(Minghui.org) فکر می‌کنم خیلی خوش‌شانس هستم که تمرین‌کننده فالون دافا هستم. با حمایت و محبت نیک‌خواهانه استاد، مشکلات زیادی را در مسیر تزکیه‌ام پشت سر گذاشته‌ام. برای ابراز قدردانی‌ام از استاد، می‌خواهم چند ماجرای کوتاه از تجربیاتم درحین روشنگری حقیقت درباره دافا و آزار و شکنجه را به‌اشتراک بگذارم.
دخترم ماه مه سال گذشته خانه‌اش را بازسازی کرد و از من خواست که در طول روز، تا زمانی که سر کار است، بر پیمانکاران نظارت کنم. می‌دانستم این افراد رابطه تقدیری با من دارند و مسئولیت من آگاه کردن آن‌ها دربارۀ دافاست. با همه آن‌ها که بیش از ده نفر بودند صحبت کردم و همگی حرف‌هایم را پذیرفتند. آن‌ها با خوشحالی از عضویت خود در سازمان‌های حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کناره‌گیری کردند، به‌جز دو مرد که یکی قبلاً از ح.ک.چ خارج شده و دیگری هرگز به هیچ سازمانی از ح.ک.چ نپیوسته بود.
با دو کارگری که مشغول نصب پنجره‌ها بودند، گفتگویی طولانی داشتم. به آن‌ها گفتم که بلافاصله پس از شروع تمرین دافا، بیماری‌های متعددی که برای چند دهه آزارم می‌داد از بین رفتند، ازجمله بیماری قلبی، فشار خون بالا، برونشیت، زخم معده و عفونت خون. و اینکه دو دهه است که هیچ دارویی مصرف نکرده‌ام. آن‌ها وقتی فهمیدند من 71ساله هستم شگفت‌زده شدند، زیرا فکر می‌کردند 50 سال دارم.
همچنین با حقایقی ساده و منطقی رایج، درباره حادثه خودسوزی صحنه‌سازی‌شده در تیان‌آنمن توضیح دادم که نشان می‌داد چگونه ح.ک.چ از تبلیغات برای برانگیختن نفرت نسبت به فالون دافا و تمرین‌کنندگان استفاده کرده است.
آن‌ها از فهمیدن حقیقت خوشحال شدند. یکی از کارگران مسن‌تر گفت: «اگر این را زودتر می‌شنیدم، فالون دافا را تمرین می‌کردم.»
با خانم مسنی آشنا شدم که مشغول جمع‌آوری اقلامی برای بازیافت بود. درباره فالون دافا به او گفتم و اینکه عبارات مبارک «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» او را در این زمان آشفته، ایمن نگه می‌دارد. همچنین به او توصیه کردم از ح.ک.چ و سازمان‌های آن که به‌گفته خودش به آن‌ها پیوسته بود، کناره‌گیری کند. او موافقت کرد و گفت که ملاقات با من خوش‌یمن است و تشکر کرد.
بار دیگر گروهی از دانش‌آموزان دبستانی را دیدم. وقتی یکی از آن‌ها به من نزدیک شد، درباره عبارات فرخنده فالون دافا و اینکه چگونه تکرار آن‌ها برکت می‌آورد به او گفتم. همچنین توضیح دادم که ترک پیشگامان جوان، یکی از سازمان‌های ح.ک.چ برای دانش‌آموزان مدارس ابتدایی، به او کمک می‌کند از فاجعه دور و در امان بماند. او موافقت کرد.
سپس دوستانش را صدا زد و مرا به‌عنوان یک «مادربزرگ خوب» معرفی کرد. مزایای کناره‌گیری از پیشگامان جوان و لیگ جوانان را برایشان توضیح دادم. آن‌ها پذیرا بودند و نام خود را به من دادند تا به لیست آنلاین افرادی که خارج می‌شدند اضافه کنم. آن‌ها قبل از رفتن، از من تشکر کردند.
با پشتکار سه کار را انجام و افراد بیشتری را نجات خواهم داد. می‌خواهم شایسته نجات نیک‌خواهانه استاد باشم. متشکرم استاد.