضوع دخترم میرسید، با خودم مانند یک تمرینکننده رفتار نمیکردم. وقتی فرزندان خویشاوندم را میدیدم که زندگی بهتری دارند، احساس میکردم این ناعادلانه است و همیشه چیزها را با عقاید و تصورات بشری میسنجیدم.
حس مورد بیانصافی قرار گرفتن جلوهای از حسادت است. مدام به درون نگاه میکردم و افکار بدم را از بین میبردم. روابط بین مردم نتیجه مجازات کارمایی است و من باید از آن، برای رشد در تزکیهام استفاده کنم. مسیر هر کسی در زندگی براساس کارمای او نظم و ترتیب داده میشود، نه براساس تواناییهای او. هر چیزی که یک تمرینکننده با آن برخورد میکند دلیلی پشتش دارد. ما باید از منظر فا به چیزها نگاه کنیم.
حسادت به طرق متعددی ظاهر میشود، مانند زمانی که دیگران پاداش بزرگتری دریافت میکردند: احساس میکردم آن ناعادلانه است؛ دستمزد شوهرم کمتر از من بود، بنابراین ناراحت میشدم؛ او اغلب مشروب مینوشید و وقتی مست بود، حرفهای مزخرفی به زبان میآورد. اگر او را درحال صحبت با زنان دیگر میدیدم، عصبانی میشدم، مشکوک میشدم و با او دعوا میکردم.
وقتی بازنشسته شدم، میخواستم مهارتهای آیتی را یاد بگیرم. برای کمک گرفتن نزد تمرینکنندهای رفتم، اما او حرفهای دلسردکنندهای زد و تمایلی نداشت به من آموزش دهد. نتوانستم تحملش کنم.
بعد به یاد آوردم که در دوران مدرسه، وقتی همکلاسیهایم از من سؤالات درسی میپرسیدند، تمایلی به کمک نداشتم. این برایم فرصتی برای رشد است. به کمک کردن به تمرینکنندگانی که خودشان را تزکیه نمیکردند و درکهایشان درباره فا را به اشتراک نمیگذاشتند، ادامه دادم تا بتوانیم با هم پیشرفت کنیم. استاد مراقب همه تمرینکنندگان هستند و مسیر تزکیه آنها را نظم و ترتیب میدهد. فقط میتوانم به خودم نگاه کنم و تزکیه کنم. وقتی کاستیهایی را در سایر تمرینکنندگان میبینم، خوب است که با مهربانی به آن اشاره کنم تا بتوانیم با هم پیشرفت کنیم.
درواقع تمرینکنندگان مانند آینه هستند، وقتی عیبهای آنها را میبینید، باید به خودتان نگاه کنید و ببینید که آیا همان وابستگیها را دارید یا خیر.
برای ازبین بردن حسادتم، افکار درست فرستادم. استاد اجازه دهید جلوههای مختلف حسادت را ببینم. یک بار درحین مدیتیشن، زنی را دیدم که بدنش نارنجی و نیمهشفاف بود. میدانستم بدنش بهخاطر حسادت به این رنگ درآمده است. بار دیگر در خواب دیدم که حسادت مانند گیاه بزرگ و سبزی است که از من بسیار بلندتر است. آن شاخهها و خارهایی داشت. آن ریشهای سفید داشت و ضخیم بود. آن را با ریشههایش کندم و از زمین بیرون کشیدم تا از بین برود.
حسادت با بسیاری از چیزهای دیگر مرتبط است. اگر فردی درونگرا و وابسته به احساسات باشد، میتواند به حسادت منجر شود. افکار خودخواهانه مانند وابستگی به سود، ذهنیت رقابتجویی، شهوت، بدگمانی، راحتطلبی و خودمحوری ممکن است باعث حسادت ما شود. اگر حسادت را از بین نبریم، آن میتواند وابستگیهای دیگرمان را تقویت کند. درواقع علت ریشهای خودخواهی است.
حسادت شمشیر دولبه است، هم به خودمان و هم به دیگران آسیب میرساند. نیروهای کهن این آزار و شکنجه را به بهانه آزمایش تمرینکنندگان، از روی حسادت ترتیب دادند. درنتیجه با استاد در اصلاح فا مداخله کردند و موجودات ذیشعور و همچنین خودشان را نابود کردند. جیانگ زمین، رئیس سابق ح.ک.چ، این آزار و شکنجه را از روی حسادت به راه انداخت و بنابراین انتخاب کرد که از بین برود.
اگر ما تمرینکنندگان حسادت را رها نکنیم، به کمال نخواهیم رسید. باید خودمان را تزکیه کنیم و حسادتمان را از بین ببریم. وقتی چیز خوبی برای دیگران رخ میدهد باید برایشان خوشحال باشیم و باملاحظه باشیم.
اینها برخی از درکهایم در سطح فعلیام هستند. اگر چیزی وجود دارد که با فا مطابقت ندارد، لطفاً به آن اشاره کنید!