فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

از برخورد با قطار، جان سالم به در بردم

26 سپتامبر 2024 |   تمرین‌کننده فالون دافا در استان لیائونینگ، چین

(Minghui.org) من حدود 60 سال دارم و در یک منطقه کوهستانی دورافتاده زندگی می‌کنم. سیستم حمل و نقل اینجا خوب نیست و رفت و آمد سخت است.

قبل از اینکه تمرین‌کننده شوم، من و شوهرم خیلی دعوا می‌کردیم و اختلافات حل‌نشده زیادی داشتیم. دائماً نگران بودم، بنابراین وضعیت سلامتی‌ام بدتر شد و بیمار شدم.

دکتر می‌گفت دچار آرتریت روماتوئید شده‌ام. در تمام طول سال، صبح‌ها و عصرها پاهایم درد می‌کرد. فکر می‌کردم اگر نتوانم کار مزرعه را انجام دهم چگونه می‌توانم ادامه دهم. گرچه اراده‌ای قوی داشتم، اما هنوز نسبت به آینده‌ام احساس ناراحتی و ناامیدی می‌کردم.

یک بار دوست شوهرم به دیدن ما آمد و درباره فالون دافا به ما گفت و در زمستان 1998، یک نسخه از جوآن فالون را به شوهرم داد. در آن زمان، هیچ درکی از تزکیه نداشتم، اما آن دوست توصیه کرد که تمرین تزکیه می‌تواند وضعیت سلامتی مرا بهبود بخشد. فکر کردم آن را امتحان کنم و تمرین را یاد بگیرم.

وقتی شروع به خواندن جوآن فالون کردم به گریه افتادم و پس از پایان خواندنش، معنای زندگی را فهمیدم. دیدگاهم نسبت به زندگی به‌شدت تغییر کرد و آنچه را قبلاً بدبختی در نظر می‌گرفتم دیگر آنقدر برایم بد نبود.

سه ماه بعد از تمرین، بیماری‌هایم ناپدید شد. احساس کردم که از برکت و رحمت برخوردار شده‌ام و متوجه زیبایی کوه‌ها و آب‌های شهرم شدم. خوشحال بودم و مانند یک کودک در شگفتی‌های دافا غرق بودم.

حزب کمونیست چین (ح‌.ک.‌چ) در ژوئیه1999، آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد. تمرین‌کنندگانی که از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کردند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، به‌طور غیرقانونی بازداشت شدند، ناعادلانه زندانی و اغلب به‌طور وحشیانه شکنجه شدند.

تمرین‌کنندگانی که می‌شناختم، یکی پس از دیگری، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. ترسیدم و کم‌کم سست شدم. با بی‌میلی و گه‌گاه فا را مطالعه کردم و تمرینات را انجام دادم و پراکنده تزکیه کردم. به زندگی یک فرد عادی با وابستگی‌های فراوان بازگشتم.

برای سال‌ها، خودم را مشغول مسائل مردم عادی کردم و سایر تمرین‌کنندگان نگران من بودند. آن‌ها اغلب به من سر می‌زدند و درک خود را به اشتراک می‌گذاشتند. کمی پیشرفت کردم، اما تنبل شدم.

تحت محافظت استاد، از برخورد با قطار جان سالم به در بردم

در فصل برداشت در پاییز2022، من و شوهرم یک محموله ذرت را بارگیری کردیم و سپس او با بار حرکت کرد و رفت. من کمی بعد پیاده رفتم.

جاده منطقه ما به‌دلیل آبی که از روی آن می‌گذشت ناهموار بود. به تونلی زیر پل رسیدم، اما آب آنقدر برایم عمیق بود که نمی‌توانستم از آن عبور کنم. بنابراین به‌سمت پل رفتم تا از روی ریل راه‌آهن رد شوم؛ این مسیر دیگری بود که اهالی روستا طی می‌کردند.

وقتی به وسط پل رسیدم، حواسم پرت شد و صدای سوت قطار را نشنیدم. فکر می‌کردم افراد زیادی را دیدم که در کنار مسیر راه می‌رفتند، درحالی‌که در واقعیت هیچ‌کس در اطراف نبود.

قطار به من برخورد کرد و من به پهلو افتادم. زمین خوردم و متوجه شدم که قطار به من برخورد کرده است. بلافاصله فکر کردم: «استاد، لطفاً کمکم کنید!»

شوهرم با عجله آمد و متوجه شد که قطار به من برخورد کرده است، اما من هنوز زنده هستم! او برای کمک تماس گرفت و مرا به بیمارستان شهرستان بردند.

دکتر گفت پای راستم از چهار جا شکسته و کتف چپم چند شکستگی دارد. نکته شگفت‌انگیز این بود که سر، اندام‌های داخلی و مفاصلم خوب بودند. می‌دانستم که استاد نیک‌خواه از من محافظت کردند. به‌طور معجزه‌آسایی زنده ماندم و بدهی‌ام را پرداخت کردم. هیچ‌کس تا به حال از تصادف قطار در آن نقطه، جان سالم به در نبرده بود.

استاد مراقب من بودند و با اینکه کوشا نبودم جانم را نجات دادند. روستاییان گفتند: «این یک معجزه است که بعد از برخورد قطار با تو، هنوز زنده هستی. موجودات الهی باید مراقب تو بوده باشند.»

من به‌سرعت بهبود یافتم و هر روز عبارت «فالون دافا خوب است» را تکرار می‌کردم. اکنون می‌توانم به‌طور عادی راه بروم و کارهای خانه را انجام دهم.

از استاد سپاسگزارم که مرا از آستانه مرگ نجات دادند، و وقتی به گذشته خود فکر می‌کنم از رویارویی با استاد شرم دارم. این درس باعث شد به اهمیت مطالعه فا پی ببرم و اکنون فرصت تزکیه را ارزشمند می‌دانم.

به‌خوبی تزکیه و به عهد خود عمل خواهم کرد و یک تمرین‌کننده واقعی دافا خواهم شد. استاد، سپاسگزارم که از من مراقبت کردید.