فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

درکم دربارۀ تکبر

9 اوت 2024 |   تمرین‌کنندۀ فالون دافا در مالزی

(Minghui.org) به‌تازگی در تزکیه‌ام دربارۀ تکبر به درک‌هایی رسیده‌ام که می‌خواهم آن‌ها را با شما در میان بگذارم.

با نگاهی به مسیر تزکیه‌ام، به یاد می‌آورم در آغاز، هر بار که خواندن جوآن فالون را تمام می‌کردم، احساس می‌کردم بینش‌های جدیدی به دست آورده‌ام و مشتاق بودم که درکم را با دیگران در میان بگذارم. در آن زمان، درکم بسیار سطحی بود و به تعداد زیادی از احساسات بشری چسبیده بودم. اما همچنان مشتاق به در میان گذاشتن درکم بودم. وقتی دیگران مرا تصحیح می‌کردند و به وابستگی‌هایم اشاره می‌کردند، با وجود اینکه کمی احساس آزردگی می‌کردم، نظرات آن‌ها را با ذهنی باز می‌پذیرفتم. هرچه بود فقط یک تمرین‌کنندۀ جدید بودم.

از گوش دادن به تبادل تجربه دربارۀ معجزات، آنچه دیگران ازطریق چشم سومشان می‌دیدند، کسانی که درحال انجام مدیتیشن نشسته به هوا بلند می‌شدند، کسانی که ازطریق توانایی‌ آگاهی پیش از وقوع و آگاهی پس از وقوع چیزهایی را از زندگی قبلی‌شان دیده بودند و غیره لذت می‌بردم. این چیزها را جذاب و الهام‌بخش می‌یافتم و امیدوار بودم که من نیز بتوانم چیزهای مشابهی را تجربه کنم.

با گذشت زمان و با مطالعۀ بیشتر فا، به‌تدریج معنای واقعی تزکیه را از منظر فا درک کردم و دریافتم که تبادل تجربه‌های پیشینم پر از اشتباه و کوتاهی و همچنین وابستگی‌های بشری بود. در آغاز به مهارت‌های ناچیز علاقه‌مند بودم که کاملاً با تزکیه تفاوت داشت. واقعاً شرمنده شدم و نگرشم را به تزکیه اصلاح کردم. به‌جای اینکه به‌دنبال کسی باشم که درکم را با او در میان بگذارم، شروع به صرف زمان بیشتری برای مطالعۀ فا کردم.

همان‌طور که درکم از اصول فا بهبود می‌یافت، از وجود وابستگی‌ها در تبادل تجربۀ دیگران بیشتر آگاه می‌شدم. فکر کردم: «من در گذشته همین‌طور بودم! باید بیشتر مراقب باشم که تحت تأثیر احساسات بشری قرار نگیرم و باید روی تزکیۀ شین‌شینگم تمرکز کنم و بر اساس فا تبادل تجربه کنم.»

به‌ویژه، پس از خواندن مقالات منتشرشدۀ استاد در دورۀ اصلاح فا، که در آن استاد حقیقت را دربارۀ سه‌قلمرو لایه به لایه آشکار کردند، ناگهان دریافتم دافا چقدر عمیق است! بیشتر در مطالعۀ فا غوطه‌ور شدم و کم‌کم بینش‌های بیشتری براساس اصول فا به دست آوردم. تبادل تجربه‌ام نیز بیشتر مورد پذیرش و قدردانی دیگران قرار می‌گرفت.

اما با گذشت زمان، وابستگی‌های دیگری در من ایجاد شد و فکر کردم ازآنجاکه اکنون تمرین‌کننده‌ای «باتجربه» هستم، می‌توانم به اشتباهات سایر تمرین‌کنندگان اشاره کنم و دربارۀ درکم از فا گفتگو کنم. درنتیجه اختلافات شروع به ظاهرشدن کردند و به‌حدی اذیت شدم که گاهی اوقات چند روز نمی‌توانستم بخوابم. فکر می‌کردم: «اگرچه دیدگاه‌های شخصی و وابستگی‌هایی دارم، اما حرف‌هایم بسیار منطقی است! دربارۀ مسائلی که درموردشان بحث می‌کردیم اشتباه نمی‌کنم. چرا کیفیت روشن‌بینی این تمرین‌کننده اینقدر پایین است؟ به‌جای گوش دادن به نکات کلیدی، فقط از دیگران انتقاد می‌کند. او به بیرون نگاه می‌کند!»

به‌تدریج متوجه شدم که هنوز وابستگی‌های زیادی دارم که باید پاکسازی شوند. برای مثال، ناخودآگاه از خودم محافظت می‌کردم و هنگام تبادل تجربه با دیگران، وابستگی‌هایم را پنهان می‌کردم. دیگر مثل زمانی که تمرین‌کننده‌ای جدید بودم بی‌تجربه نبودم. بی‌پرده بگویم، به‌دنبال تقدیر شدن بودم، سعی می‌کردم دیگران را مجاب کنم و انتظار تحسین داشتم. در همۀ این‌ها، وابستگی‌های بشری زیادی وجود داشت و قطعاً آن چیزی نبود که یک تمرین‌کنندۀ دافا باید دنبال کند.

با تمام این وابستگی‌های پنهان، یاد گرفتم که چگونه از دیگران انتقاد کنم. اغلب با گفتن این جمله شروع می‌کردم: «من فرد کاملاً رکی هستم و شما را هدف قرار نمی‌دهم. بیایید فقط براساس فا تبادل تجربه کنیم.» در ظاهر عالی به نظر می‌رسید، اما واقعاً راهی برای پنهان کردن وابستگی‌های خودم بود. سپس، شروع به اشاره به وابستگی‌‌های سایر تمرین‌کنندگان می‌کردم. درحالی‌که با آرامش نکات موردنظرم را می‌گفتم، بدون درنظر گرفتن احساسات سایر تمرین‌کنندگان، کلماتی را استفاده می‌کردم که ناخوشایند بودند. مهربانیِ کم، اما تکبرِ زیادی داشتم.

ازآنجاکه درحین صحبت دربارۀ درکم «براساس فا»، بسیار زیرکانه وابستگی‌‌های خودم را پنهان می‌کردم، دیگران به‌سختی متوجه آن‌ها می‌شدند و درنتیجه خیلی مورد تحسین قرار می‌گرفتم. اگرچه همیشه می‌گفتم: «لطفاً دیگر مرا تحسین نکنید،» اما درواقع احساس خوشحالی می‌کردم و فکر می‌کردم: «یک روز خوب دیگر!» با وجود اینکه گهگاهی ذهنم روشن بود، اما همچنان از این تقدیر و احترام لذت می‌بردم.

کاملاً مطمئن بودم که خود را «مرید» می‌نامم و خود را یکی از «تمرین‌کنندگان قدیمی» و کسی که اصول فا را به‌خوبی درک می‌کند در نظر می‌گرفتم. فکر می‌کردم: «آن‌هایی که چشم سومشان باز است یا توانایی‌های فوق‌طبیعی دارند، لزوماً کیفیت مادرزادی فوق‌العاده‌ای ندارند و چیزی که درباره‌اش صحبت می‌کنند فقط اصول فا در سطوح پایین‌تر است.»

وقتی تبادل تجربه‌های سایر تمرین‌کنندگان را می‌شنیدم، فکر می‌کردم: «همۀ ما چه زودتر یا دیرتر شروع به تمرین تزکیه کرده باشیم، مرید دافا هستیم. درک اندک شما چیز خاصی نیست، پس سعی نکنید مرا مجاب کنید!»

با چنین طرز فکری، تبدیل به فردی شدم که اکنون هستم، که در ظاهر بالغ و مؤدب به نظر می‌رسد، اما درواقع «تمرین‌کننده‌ای قدیمی» است که بی‌جهت مغرور و متکبر است.

رها کردن تکبر و مرید دافای واقعی شدن

فرصت‌ها برای تزکیه بیش از پیش ارزشمندتر می‌شوند و می‌دانم که اگر به این رفتار ادامه دهم، هرگز نمی‌توانم وابستگی‌ها و شکاف‌هایم را از بین ببرم. واقعاً باید خوش‌فکر باشم و ریشۀ اصلی وابستگی‌های پنهانم را کشف کنم.

پس از مطالعه مقالۀ «خوش‌فکری» استاد در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر، متوجه شدم مدت زیادی است که در گیجی بوده‌ام و حتی نمی‌توانم استانداردهای مردم عادی مانند ملایمت، مهربانی، خوش‌رفتاری، خویشتن‌داری و بزرگوار بودن را رعایت کنم، چه رسد به نیک‌خواهی موردانتظار از تمرین‌کنندۀ دافا! اگر به همین منوال پیش بروم، ممکن است به‌راحتی تسلیم مداخلات شیطانی ناشی از ذهن خود شوم و از فا منحرف شوم. در گذشته از این قبیل درس‌ها، بسیار زیاد بوده است و زمان حساسی برای من است که هشیار باشم!

همۀ ما می‌دانیم که اخلاقیات جهان روز به روز درحال افول است و می‌توان ناخواسته همراه با آن به پایین کشیده شد. متوجه شدم که به‌لطف محافظت استاد می‌توانم در محیط بزرگ‌تر دافا به‌خوبی عمل کنم. اما، به‌محض اینکه به محیط بشر عادی برمی‌گردم تمایل به تسلیم شدن دارم و احساس ازخودراضی بودن می‌کنم، زیرا فکر می‌کنم استانداردهایم نسبت به دیگران تا حدودی بالاتر است.

اکنون درک می‌کنم که چرا استاد ترتیبی دادند که ما در بین مردم عادی تزکیه کنیم. تعاملاتمان با هر خویشاوند، همسایه و غریبه‌ای که با او برخورد می‌کنیم، همگی فرصت‌هایی برای ماست که بتوانیم تزکیه کنیم. به همین دلیل است که تزکیۀ ما از سایر روش‌های تزکیه در جهان فراتر می‌رود. ما همیشه در کوره آبدیده می‌شویم و خدایان در سطوح مختلف، هر فکر و عمل‌مان را محک می‌زنند. اگر بتوانیم در هر دقیقه و هر ثانیه ذهنمان را روی فا نگه داریم، بنابراین مطمئناً سرعت تزکیه‌مان «به‌طور طبیعی» فوق‌العاده پرشتاب و شگفت‌انگیز می‌شود.

متوجه شدم که باید دائماً خودم را بررسی کنم تا هرگونه وابستگی عمیقاً پنهان را کشف کنم. دیگر نمی‌توانم در تکبر به افراط بروم و مصمم هستم که خودم را اصلاح کنم.

در خاتمه، امیدوارم همۀ ما بتوانیم با فروتنی پیشنهادهای سایر تمرین‌کنندگان را در پروژه‌ها بپذیریم و در زندگی روزمره، روابط مناسبی با دیگران برقرار کنیم. هنگام برخورد با افراد عادی، بهتر است اصول درستی را که با محیطشان مطابقت دارد به کار ببریم، همیشه افراد خوبی باشیم، با همان ذهنیت فروتنانه‌ای که در شروع تمرین تزکیه داشتیم، با هم‌تمرین‌کنندگان رفتار کنیم و همیشه برای تزکیۀ شین‌شینگ خود به جای نگاه به بیرون، به درون نگاه کنیم.

هر گفتار و کردار هر مرید دافا نمایانگر تصویر بیرونی دافاست، بنابراین به‌خوبی تزکیه کردن خودمان نیز برای محافظت از تصویر دافاست. فقط با هماهنگ کردن خودمان مانند بدنی واحد می‌توانیم محیط تزکیۀ سالمی را حفظ کنیم.

امیدوارم بتوانم همراه با همۀ هم‌تمرین‌کنندگان پیشرفت کنم و تا زمانی که به کمال نائل شویم، واقعاً در فا ذوب شویم.

استاد برای نجات نیک‌خواهانه‌تان سپاسگزارم!