فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

بازمانده‌ای معلول از زلزله تانگشان، فالون دافا را تزکیه می‌کند

31 اوت 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در تانگشان، استان هبی (چین)

(Minghui.org) من در جریان زلزله تانگشان در سال ۱۹۷۶، به‌شدت مجروح شدم. پس از انتقال به بیمارستانی دیگر برای درمان به‌مدت یک سال و نیم، به خانه برگشتم. من معلولی در سطح بالا در نظر گرفته می‌شدم و نمی‌توانستم از خودم مراقبت کنم.

شوهرم برای حمایت از خانواده پنج‌نفره ما که شامل مادر ۸۰ساله شوهرم و دختر ۱۰ساله و پسر ۷‌ساله‌مان می‌شد، فقط ۳۸ یوان در ماه درآمد داشت. من معلول بودم و به بیماری‌های دیگری مبتلا بودم، بنابراین شرایط برای ما بسیار سخت بود.

تمایلم برای تمرین فالون دافا

نمی‌توانستم بیرون بروم و نمی‌دانستم بیرون چه خبر است. در ژانویه۱۹۹۷، از برادر کوچک‌ترم شنیدم که فالون گونگ بسیار خوب است. علاقه‌مند بودم و می‌خواستم آن را امتحان کنم. اگرچه کتاب اصلی فالون دافا، جوآن فالون، در آن زمان کم بود، چند روز بعد، برادرم نسخه‌ای از آن را به من قرض داد. خیلی خوشحال شدم و بلافاصله شروع به خواندنش کردم. در طول روز مطالعه می‌کردم و حتی برای خوردن ناهار وقت نداشتم. وقتی هوا تاریک شد، نیمی از جوآن فالون را خوانده بودم.

بعد از شام دراز کشیدم تا استراحت کنم و خوابم برد. چشمانم را که باز کردم، سحر بود. لبخندی زدم و به خانواده‌ام گفتم: «اوه، استاد از من مراقبت کردند. بی‌خوابی‌ام که بیش از ۲۰ سال اذیتم می‌کرد از بین رفته است!»

در عرض چند ماه متوجه شدم که از تمام بیماری‌هایم، ازجمله مشکل قلبم، بهبود یافته‌ام. از آن به بعد از بیماری رهایی یافتم و خیلی احساس سبکی داشتم. حس بسیار خوبی بود و خیلی هیجان‌زده‌ام می‌کرد! در آن زمان واقعاً این حسرت را داشتم که ای کاش این کتاب را زودتر می‌خواندم. همچنین می‌خواستم تمرینات را انجام دهم.

سیگار را ترک کردم

وقتی برای اولین بار جوآن فالون را می‌خواندم، سیگاری در دهانم بود. وقتی درباره ترک سیگار خواندم، جعبه سیگار را دور انداختم و دیگر سیگار نکشیدم. می‌خواستم تزکیه کنم!

خوردن گوشت

من عاشق گوشت‌خوردن بودم. مدت کوتاهی پس از اینکه شروع به تزکیه فالون دافا (که فالون گونگ نیز نامیده می‌شود) کردم، گوشت خورشت برایم بوی تربچه خشک‌شده می‌داد. اصلاً بوی گوشت نداشت. فکر ‌کردم وقت آن رسیده است که گوشت را کنار بگذارم و از آن زمان به بعد، وسواسی برای خوردن گوشت نداشتم. هنوز هم گاهی گوشت می‌خورم، اما طعم خوبی ندارد.

همانطور که به تزکیه ادامه دادم، از شر بسیاری از وابستگی‌ها و عقاید و تصورات بشری خلاص شدم. اگرچه نمی‌توانستم بایستم، اما می‌توانستم کارهای خانه مانند تهیه غذا، آشپزی، نظافت و شستن لباس‌ها را در خانه انجام دهم. احساس آرامش و خوشحالی می‌کنم.

روشنگری حقیقت برای مأموران پلیس

در سال‌های گذشته، پلیس اغلب، به‌ویژه در روزهای حساس برای حزب کمونیست چین (ح‌.ک.چ)، به خانه‌ام می‌آمد تا مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد. آن‌ها از من می‌پرسیدند که آیا هنوز فالون گونگ را تمرین می‌کنم یا خیر. حتی گاهی از من عکس می‌گرفتند و صدایم را ضبط می‌کردند. می‌گفتم: «لطفاً به من گوش کنید. به شما خواهم گفت که چرا به تمرین فالون دافا ادامه می‌دهم. من قانون کائنات را تمرین می‌کنم، بزرگ‌ترین قانون جهان، مثبت‌ترین انرژی، که می‌تواند افراد بد را تبدیل به افراد خوب کند و آرامش و رفاه را برای کشور به ارمغان بیاورد. این روزها چه‌کسی می‌تواند قلب مردم را کنترل کند؟ فقط فالون دافا می‌تواند! ما تمرین‌کننده هستیم و از اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری پیروی می‌کنیم. ما باملاحظه هستیم و سعی می‌کنیم استانداردهای اخلاقی خود را ارتقا دهیم.»

اواخر آوریل سال گذشته پنج مأمور پلیس به درِ خانه‌ام آمدند. یکی دوربین فیلمبرداری و دیگری دفترچه یادداشت و خودکار در دست داشت. به آن‌ها گفتم که بیرون بمانند و از صفحه نمایش روی در، با من صحبت کنند. شناسنامه‌ام را خواستند. گفتم که همراهم نیست. شماره موبایلم را خواستند. به آن‌ها گفتم که تلفن همراه ندارم.

وقتی پرسیدند که آیا هنوز فالون گونگ را تمرین می‌کنم، گفتم که قطعاً تمرین می‌کنم. مرا تهدید کردند و گفتند برای فرزندان و نوه‌هایم خوب نیست، چون اجازه ورود به دانشگاه و ... را نخواهند داشت.

گفتم: «حرف‌های شما به حساب نمی‌آید. شما فقط می‌دانید که مافوق‌هایی دارید، اما نمی‌دانید که حتی قدرتمندترین مقامات هم هنوز بشر هستند و اینکه موجودات خدایی‌ای بالاتر از آن‌ها وجود دارند. امور بشری تحت کنترل موجودات والاتر است.»

«در پایان سال ۲۰۲۲، پس از برداشته‌شدن محدودیت‌های کووید۱۹، تقریباً در هر خانواده، یک نفر مبتلا شد، بسیاری از آن‌ها به‌شدت بیمار شدند و حتی برخی جان باختند. اما در خانواده من، یکی از ما فقط تب خفیفی داشت و بعد از مصرف مقداری دارو حالش بهتر شد. فالون دافا اینگونه به خانواده من برکت داده است.»

کمک اعضای خانواده به انتشار حقیقت

پسرم نجار است و در دکوراسیون داخلی تخصص دارد. او هر وقت فرصتی داشته باشد از شگفتی‌های فالون دافا به مردم می‌گوید.

عروسم حقیقت فالون دافا را به خانواده‌اش گفت و فهرستی از اسامی افرادی را به خانه آورد که از ح.‌ک.‌چ و سازمان‌های جوانانش خارج شده بودند. حتی مادرشوهر دخترم از حزب خارج شد. هر وقت کسی به خانه‌ام می‌آید، حقایق دافا را به آن‌ها می‌گویم، و شوهرم نیز هر کسی را که می‌آید به ترک ح.‌ک.‌چ تشویق می‌کند. تمام خانواده‌ام معتقدند که فالون دافا خوب است، و همه آن‌ها از تمرین من حمایت می‌کنند.