(Minghui.org) یک روز در دسامبر۲۰۲۲، ناگهان سیگنال گیرنده تلویزیون سلسله تانگ جدید (انتیدیتیوی) در خانه یک تمرینکننده از دست رفت. ازآنجاکه خانواده تمرینکننده هر سال شن یون را تماشا میکردند، او مضطرب شد. وقتی به خانهاش رفتم دیدم که گیرنده سیگنال تلویزیون او روی پشتبام ساختمان نصب شده است. به پشتبام رفتم و متوجه شدم که گیرنده آویزان است و دیگر کار نمیکند. از پلهها پایین رفتم و به او گفتم: «گیرنده زنگ زده است.» او بسیار مضطرب بود و گفت: «چهکار کنم؟ نمیخواهم شن یون را از دست بدهم. بیا برویم گوچیانگ، تمرینکنندۀ وارد در مسائل فنی، را پیدا کنیم.»
همه تمرینکنندگان در منطقه ما خانمهایی هفتاد هشتادساله هستند و هیچکسی نمیداند چگونه گیرندههای سیگنال تلویزیون را تعمیر کند. یافتن گوچیانگ، که دور از ما زندگی میکند، آسان نیست و برنامه کاری او نامنظم است. نمیدانیم چه زمانی در خانه هست. اما خوشبختانه روز بعد او را پیدا کردم. قبول کرد که بیاید و نگاهی بیندازد، اما نگفت که چه ساعتی میآید.
یک گیرنده سیگنال تلویزیونی جدید خریدم و در روز سوم به خانه آن تمرینکننده رفتم. بعد از مدتی یکی در زد. در را باز کردیم و دیدیم که گوچیانگ است. ما همه مات و مبهوت بودیم. او وارد خانه شد و گفت: من گیرنده سیگنال را روی پشتبام نصب کردم. پرسیدم: «چطور میروی بالا؟» گفت: «بالا رفتم [و انجامش دادم].» این تمرینکننده در یک ساختمان دوبلکس هجدهطبقه زندگی میکند. گوچیانگ پنجاه سال دارد. گفتم: «خیلی زحمت کشیدی.» گفت: «تحمل سختی خوب است.»
تلویزیون را روشن کردیم. وقتی دید سیگنالی وجود ندارد، گفت: «عجیب است. آن را روی پشتبام تعمیر کردم.» برای بررسی دوباره به طبقه بالا رفت و متوجه شد که سیم زنگ زده است. رفتم و کابل دیگری خریدم و آن را نصب کردیم. سپس تلویزیون را روشن کردیم؛ موفق شدیم!
در ۱مارس۲۰۲۴، انتیدیتیوی از «ماهواره کرهای» به «ماهواره ژاپنی» تغییر کرد. ماهواره کرهای بیش از بیست روز متوقف شد. تمرینکنندگان و اعضای خانوادهشان بسیار نگران بودند. در اتوبوس، با یک تمرینکننده مسن ملاقات کردم، و او گفت: «سیگنال تلویزیونم خراب شد. میتوانی بیایی و نگاهش کنی؟» گفتم: «نگران نباش، گوچیانگ را پیدا میکنم.»
پیدا کردن گوچیانگ کار آسانی نیست. از سال ۲۰۲۲، با او تماس نگرفته بودم. دو بار به خانهاش رفتم، اما کسی آنجا نبود. بنابراین به خانه تمرینکنندهای دیگر رفتم و درباره او پرسیدم. او گفت که از یک تمرینکننده مرد خواسته است تا مشکل سیگنال او را رفع کند، اما کار نکرد. از او خواستم آن را در خانهام امتحان کند، اما پس از اینکه بیش از دو ساعت اشکالزدایی کرد هنوز سیگنالی وجود نداشت. تصمیم گرفتم گوچیانگ را پیدا کنم. این بار گوچیانگ با همسرش مشغول مطالعه فا بود. وقتی دلیل رفتنم را توضیح دادم، به همسرش گفت: «الان میروم.»
ساعت حدود هشت شب بود. من در طبقه هفتم زندگی میکردم. گوچیانگ به طبقه بالا رفت و بلافاصله شروع به رفع اشکال و بهسرعت آن را برطرف کرد. سیگنال انتیدیتیوی خیلی خوب بود. بلافاصله پس از آن، به خانه تمرینکننده دیگر که در طبقه دهم زندگی میکرد، رفت. گیرنده تلویزیون او روی دیوار بیرون آشپزخانه بود. دیوار بزرگی جلوی سیگنال را گرفته بود.
او گفت: این بار آن باید در بالای ساختمان (۱۵طبقه) نصب شود. گوچیانگ گفت: «ما باید یک کابل ۳۰متری بخریم. ساعت از ده گذشته بود.» گفتم: «فردا باید این کار را بکنیم.»
فردای آن روز گیرنده سیگنال تلویزیون و کابل ۳۰متری آماده شد. گوچیانگ و یک تمرینکننده مرد دیگر وارد شدند. آنها به پشتبام رفتند، محل مناسبی برای نصب گیرنده پیدا کردند، سیمها را وصل و گیرنده را با دستگاه، رفع اشکال کردند. گوچیانگ برای اتصال سیم به گیرنده دیجیتال تلویزیون به طبقه بالا رفت و تلویزیون را روشن کرد. اما هیچ سیگنالی وجود نداشت. او گفت: «عجیب است. همهچیز را تنظیم کردم. چرا هیچ سیگنالی وجود ندارد؟»
تقصیر من بود. وقتی به آنها کمک میکردم کابل را بالا بکشند، بهطور تصادفی آن را خم کردم و از وسط پاره شد. کابل جدیدی خریدم و نصبش خیلی طول کشید. وقتی داشتم کابل را میخریدم، گوچیانگ با عجله به خانه تمرینکنندهای دیگر رفت تا گیرندهاش را تنظیم کند. گوچیانگ همیشه خوشخلق بود و شکایت نمیکرد.
ساعت حدود دو بعدازظهر بود. گوچیانگ به خانه تمرینکنندهای دیگر رفت. او در طبقه پانزدهم زندگی میکرد. آسانسور کار نمیکرد، بنابراین گوچیانگ گفت: «بیا از پلهها استفاده کنیم.» گیرنده تلویزیون بالای طبقه هجدهم بود. از پلهها رفتیم. اما هیچ نوری در راهپله نبود. هرچه بالاتر میرفتیم فضا تاریکتر میشد. دستم را نمیدیدم. ما در تاریکی راه میرفتیم؛ به هم گفتیم که آهسته راه برویم. وقتی به بالای ساختمان رسیدیم، نمیتوانستیم ببینیم درِ ورود به پشتبام کجا قرار دارد. در قلبمان تکرار کردیم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» و از استاد خواستیم که به ما کمک کنند تا در را پیدا کنیم.
ناگهان یک نقطه روشن کوچک در مقابلم دیدم. آن درواقع یک در بود. وقتی به پشتبام رفتیم، دیدیم که گیرنده زنگ زده است، کابل خراب و سیگنال توسط دیوار مسدود شده است. در تاریکی از پلهها پایین رفتیم و وضعیت را برای آن تمرینکننده توضیح دادیم. ازآنجاکه مجبور شدم یک گیرنده سیگنال تلویزیونی و یک کابل جدید بخرم، به گوچیانگ گفتم: «برای امروز کافی است، میتوانی به خانه بروی.» ازآنجاکه گوچیانگ روز بعد یک بازدیدکننده داشت، گفت که روز بعد نمیآید.
حدود ساعت شش صبح روز بعد، گوچیانگ به دیدنم آمد. پرسیدم: «چرا اینجایی؟» او گفت: «هنوز تمرینکنندگان زیادی هستند که تلویزیونهایشان سیگنالی ندارد. بیا عجله کنیم و خانوادههایشان را برای تماشای برنامههای انتیدیتیوی معطل نکنیم.» ما برای خرید گیرنده رفتیم، اما فروشگاه هنوز باز نشده بود، بنابراین به خانه تمرینکنندهای دیگر رفتیم. گیرنده او نیز با دیوار مسدود شده بود. چارهای جز حذف آن و یافتن مکانی جدید برای نصب آن نداشتیم. تلاش زیادی برای انجام آن لازم بود.
سریع به خانه بعدی رفتیم. این تمرینکننده در طبقه پنجم زندگی میکرد. گیرنده او در سمت راست دیوارِ بیرونِ لبۀ پنجره قرار داشت و حدود دو متر از داخل آن فاصله داشت. کمی ترسیده بودم و یادم آمد که گوچیانگ یک سال پیش به من گفت که از ارتفاع میترسد. او چیزی نگفت. از لبه بالا رفت، پنجره را باز کرد، روی حصار گُل نشست و با احتیاط بهسمت گیرنده حرکت کرد. سپس بهآرامی در مقابل گیرنده سیگنال ایستاد. پیچهای گیرنده سیگنال زنگ زده بود و زمان زیادی طول کشید تا آنها را جدا کند.
گوچیانگ گیرنده سیگنال تلویزیون را برداشت و بهآرامی آن را بهسمت پنجره برد. کمربند ایمنی را دور کمرش و سر دیگرش را به لوله گرمایش بستم. او دوباره بهآرامی به محل نصب گیرنده سیگنال تلویزیون رفت و گیرنده جدید را نصب و شروع به تنظیم آن کرد. بعد از مدتی، مسیر صحیح را پیدا و آن را رفع اشکال کرد. خانواده این تمرینکننده بسیار سپاسگزار بودند. به گوچیانگ گفتم: «از سختکوشیات متشکرم.» گفت: «تحمل سختی خوب است.»
برای اینکه افراد بیشتری برنامههای انتیدیتیوی را ببینند، برای روشنگری حقیقت و نجات تعداد بیشتری از مردم، برای گوچیانگ مهم نیست که چقدر سرش شلوغ است، تا زمانی که کسی از او بخواهد، او با توجه به برنامه شلوغش برای نصب گیرندههای سیگنال تلویزیونی وقت میگذارد. نصب هر گیرنده متفاوت است؛ بعضی از ساختمانها مرتفع و برخی کمارتفاع هستند. برخی گیرندهها باید خارج از پنجره نصب شوند و برخی روی پشتبام هستند. با وجود سرما، گرما، خورشید سوزان یا باد سرد، گوچیانگ همیشه به تمرینکنندگان و خانوادههایشان کمک میکند تا برنامههای انتیدیتیوی را تماشا کنند.
درحین کار با گوچیانگ، نکات درخشان بسیاری را در او دیدهام. از فروتنی و ازخودگذشتگی او بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. در مقایسه با او، وابستگیهای زیادی دارم، ازجمله درطلب راحتی بودن، تنبلی، خودنمایی، غرور و... این وابستگیها باید رها شوند. باید با خودم سختگیر باشم، با پشتکار به جلو پیش بروم، در انجام سه کار که استاد خواستهاند، بهخوبی عمل کنم تا شایسته نیکخواهی و نجات ارائهشده ازسوی استاد باشم.
سپاسگزارم استاد! متشکرم همتمرینکنندگان!