(Minghui.org) چند سال پیش، یک روز با خواهر کوچکم که او هم تمرینکننده است، در خانه بودم. وقتی ظهر زمان فرستادن افکار درست رسید، نشستم تا افکار درست بفرستم و به خواهرم نیز یادآوری کردم که این کار را انجام دهد. او در آن زمان، مشغول مطالعه هفتهنامه مینگهویی بود و فرستادن افکار درست را جدی نگرفت.
همان روز کمی که گذشت، نوه سهسالهام به من گفت: «مادربزرگ، بقیه همه خوابیدند و تو تنها کسی بودی که افکار درست فرستادی. وقتی این کار را میکردی، موجودات شیطانی بالای سرت میرقصیدند و میگفتند که تو را خواهند کشت. تعدادشان زیاد بود، بیش از صدمیلیون!»
به نوهام گفتم: «هیچیک از حرفهای آنها مهم نیست، من فقط به آنچه استاد میگویند گوش میدهم! من مرید دافا هستم، و برای نابودی همه آنها افکار درست میفرستم!»
مدتی بعد، او به من گفت: «همه آنها رفتهاند، همه نابود شدند.» او همچنین به من گفت: «هنوز موجودات شیطانی زیادی در اطراف خاله بزرگ (خواهر کوچکم) درحال رقصیدن هستند!»
چند سال بعد خواهر کوچکم براثر تصادف فوت کرد. فکر میکنم این واقعیت که او توجه زیادی به فرستادن افکار درست نداشت، یکی از عوامل وقوع این حادثه برایش بود.
زمانی میخواستم نوهام را نزد همتمرینکنندهای ببرم که کارمای بیماری دروغین بسیار جدیای، تحلیل رفتن مخچه، را تجربه میکرد و نمیتوانست درست صحبت کند یا راه برود. اما نوهام نمیخواست بیاید و گفت: «من نمیآیم، چون در خانه آنها بیش از حد شیطان وجود دارد!»
آنچه نوهام با چشم آسمانیاش دید، یادآوریای است برای همتمرینکنندگان. فرستادن افکار درست بسیار مهم است، و نباید آن را فقط برای رفع تکلیف انجام دهیم. فقط با انجام صحیح آن میتوانیم شیطان را از بین ببریم. در پشت همه حالات و شرایط نادرست مانند کارمای بیماری دروغین، خوابآلودگی هنگام فرستادن افکار درست یا مطالعه فا، تفکرات حاکی از بیمسئولیتی و بیملاحظگی، رفتار غیرمنطقی و غیره، عوامل شیطانی در کار هستند.
مطالب فوق فقط درک شخصی من است. لطفاً به هر مورد نامناسب اشاره کنید.