فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

جشن چینگ‌مینگ: خاستگاه و آداب و رسوم

22 آوریل 2024

(Minghui.org) چینگ‌مینگ (به معنای «پاک و روشن») یکی از ۲۴ اصطلاح خورشیدی در تقویم قمری است. وقتی چینگ‌مینگ فرا می‌رسد، بارندگی زیاد می‌شود و دما شروع به افزایش می‌کند، که زمان خوبی برای شخم‌زدن زمین و کاشت است. بنابراین در کشاورزی ضرب‌المثلی‌هایی وجود دارد، مانند: «در حوالی چینگ‌مینگ خربزه و لوبیا بکارید» و «چینگ‌مینگ بهترین زمان برای احیای جنگل است.»

در سالنامه: «پانزده روز پس از اعتدال بهاری، زمانی که دب اکبر به یی اشاره می‌کند، چینگ‌مینگ است. در این زمان، همه‌چیز پاک و روشن است، هوا صاف است، و همه‌چیز قابل‌مشاهده است، وجه تسمیه آن به این دلیل است.»

«چینگ‌مینگ» هر سال در تقویم میلادی بین ۴ و ۶آوریل می‌افتد. برای مثال، آن در سال ۱۹۴۳ در ۶آوریل، در سال ۲۰۲۳ در ۵آوریل و در سال ۲۰۲۴ در ۴آوریل بود.

ازآنجاکه جشن غذای سرد (یک جشن سنتی برای ادای احترام به اجداد و جارو کردن قبور) تقریباً همزمان با چینگ‌مینگ بود، این دو جشن در هم ادغام شدند و جشن فعلی چینگ‌مینگ را ایجاد کردند.

جشن چینگ‌مینگ با بیش از ۲۵۰۰ سال سابقه دو معنا دارد. یکی اصطلاح خورشیدی است که نشان‌دهنده تغییر فصل است و دیگری به جشن سنتی‌ای اشاره دارد که تمرکزش بر محبت و احترام فرزند نسبت به والدین است.

خاستگاه و افسانه جشن غذای سرد

جشن غذای سرد قبل از جشن چینگ‌مینگ به وجود آمد. در آیین‌های ژو - شیا گوان سیما آمده است: «در بهار، آتش جدیدی به راه بینداز». داستان‌های مختلفی درمورد پیدایش جشن غذاهای سرد وجود داشته است. یکی می‌گوید که از روش باستانی سوراخ کردن چوب برای ایجاد آتش سرچشمه گرفته است. در زمان‌های قدیم چوب‌هایی که مردم با آن آتش درست می‌کردند بر حسب فصل متفاوت بود و قبل از ایجاد آتش جدید، مردم از روشن‌کردن آتش منع می‌شدند.

آتش در طول جشن غذای سرد ممنوع بود و «آتش جدید» هنگام فرارسیدن جشن چینگ‌مینگ روشن می‌شد. این نماد خداحافظی با کهنه و استقبال از نو با امید نو، زندگی نو و آغاز یک چرخه نو است.

بعدها جشن غذای سرد کم‌کم بر «قدردانی» تمرکز کرد و بر یادآوری و ابراز قدردانی از اجداد خود، به‌ویژه برای بزرگداشت جیه زیتوی، وزیر وفادار ایالت جین در دوره بهار و پاییز، تأکید داشت.

افسانه‌ها حاکی از آن است که در دوره‌های بهار و پاییز (۴۷۶-۷۷۰ قبل از میلاد) و کشورهای متخاصم (۲۲۱-۴۷۵ قبل از میلاد)، لی جی، معشوقه دوک شیان از ایالت جین، شاهزاده شن شنگ را مجبور به خودکشی کرد تا پسرش شی چی توانست به سلطنت برسد.

چونگ‌اِر، برادر کوچکتر شن شنگ، مجبور شد برای جلوگیری از آسیب به تبعید برود. چونگ‌اِر در دوران تبعیدش انواع تحقیرها و سختی‌ها را متحمل شد و بیشتر وزیرانی که در ابتدا پیرو وی بودند راه خودشان را رفتند. یکی از معدود پیروان وفاداری که برای مراقبت از او باقی ماند، جیه زیتوی بود.

یک بار چونگ‌اِر چنان گرسنه بود که دیگر نمی‌توانست راه برود. جیه زیتوی تکه‌ای از گوشت پای خود را برید و برای رفع گرسنگی شاهزاده، سوپ درست کرد. نوزده سال بعد، زمانی که چونگ‌اِر به ایالت خود بازگشت و به‌عنوان دوک وِن از ایالت جین بر تخت نشست، به وزیرانی که در تبعید دنباله‌رو او بودند پاداش داد، اما جیه زیتوی را که برای مراقبت از مادرش به خانه بازگشته بود، فراموش کرد.

پس از اینکه دیگران این مسئله را به دوک ون از ایالت جین یادآوری کردند، او احساس بسیار بدی درباره آن داشت. او چند بار نمایندگانی را فرستاد تا از جیه زیتوی دعوت کند به دربار بیاید و پاداش بگیرد، اما فایده‌ای نداشت. بنابراین شخصاً به خانه‌اش رفت، اما با درِ قفل‌شده مواجه شد. درواقع جیه زیتوی نمی‌خواست به‌خاطر کاری که انجام داده بود اعتباری بگیرد و به همراه مادرش در کوه میان (شهرستان جیه‌شیو امروزی در استان شانشی) مخفی شده بود.

هنگامی که نگهبانان امپراطوری نتوانستند او را در کوه پیدا کنند، شخصی پیشنهاد کرد کوه را آتش بزنند تا جیه زیتوی را مجبور کنند بیرون بیاید. پس از شعله‌ور شدن آتش به‌مدت سه روز و سه شب، جیه زیتوی بازهم هیچ‌جایی دیده نشد. وقتی دوک ون از کوه بالا رفت، جیه زیتوی و مادرش را دید که درخت بید بزرگی را در آغوش گرفته و هردو سوخته بودند. در سوراخ درخت بید، یک تکه لباس بود که شعری با خون روی آن نوشته شده بود:

من گوشت خود را می‌بُرم تا با تمام قلبم به اربابم خدمت کنم،و امیدوارم اربابم همیشه هشیار باشد.(برای من) بهتر است روحی در زیر درخت بید باشمتا اینکه به‌عنوان وزیر پنددهنده اربابم را همراهی کنم.اربابم اگر مرا در قلبتان دارید،مرا به یاد داشته باشید و همیشه دربارۀ خودتان تأمل کنیدمن در دنیای مردگان وجدان پاکی دارم و (اربابم) سالی پس از سال دیگر، حکومت را پاک نگه می‌دارد.

دوک ون جین که بسیار اندوهگین بود آن شعر را نگه داشت و دستور داد که جیه زیتوی و مادرش با افتخار زیر درخت بید دفن شوند. او همچنین دستور داد نام کوه میان به کوه جیه تغییر کند و روز مرگ جیه زیتوی به‌عنوان جشن غذای سرد تعیین شود. هر سال در این زمان، مردم حق نداشتند در روز یادبود جیه زیتوی، با افروختن آتش غذا درست کنند.

دوک ون از ایالت جین درحال بهبود از وضعیتش، نقاشی از لی تانگ (حق چاپ غیرمحفوظ)

خاستگاه و آداب و رسوم جشن چینگ‌مینگ

گفته می‌شود که جشن چینگ‌مینگ با تقدیم کردن قربانیانی در مقبره امپراطورها و وزرای دربار، توسط مردم در دوران باستان آغاز شد. بعدها مردم نیز در آن روز شروع به ادای احترام به اجداد خود و جارو کردن قبور آن‌ها کردند و این سنت در طول نسل‌ها، منتقل و به یک رسم رایج در چین تبدیل شده است. در این زمان، مناظر زیبا و روشن است، زمان خوبی برای گردش‌های بهاری است. بنابراین جشن چینگ‌مینگ همچنین به‌عنوان جشن گردش، جشن شینگ‌چینگ، جشن راهپیمایی، و جشن ادای احترام به اجداد نیز شناخته می‌شود.

داستان دیگری درمورد جشن چینگ‌مینگ در رابطه با جیه زیتوی وجود داشت. همان‌طور که گفته شده، دوک ون از ایالت جین به کوه میان رفت تا برای جیه زیتوی قربانی کند، و جوانه‌های جدیدی را روی درخت بیدِ سوخته دید، بنابراین درخت بید زنده‌شده را «بید مجنون چینگ‌مینگ» و روز بعد از جشن غذای سرد را «جشن چینگ‌مینگ» نامید.

دوک همچنین چند شاخه بید را جدا کرد، آن‌ها را به شکل دایره درآورد و آن را روی سرش گذاشت، گویی جیه زیتوی هنوز با اوست. بعدها، مردم در ایالت جین نیز تاجی از شاخه‌های بید را بر سر گذاشتند و به یاد جیه زیتوی درخت بید کاشتند، که نسل‌های بعدی از آن پیروی کردند.

در جشن غذای سرد، به احترام و بزرگداشت اجداد، تمام آتش‌ها خاموش می‌شدند. روز بعد، در جشن چینگ‌مینگ، امپراطور، ژنرال‌ها و مقامات دربارِ خود را به مراسم بزرگی برای برافروختن آتش هدایت می‌کرد، که در آن هیزم برای ایجاد آتشی جدید سوراخ می‌شد، که نشان‌دهنده رونق کشور با خلاص شدن از کهنه‌ها و استقبال از نو بود.

این دو جشن بعداً به‌دلیل نزدیک بودن به یکدیگر در یک جشن ادغام شدند. بنابراین جشن چینگ‌مینگ هم جشنی برای جارو کردن قبور و ادای احترام به اجداد و هم جشنی برای گردش‌های بهاری برای لذت بردن از زیبایی‌های مادر طبیعت است.

مردم علاوه‌بر جارو کردن مقبره، از کاشت درخت، گردش، بر سر گذاشتن تاجی از شاخه‌های بید، تاب‌بازی، بازی کوجو (شکل باستانی فوتبال)، به پرواز درآوردن بادبادک و خوردن انواع کیک و تنقلات لذت می‌بردند.

جارو کردن قبور

در طول جشن چینگ‌مینگ، فرزندان علف‌های هرز روی قبر اجدادشان را تمیز می‌کردند و هدایایی ازجمله شراب، گل، میوه و کیک برنج تقدیم می‌کردند. درمجموع، این به‌عنوان جارو کردن مقبره شناخته می‌شود.

پس از پاک کردن علف‌های هرز، پشته‌ای از سه کاغذ قبر را با سنگ یا آجر بر روی سنگ قبر فشار می‌دادند که به کاغذ آویز یا کاغذ فشاری معروف است. این نشان می‌دهد که فرزندان به قبر آبا و اجدادی ادای احترام کرده‌اند و خانه (قبر) را برای اجداد خود تعمیر کرده‌اند؛ این یک قبرِ تنها نیست که کسی به آن ادای احترام نکند. افسانه‌ها حاکی از آن است که کاغذ آویز می‌تواند روح اجداد فرد را آرام کند و برای خانواده خوش‌شانسی را به ارمغان بیاورد.

رسم توزیع کیک برنج برای بچه‌های فقیر در همان نزدیکی، بعد از مراسم جاروی قبور نشان می‌دهد فضایل اجدادی برای نسل‌ها باقی خواهد ماند.

قبل از بازگشت به خانه، مردم تخم‌مرغ‌های پخته‌شده را روی سنگ قبر می‌شکنند، پوست آن‌ها را می‌کنند و پوسته‌های تخم‌مرغ را روی قبر اجدادی می‌ریزند که نمادی از چرخه بی‌پایان یین و یانگ با بازگشت به نقطه شروع است، جایی که بدشانسی از بین می‌رود و خوش‌اقبالی و زندگی جدید شروع شود.

دوره چینگ‌مینگ زمان مناسبی برای کاشت درخت است، بنابراین برخی از مردم جشن چینگ‌مینگ را «روز درختکاری» می‌نامند (نقاشی توسط هوانگ یوئه در سلسله چینگ؛ موزه کاخ ملی، تایپه)

درختکاری

در حوالی جشن چینگ‌مینگ، آب و هوا برای رشد درختان بسیار خوب است، بنابراین برخی از مردم جشن چینگ‌مینگ را «روز درختکاری» نیز می‌نامند. آن‌ها جارو کردن مقبره و ادای احترام به اجداد را با درختکاری ترکیب می‌کنند تا امروز به یکی از آداب و رسوم چینگ‌مینگ تبدیل شود.

گفته می‌شود کاشت درخت مربوط به ادای احترام به اجداد باستانی، آداب خاکسپاری و برکت دادن به نسل‌های آینده است. حاکمان در دوره ژو غربی (۱۰۴۶ قبل از میلاد تا ۷۷۱ قبل از میلاد) درختانی را بر روی قبرهای خود می‌کاشتند تا مقام و منصب خود را نشان دهند، درحالی‌که مردم عادی اجازه انجام این کار را نداشتند. این رسم در دوره بهار و پاییز (۴۷۶–۷۷۰ قبل از میلاد) به عموم مردم معرفی شد تا محل قبرهای اجدادی خود را مشخص کنند.

در کتاب آیین آمده است که کنفوسیوس قبل از سفر به ایالت‌های مختلف، بر سر قبر والدینش کاج و سرو کاشت تا بتواند آن‌ها را شناسایی کند. در زمان‌های قدیم، بیشتر مقبره‌ها و آرامگاه‌ها در طبیعت بودند و وقتی مردم هر سال برای جارو کردن قبور و ادای احترام به اجداد خود می‌رفتند، قبرها را پوشیده از علف‌های هرز می‌دیدند و به‌سختی شناسایی‌شان می‌کردند. بنابراین برخی از مردم کاج‌های همیشه سبز و سرو روی قبرها می‌کاشتند تا در سال بعد به‌راحتی آن‌ها را پیدا کنند. این بعداً به یک رسمِ جشن چینگ‌مینگ تبدیل شد.

گردش‌های بهاری

در حوالی جشن چینگ‌مینگ، هوا خوب است، با نسیم و آفتاب گرم بهاری، زمان خوبی برای گردش. بزرگسالان و کودکان، مردان و زنان کفش‌های نو می‌پوشند و از گردش در حومه شهر لذت می‌برند. این رسم با نام‌های گردش بهاری، شینگ‌چینگ، کاوش بهار، جستجوی بهار و غیره شناخته می‌شود. جشن چینگ‌مینگ، روز قدردانی و احترام به اجداد، همچنین زمانی برای استراحت و اوقات خوش است.

رسومی با شاخه‌های بید

طبق متن سوی شی جی در منطقه جیانگهوای در طول دوره پنج سلسله (۹۶۰-۹۰۷)، هر خانواده برای بزرگداشت جیه زیتوی شاخۀ بیدی را بر در خانه خود می‌گذاشت. آن‌ها با آرد و خمیر عناب پرستوهایی را درست می‌کردند، یکی از شاخه‌های بید را روی در می‌گذاشتند تا روح زیتوی را فرابخواند. پرستو «زیتوی یان» (پرستوی زیتوی) نامیده می‌شود.

مردم بر این باورند که استفاده از بید می‌تواند انرژی یانگ را لطیف کند، خوش‌شانسی را دعوت کند و ارواح شیطانی و بلایا را دفع کند. مردم شاخه‌های بید را به شکل تاجی درمی‌آورند و روی سر می‌گذارند و خانه‌ خود را با شاخه‌های بید تزئین می‌کنند.

تاب‌بازی

تاب خوردن (چیوچیان) در اصل «چیانچیو» به معنای حرکت با در دست گرفتن طناب چرمی بود. در زمان‌های باستان، تاب‌ها را بیشتر با شاخه‌های درخت به‌عنوان چارچوب درست می‌کردند و با نوارهای رنگارنگ می‌بستند. طناب‌ها معمولاً برای استحکام و دوام از پوست حیوانات ساخته می‌شدند. بعداً تاب‌هایی از دو طناب که با یک چارچوب و یک صندلی ثابت شده بودند ساخته می‌شد.

گائو ووجی در سلسله تانگ درمورد منشأ کلمه «تاب»، در پیشگفتار تاب در حرمِ امپراطور وو از سلسله هان چنین نوشت: «تاب (به‌عنوان یک اصطلاح) همچنین به معنای هزاران سال است. امپراطور وو از سلسله هان برای هزار سال زندگی دعا کرد، بنابراین حرمسرای او تاب‌های زیادی برای لذت ‌بردن داشت. در سلسله تانگ، تاب‌بازی به یک فعالیت مهم در حوالی جشن چینگ‌مینگ تبدیل شده بود.»

بازی چوجو

چوجو (تلفظ cù jú蹴鞠) یک بازی با استفاده از پا و توپ است که مردم در طول جشن چینگ‌مینگ در دوران باستان، شبیه به فوتبال امروزی آن را دوست داشتند.

طبق شی وو جی یوان نوشتۀ گائو چنگ در سلسله سونگ، بازی چوجو در دوران امپراطور زرد، در ابتدا برای آموزش جنگجویان ایجاد شد. آن در میان غیرنظامیان در سلسله هان و در ارتش در طول سلسله تانگ محبوبیت زیادی پیدا کرد.

این بازی در سلسله سونگ به اوج محبوبیت خود رسید و حتی در کاخ امپراطوری نیز بازی می‌شد. «نقاشی چوجو» توسط هوانگ شن از سلسله چینگ، امپراطور تایزو و امپراطور تایزونگ از سونگ را درحال بازی چوجو با وزیر ژائو پو و سایر وزیران و خدمتکاران به تصویر می‌کشد.

آن در سلسله‌های مینگ و چینگ به‌تدریج افول کرد. هنوز هم ممکن است در بازی امروزی جیانزی ]بازیکنان باید شاتل کاکی (توپی شبیه بدمینتون) را توسط بدن خود، بدون استفاده از دست کنترل کنند[ کمی چوجو ببینیم.

پرواز بادبادک

به پرواز درآوردن بادبادک‌ توسط مردم باستان برای بزرگداشت دوستان قدیمی و بستگان فوت‌شده‌شان در طول جشن چینگ‌مینگ انجام می‌شد. آن‌ها محبت خود را روی بادبادک می‌گذاشتند و برای اقوام و دوستان متوفی خود می‌فرستادند. به پرواز درآوردن بادبادک هم در روز و هم در شب انجام می‌شد. در هنگام شب، رشته‌هایی از فانوس‌های رنگارنگ کوچک مانند ستاره‌های چشمک‌زن زیر بادبادک‌ها یا روی ریسمان‌ها آویزان می‌شد و اغلب به آن‌ها «فانوس جادویی» می‌گفتند.

ضرب‌المثلی در سلسله چینگ بود: «در جشن چینگ‌مینگ، ریسمان را از پای بازها قطع کن تا بلایا را از بین ببَری». مردم بادبادک‌هایی شبیه به پرندگان شکاری (مانند باز، زغن سرخ یا کورکور) می‌ساختند و بلایا یا بیماری‌هایی را که می‌خواستند از شرشان خلاص شوند، روی آن می‌نوشتند. هنگامی که بادبادک‌ها در ارتفاعات بالا بودند، به امید اینکه بلایا همراه بادبادک‌ها در باد ناپدید شوند، ریسمان‌ها را قطع می‌کردند.

سخن پایانی

در فرهنگ سنتی چین، جشن چینگ‌مینگ (روز جارو کردن قبور) روزی برای بزرگداشت اجداد و بستگان فوت‌شده است. مردم از اجدادشان، به‌خاطر فداکاری و کمک‌هایشان قدردانی می‌کنند و از خصوصیات اخلاقی آن‌ها یاد می‌کنند. این جشنی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و نشان‌دهنده سنت محبت و احترام فرزند به والدین و فرهنگ قدردانی است.

در این زمان از سال، من همیشه به سفر زندگی فکر می‌کنم. آیا معنای واقعی زندگی فقط یک سفر از تولد تا مرگ است که به خاکستر ختم می‌شود؟ آن واقعاً ارزش تفکری عمیق را دارد.

می‌خواهم این مقاله را با شعری که تازه سروده‌ام، «ایمن بودن یک موهبت است»، به پایان برسانم. امیدوارم همه بتوانند از حزب کمونیست چین (ح.‌ک.چ) دوری کنند و شاد و در امان باشند.

ایمن بودن یک موهبت است

همه در دنیا به‌دنبال خوشبختی هستند،اما نمی‌دانند که ایمن بودن یک موهبت است.از ح‌.ک.‌چ شیطانی دوری کنید تا از بلایا اجتناب کنید،دانستن حقیقت یک موهبت واقعی است.