فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

خوشحالم که فالون دافا را تمرین می‌کنم

2 ژوئن 2024 |   چین هه، تمرین‌کننده فالون دافا در استان لیائونینگ، چین

(Minghui.org) برای سال‌ها، مأموران پلیس اغلب به خانه من می‌آمدند تا همسرم را به‌دلیل تمرین فالون دافا مورد آزار و اذیت قرار دهند. اما من به‌طور کامل از او حمایت کردم، زیرا می‌دیدم که انسان بهتری شده است. فکر می‌کردم انجام تمرین برایم خیلی سخت است و فکرش را هم نمی‌توانستم بکنم که باید هر روز صبح زود بیدار شوم تا تمرینات را انجام دهم. این طرز فکر ادامه داشت تا روزی که شروع به تمرین فالون دافا کردم.

تغییرات همسرم

فالون دافا، یا همان فالون گونگ، یک تمرین معنوی سنتی چینی برای تزکیه ذهن و بدن است که از ژوئیه۱۹۹۹، توسط حزب کمونیست چین تحت آزار و اذیت قرار گرفته است.

ازآنجاکه همسرم حاضر به رها کردن ایمانش به فالون دافا نشد، پلیس اغلب به خانه ما می‌آمد تا ما را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در سال ۲۰۲۰ تصمیم گرفتیم خانه‌مان را ترک کنیم تا از آزار و اذیت بیشتر اجتناب کنیم. در آن زمان، همسایه‌هایم می‌گفتند: «اگر دولت به شما اجازه تمرین نمی‌دهد، این کار را نکنید. نیزه را خلاف جهت باد پرتاب نکنید.»

اما من به‌طور کامل از همسرم حمایت کردم، زیرا شاهد تغییرات در او بودم.

او قبلاً فردی بی‌حوصله بود که به‌راحتی از کوره در می‌رفت. تقریباً از همه‌چیز شکایت می‌کرد. وقتی با دیگران اختلاف داشت هرگز اشتباهاتش را نمی‌پذیرفت. پس از اینکه شروع به تزکیه ویژگی‌های اخلاقی‌اش براساس اصول فالون دافا کرد، رفتارش کاملاً تغییر کرد. فردی آرام و مهربان شد. هر زمان که با اختلافی روبرو می‌شد، همیشه به درون نگاه می‌کرد تا ببیند چه اشتباهی انجام داده است. علاوه‌بر این، بسیاری از بیماری‌هایش مانند معده‌درد و سردرد از بین رفته بودند. آگاه شدم که فالون دافا خوب است و دافا می‌تواند باعث شود مردم انسان‌های بهتری شوند. گاهی اوقات، کتاب جوآن فالون را می‌خواندم. اما هرگز نمی‌خواستم فالون دافا را تمرین کنم، زیرا فکر می‌کردم این کار بسیار دشوار است و نمی‌خواستم برای انجام تمرین‌ها، از خواب بیدار شوم.

تغییرات من

چند سال پیش، خواهر بزرگ‌ترم، که او هم دافا را تمرین می‌کند، به خانه ما آمد. در آن زمان، مریض بود، زیرا در تزکیه‌اش سست شده بود. او می‌خواست با همسرم تمرین‌ها را انجام دهد و فا را مطالعه کند، فکر می‌کرد که ممکن است به بهترشدن او کمک کند. فکر کردم: «خب اگر به آن‌ها بپیوندم، آیا میدان انرژی قوی‌تر نمی‌شود؟» آن زمان بود که شروع به تمرین دافا کردم.

احساس می‌کردم وارد دنیای جدیدی شده‌ام. هیچ وقت اینقدر احساس خوشبختی نداشتم. چشم درونی‌ام باز شد و اغلب فالون‌های (چرخ‌های قانون) درحال چرخش و صحنه‌های شگفت‌انگیزی را در بُعدهای دیگر می‌دیدم.

ازآنجاکه در خانواده‌ای فقیر بزرگ شدم، برای کسب منفعت ارزش زیادی قائل بودم. همیشه به کسب درآمد و پس‌انداز پول فکر می‌کردم. آنقدر حساب‌‌وکتاب می‌کردم که شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم. دقیقاً همان‌طور که استاد لی گفتند:

«ممکن است در اجتماع عادی بشری برای شهرت و نفع شخصی با دیگران در رقابت بودید تا حدی که نمی‌توانستید خوب بخوابید یا خوب بخورید و بدنتان را تباه کرده باشید.» (سخنرانی دوم، جوآن فالون)

مطالعه آموزه‌های استاد مانند چشمه‌ای درواقع ناپاکی را از ذهنم پاک کرد. مرا از اضطراب روزانه‌ای که معمولاً احساس می‌کردم رها کرد. فهمیدم که معنای زندگی بازگشت به خود اولیه‌ام است. وابستگی‌ام به کسب پول و چیزهای دیگر را رها کردم. به یک گروه مطالعه فا پیوستم. صبح فا را مطالعه می‌کردم و بعدازظهر سر کار می‌رفتم. با اینکه فقط نصف روز کار می‌کردم، درآمدم ثابت ماند. همانطور که استاد فرمودند:

«اگر چیزی مال شما باشد، آن را از دست نخواهید داد. اگر چیزی مال شما نباشد، حتی اگر برایش مبارزه هم کنید آن را به دست نخواهید آورد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

چند رویداد معجزه‌آسا برایم اتفاق افتاده است. بارها، وقتی بعد از کار به‌سوی خانه می‌رفتم و هوا ابری بود، فکر می‌کردم خیلی خوب می‌شود اگر تا زمان رسیدنم به خانه باران نبارد؛ درواقع باران زمانی شروع می‌شد که من به خانه رسیده بودم.

یک بار، به خانه یکی از هم‌تمرین‌کنندگان رفتم تا مطالب فالون دافا را به او بدهم. آپارتمان او در طبقه چهاردهم بود. ساکنان از یک کارت در آسانسور برای رسیدن به طبقه‌شان استفاده می‌کردند، اما من کارت نداشتم. درست در همان لحظه، شخصی از آسانسور بیرون آمد و از یکی خواست که اگر ممکن است کارتش را برای من استفاده کند. او موافقت کرد و گفت آسانسور فقط در طبقه بیست‌ودوم که محل زندگی اوست توقف می‌کند. از این بابت خوشحال بودم، زیرا پایین آمدن از پله‌ها از طبقه بیست‌ودوم به طبقه چهاردهم آسان‌تر از بالا رفتن از طبقه اول بود. وقتی در آسانسور بودم، فکر ‌کردم که چه خوب می‌شود اگر آسانسور در طبقه چهاردهم متوقف شود و آن در طبقه چهاردهم متوقف شد.

اکنون، در ۶۶سالگی، احساس خوشبختی می‌کنم که فالون دافا را تمرین می‌کنم، فالون دافا که زندگی مرا از برکه‌ای گل‌آلود به رودخانه‌ای شفاف تبدیل کرده است. امیدوارم افراد بیشتری جوآن فالون را بخوانند.

(مقاله ارسالی منتخب به‌مناسبت بزرگداشت روز جهانی فالون دافا در وب‌سایت مینگهویی)