(Minghui.org) افکار و اعمال درست نشانه ایمان به استاد و فا هستند. ایمان به فا شعار یا حرف توخالی نیست، بلکه باور تزکیهکنندهای است که در روند تزکیه از فا تبعیت میکند. آن ایمانی خالص و کامل است که از اعماق قلب جاری میشود، انگار فرد با تمام سلولهای بدنش ایمان دارد. این همان ایمانِ در همهجا حاضر، از سطح عالم کبیر تا ریزکیهان، نامیده میشود.
پس از بیش از 20 سال تزکیه درک کردهام که قدرت دافا زمانی خود را نشان میدهد که به استاد و فا ایمان داشته باشیم. در مقابل اگر به استاد و فا ایمان نداشته باشیم، هیچچیزی به دست نمیآوریم. اگر فردی به استاد و فا ایمان کامل نداشته باشد، درحال تزکیه نیست. در تزکیه نهایتاً از قلمرو بشری خارج میشویم. آگاهی و درکمان از مسائل باید فراتر از مردم عادی باشد و تنها در این صورت قادریم از مردم عادی جدا شویم.
در سال 2013، در ساختمان تجاری عمدهفروشی بزرگی، کار نیمهوقت داشتم. با برخی تمرینکنندگان تصمیم گرفتیم سیدیهای شنیون را بین فروشندگان بازار توزیع کنیم. ما ضمن پخش بروشورها و سیدیهای روشنگری حقیقت، درباره محتوای سیدیها توضیح میدادیم تا افرادی که در آنجا کار میکردند بتوانند زیبایی فالون دافا و حقیقت آزار و شکنجه را درک کنند. خیلی سریع به توافق رسیدیم و دست به کار شدیم.
متوجه دوربینهایی در داخل و خارج از ساختمان بازار شدم و میدانستم که نیروهای امنیتی هر حرکتی را در صفحه کامپیوتر تماشا میکنند. اما منصرف نشدم، چون دافا بیحد و مرز است. افکار منفی نداشتم و فقط کاری را انجام دادم که باید انجام میدادم. ما مانند بدنی واحد، فا را مطالعه کردیم. هر کدام همراه خود 150 سیدی داشتیم و هر بار چهار نفرمان مجموعاً 600 سیدی توزیع میکردیم. هرازچندگاهی در طبقهای از ساختمان این کار را انجام میدادیم. درمجموع چندهزار سیدی توزیع کردیم و هر بار سالم به خانه برمیگشتیم.
یکبار وقتی سیدیها را پخش میکردم، در غرفهای نزدیک، نگهبانی را دیدم که با صدای بلند با صاحب غرفۀ واقع در انتهای راهرو صحبت میکرد. فقط برگشتم و با ایمان به حفاظت استاد و فا، به توزیع سیدیها ادامه دادم.
درک کردم که اگر ما تمرینکنندگان کاری را که لازم است انجام دهیم و رها باشیم و خودمان را به استاد بسپاریم، همهچیز به خوبی پیش خواهد رفت. هر نگرانی، عقیده و تصور بشری مانع پیشرفتمان در اعتباربخشی به فا میشود.
هنگام صحبت درباره توزیع بروشورها، برخی تمرینکنندگان تأکید داشتند که دوربینها همهجا هستند. آنها به یاد نمیآوردند که ما تحت حفاظت استاد هستیم و افکار و اعمالمان قدرتمند هستند. استاد بیان کردند: «اگر فرد بتواند خود را از وابستگی خاصی برهاند، آن چیز مادی که به آن وابسته بود دیگر روی او تأثیری ندارد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)
در طول جلسه تبادل تجربه از تمرینکنندهای پرسیدم که آیا واقعاً به استاد ایمان دارد. آن خانم گفت که ایمان دارد، ولی احساس کردم که ایمان واقعی ندارد. ایمانش در سطح ظاهری بود و او صرفاً این حرف را به زبان میآورد. آنچه میخواهم بگویم این است که باید تمام موانع و مداخلاتی را که در اعتباربخشی به فا با آنها مواجه میشویم پشت سر بگذاریم. باید به چهچیزی تکیه کنیم؟ همه ما برای پشتسر گذاشتن موانع، به استاد و دافا تکیه میکنیم و فرض بر این است که ایمانمان واقعی است! دستیابی به ایمان واقعی ساده نیست و لازم است که برای همواره شدن مسیر، بنیان محکمی در تزکیه داشته باشیم.
در موقعیتی دیگر، چهار نفر از ما برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت به بازار محلی رفتیم. بازار بزرگ بود و مردم زیادی آنجا بودند. ما برای توزیع مطالب، مسیرهای مختلفی را انتخاب کردیم. من کنار در اصلی رفتم و بقیه به داخل بازار رفتند. بعد از مدتی متوجه شدم پیرمردی با تلفن همراهش در حال فیلمبرداری از من است. او را نادیده گرفتم و به کارم ادامه دادم و احساس میکردم نمیتواند کاری انجام دهد. هیچ فکر منفیای درخصوص کارش نداشتم.
زمانی که کارم تمام شد، سایر تمرینکنندگان نیز از بازار بیرون آمده بودند. به آنها گفتم که کسی از من فیلم گرفت. آنها نیز با حفظ افکار درست گفتند این اتفاق خوبی است. متوجه ورود وَن پلیس شدیم، بهخاطر نگرانی از ایمنی سایر تمرینکنندگان سوار اتومبیل نشدم.
از کنار وَن پلیس که درحال ورود به داخل بازار بود رد شدم و برای مرتب کردن موهایم به آرایشگاه رفتم. چند ساعت بعد به خانه تمرینکنندهای رفتم. تمرینکنندههای دیگر نیز آنجا بودند و برایم افکار درست فرستادند. ما برای یافتن کاستیهایمان به درون نگاه کردیم.
درحین روند صحبت حضوری با مردم یا توزیع مطالب، وقتی متوجه فردی مشکوک میشدیم، تغییر مسیر میدادیم و برای ادامه کارمان به خیابان دیگری میرفتیم. نباید با موجودات ذیشعوری که در خطر و منتظر نجات ما هستند، مانند دشمن رفتار کنیم.
صفحه نمایش اِلایدی بزرگی در تقاطع شلوغی نصب شده بود. روزی پیامی از ح.ک.چ روی آن به نمایش درآمد که به دافا تهمت میزد. این پیام در بیست و چهار ساعت شبانهروز مرتب پخش میشد. بعضی از تمرینکنندگان برای بررسی آن، گاهی به آنجا میرفتند. ناراحت بودیم، ولی کاری جز فرستادن افکار درست از دستمان برنمیآمد. دو تمرینکننده آقا در طول روز به آنجا میرفتند و درباره راههای حل این مشکل بحث و تحقیق میکردند. آنها فلش یواسبی حاوی اطلاعات دافا و سایر ابزارها برای مواجهه با صفحه نمایش اِلایدی را همراه خود آوردند.
ما با هم افکار درست فرستادیم. دو تمرینکننده زمان مناسبی را انتخاب کردند و با موتورسیکلت به راه افتادند. وقتی به آنجا رسیدند، یک تمرینکننده سوار موتورسیکلت ماند و دیگری از صفحه نمایشگر بالا رفت. صفحه نمایش رابط یواسبی نداشت، به همین خاطر تمرینکننده رشته سیمی را قطع کرد و صفحه خاموش شد. آن صفحه الایدی از آن زمان تا اکنون خاموش بوده است.
ما نقشهمان را به تعداد زیادی از تمرینکنندگان نگفتیم، بهتر بود که تعداد کمتری درباره آن اطلاع داشته باشند. تمرینکنندگان دخیل در این کار گفتند که افکار درست کار خودش را کرد.
در دسامبر2021 برف شدیدی میبارید. به همراه تمرینکننده دیگری اتومبیلی تهیه کردیم تا مطالب را به سایر تمرینکنندگان برسانیم. جاده لغزنده بود. او سعی کرد از اتومبیلی که در مقابلمان بود سبقت بگیرد که کنترل اتومبیل از دستش خارج شد. نزدیک بود در گودالی که در سمت چپمان قرار داشت بیفتیم. اتفاقاً نشان یادبود «فالون دافا خوب است!» در دستم بود و سه بار فریاد کشیدم: «فالون دافا خوب است! فالون دافا خوب است! فالون دافا خوب است!» اتومبیل 180 درجه چرخید و در توده برف کنار گودال متوقف شد.
همهچیز بهقدری سریع رخ داد که فکر کردم این وقایع در بُعد دیگری اتفاق افتاده است و دقیقاً شبیه واقعهای بود که استاد در سخنرانی سوم جوآن فالون تعریف کردند: «در همان زمان، اتومبیلها ایستادند و هیچ اتفاقی نیفتاد.» از آن زمان به درک بهتری رسیدم که هر کلمه در جوآن فالون فا است و لایههای بیشماری از معانی و مفاهیم در آن وجود دارد که فوقالعاده گرانبها هستند.
فرصت دیدار تمرینکنندهای را داشتم که 60سالگی را سپری و خارج از شهر زندگی میکرد. داستانی برایم تعریف کرد. روزی کامیون بزرگی از اجناس را دید که در مقابل چند خانه پارک کرده بود. بنری با عرض تقریباً شصت سانتیمتر دور بدنه کامیون بود. روی آن جمله «همیشه از ح.ک.چ تبعیت میکنیم» نوشته شده بود.
آن تمرینکننده تردید نکرد. جلو رفت و بنر را از پشت کامیون پایین کشید. پس از کندهشدن بنر، راننده را در کامیون دید که استراحت میکرد و به او خیره شده بود. راننده پرسید: «چهکار میکنی؟» این تمرینکننده با خودش فکر کرد که برای دویدن و فرارکردن خیلی دیر شده است. صادقانه با احترام و نیکخواهی گفت: «ساعت چند است و شما هنوز این چیزها را آویزان میکنی؟» راننده با تعجب پرسید: «حالا ساعت چند است؟» سپس تمرینکننده به او گفت که ح.ک.چ نابود میشود و درباره ماهیت اهریمنی ح.ک.چ و ترک آن با او صحبت کرد. به این طریق راننده را نجات داد. آن تمرینکننده هر جا چنین بنرهایی را میدید آنها را پایین میکشید تا به مردم آسیب نرسانند.
نمونههای زیادی از تمرینکنندگان هستند که افکار درست دارند و اعمال خوب انجام میدهند، اما تمرینکنندگانی را هم دیدهام که بهخوبی عمل نمیکنند. بسیاری از تمرینکنندگان بیش از 20 سال تزکیه کردهاند و مسائلی را که با آنها مواجه میشویم دیگر نباید با منطق و عقاید و تصورات مردم عادی ارزیابی کنند. متوجه شدهام که برخی تمرینکنندگان طبق روال معمول فا را مطالعه میکنند، میخوانند و ازبَر میکنند ولی قادر به استفاده از فا و راهنماییهای آن در تزکیه گفتار و اعمالشان نیستند. بهنظر میرسد که بین مطالعه فا و تزکیهشان ارتباطی وجود ندارد. برای اصلاح گفتار، اعمال و افکارشان نمیتوانند از دافا استفاده کنند. بهمحض اینکه دست روی وابستگیهای بنیادینشان گذاشته میشود، فوراً تحت تأثیر قرار میگیرند.
اغلب میبینم که برخی تمرینکنندگان مانند مردم عادی صحبت و عمل میکنند. بهنظر میرسد که افکار درستی ندارند یا بهاندازه کافی به فا ایمان ندارند و نمیدانند چگونه تزکیه کنند. بههمین علت است که برخی در بحبوحه این آزار و شکنجه و مداخله، قادر به پشتسر گذاشتن محنتها نیستند و بدون ملاحظه «اظهاریههای تضمین» مبنی بر انکار ایمانشان را امضا میکنند. برخی از تمرینکنندگان نمیتوانند با افکار درست، آزمونهای ازبین بردن کارمای بیماری را پشت سر بگذارند و برای تسکین آن به دارو رو میآورند. برخی درنهایت از دنیا رفتند.
اگر فردی بهمدت طولانی در فا تزکیه نکند، مشکلات مختلف زیادی ظاهر میشوند و حتی ممکن است فرصت آن فرد برای تزکیه از دست برود. هنوز میخواهم از همتمرینکنندگان بخواهم این فرصتی را که در طی هزاران سال ممکن است یک بار برای کسی پیش بیاید گرامی بدارند، بهخوبی تزکیه کنند، خودشان را اصلاح و دوباره بازآفرینی کنند، چون ما درحال تزکیه دافای جهان هستیم. اگر محکم تزکیه کنیم، با قدرت دافا تقویت خواهیم شد و بهراحتی مشکلات را پشت سر خواهیم گذاشت. ما خوشاقبالترین موجودات در جهان هستیم.
اساس بهدست آوردن هر چیزی، ایمان به استاد و فا است. خواه دستگیرشدن باشد یا مداخله ناشی از کارمای بیماری، درنهایت برای ارزیابی ایمانمان به استاد و فا است. اگر کسی در ایمانش به استاد و فا ضعف داشته باشد، هیچچیزی به دست نمیآید و همهچیز بیفایده خواهد بود. بنابراین فقط با ایمان به استاد و فا میتوانیم افکار و اعمال درست داشته باشیم. افکار و اعمال درست تجلی ایمان به استاد و فا هستند.
این درک شخصی من در سطح فعلی تزکیهام است، لطفاً به هر مورد نامناسب اشاره کنید.