(Minghui.org) من اخیراً در تزکیهام سست شدم و مرتب با تلفنم مشغول بودم. در ابتدا فقط نگاهی میانداختم و سپس آن از ده دقیقه به چند ساعت رسید و نهایتاً کنترلم را در دست گرفت.
بعد از کنار گذاشتن گوشی تلفنم، از رفتارم پشیمان میشدم، اما نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. برایم تحملناپذیر بود که نتوانم به تلفنم نگاه کنم و نمیخواستم کار دیگری انجام دهم.
درنتیجه نمیتوانستم روی مطالعه فا تمرکز کنم و آن را بهعنوان یک وظیفه درنظر میگرفتم. همچنین نمیتوانستم تمرینات را بهطور منظم انجام دهم. گاهیاوقات برای برخاستن از رختخواب مشکل داشتم و وقتی مدیتیشن نشسته را انجام میدادم، نیمهخواب بودم. و صحبت با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه را فراموش میکردم.
پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در سال 1999، آزار و شکنجه فالون گونگ (همچنین فالون دافا نیز نامیده میشود) را آغاز کرد من شروع به تزکیه کردم. تحت نظم و ترتیب استاد، اخیراً با یک تمرینکننده آشنا شدم. او به من گفت: «خواب دیدم که لباس مردم عادی را پوشیدی و بیماری لاعلاج داری. خانوادهات میخواستند تو را به بیمارستان ببرند و من به تو گفتم سریع برخیز و با من بیا تا مردم را بیدار کنیم!»
شوکه شدم و به وابستگی به گوشی تلفنم فکر کردم. اما میترسیدم آبرویم برود، بنابراین درباره وابستگیام صحبت نکردم، گرچه میدانستم باید آن را از بین ببرم. در آن زمان، واقعاً میخواستم یک ویدئوی کوتاه ببینم، بنابراین فکر کردم آن را ببینم و بعد از آن اعتیاد به تلفن را ترک کنم.
شاید چون وابستگیام را فاش نکردم، و آن را برای خودم نگه داشتم، وابستگیام بزرگتر شد و هر روز بهدنبال ویدئوهای جدید بودم.
آن تمرینکننده چند روز بعد آمد. او گفت که چند تمرینکننده در اطرافش اعتیاد به تلفن داشتند. برخی براثر کارمای بیماری جان خود را از دست دادند، درحالیکه برخی دیگر درحال گذراندن کارمای بیماری بودند. یکی از آنها چشم آسمانیاش باز شده بود و شیاطین شهوت را در کنار خود دید، اما نتوانست کاری درمورد آن انجام دهد.
با شنیدن آن حرف لرزیدم، زیرا اغلب پس از کنار گذاشتن تلفن پشیمان میشدم و برای پاک کردن میدان بُعدیام افکار درست میفرستادم. بهنظر میرسید این روش کارساز نیست! بنابراین به آن تمرینکننده درباره وابستگیام گفتم و اینکه تصمیم دارم آن را از بین ببرم.
استاد بیان کردند:
«تزکیه به تلاش خود فرد بستگی دارد، درحالیکه گونگ به استاد شخص مربوط است.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
بعد از اینکه این فکر را فرستادم، استاد ماده بد را برداشتند! علاقه به تلفن را از دست دادم و میخواستم از آن استفاده نکنم. وقتی افکار درستم ظاهر شد، هنگام مطالعه فا میتوانستم تمرکز کنم.
اکنون از مطالعه فا لذت میبرم و دیگر خسته نیستم. میتوانم تمرینات را بهطور منظم انجام دهم و در طول مدیتیشن نشسته بیدار هستم. میخواهم مردم را آگاه کنم و نمیترسم درباره فالون دافا با آنها صحبت کنم.
لطفاً اگر درکم با فا مطابقت ندارد، مرا اصلاح کنید.
سپاسگزارم، استاد! از شما همتمرینکنندگان نیز متشکرم!